دسته‌ها
ژاک هرتزوگ

ژاک هرتزوگ: بویایی یک تجربهٔ فضایی و از جهاتی قوی‌تر از بینایی است. رایحه‌ها تأثیری فضایی و احساسی بر همه دارند

من شخصاً به البسه و پارچه بسیار علاقه دارم. مادر من که خیاط بود همیشه چیزهای مربوط به پارچه را دور و برش داشت که مرا بسیار جذب خودش کرد. و رایحه‌ها! بویایی یک تجربهٔ فضایی است و از جهاتی قوی‌تر از بینایی… ما همواره خواسته‌ایم که یک رایحه را طراحی کنیم، و حالا می‌بینیم که برخی از ایده‌های ما مثل آسفالت داغ، باران تابستان یا بتن خیس سر و کله‌اش در بازار پیدا می‌شود.

هیچ معماری تا امروز اجازهٔ طراحی یک عطر را برای یکی از برندهای بزرگ نداشته است. چرا؟ نام یک معمار ممکن است در رسانه‌ها شناخته شده باشد، اما نه به شکلی که برندهای عطرسازی فکر کنند که {نام یک معمار برای آنها} ارزشمند است. ممکن است یک روز این وضعیت تغییر کند، زیرا {ورود معماران به حوزهٔ طراحی عطر} منطقی است و بدیهی است که معماری با رایحه‌ها مرتبط است. رایحه‌ها تأثیری فضایی و احساسی بر همهٔ افراد دارند. (در گفت‌وگو با Jeffrey Kipnis در سال ۱۹۹۷، منتشر شده در مجلهٔ El Croquis، به نقل از وب‌سایت دفتر Herzog and de Meuron)

دسته‌ها
فریدا اسکوبدو

فریدا اسکوبدو: معماری آنقدر پیچیده است که فقط می‌توان آن را به منزلهٔ تسلسلی از لحظه‌ها فهمید

برای بیشتر ما معماران مکزیکی {لوییس} باراگان مرجع و منبع الهامی قدرتمند است. نه فقط به این خاطر که آثار او را در مدرسهٔ معماری مطالعه کرده‌ایم، بلکه چون او قادر بود بسیاری از جنبه‌های معماری مکزیک را {در آثارش} متراکم کند.

باراگان معمارِ تجربهٔ فضایی است. اگر به خانه و دفتر کارش در مکزیکوسیتی نگاه کنید -که هر دو برای بازدید عموم در دسترس است- خواهید دید که چگونه او همواره در کار جرح و تعدیل فضاها بوده، {از طریق} تلاش برای تغییر عمق یک پنجره یا ارتفاع یک دیوار. او به خلق خیالات جذاب برای تقویت برخی از اداراکات همچون ضخامت یک دیوار یا چگونگی ادغام فضای داخلی با باغچه مشغول بود.

او استاد خلق فضاهای تئاتری به واسطهٔ سلسله‌ای از تجربه‌ها بود. این نوع نگاه به معماری بسیار متفاوت است با رویکرد بسیاری از معماران به معماری؛ {یعنی رویکردِ معماری} به منزلهٔ یک ابژه. به نظر من معماری آنقدر پیچیده است که فقط می‌توان آن را به منزلهٔ تسلسلی از لحظه‌ها فهمید. (در گفت‌وگو با Vladimir Belogolovsky ، منتشر شده در وب‌سایت مجلهٔ AZURE، سال ۲۰۲۲)

دسته‌ها
کنگو کوما

کنگو کوما: معماری زها حدید نماد عصری بود که در آن فرم حرف اول را می‌زد

حقیقت این است که تا کنون طرح‌های خانم حدید چندین بار طرح‌های مرا در مسابقات معماری از دور خارج کرده {و او آن مسابقات را برده} است. وقتی به گزینه‌های دفتر او نگاه کنید، درخواهید یافت که وقتی به منزلهٔ مدل {یا مجسمه} آنها را ببینید واقعا چشم‌گیر هستند. اما طرح‌های من از حیث تجربهٔ واقعی {حضور در فضا} بهتر هستند. چنین نگاهی به یک رقیبِ حرفه‌ای کاملاً طبیعی است.

از یک لحاظ، دست‌آوردهای معماری خانم حدید نمادی است از عصری که در آن فُرم حرف اول را می‌زد. اما معماری من مخصوص دوره‌ای است که تجربه در اولویت است. هدف من خلق معماری برای دوره‌ای بوده که پس از دورهٔ اولویت فرم می‌آید. خانم حدید دیدگاه مخصوص خودش را به شکلی حقیقی در فُرم بنا پیاده می‌کرد. خوشحالم که او در مسابقهٔ طراحی ورزشگاه ملی توکیو شرکت کرد، چرا که در این مسابقه نهایتاً موضع من تأیید شد. (در گفتگو با Kensaku Amano، منتشر شده در وب‌سایت Japan Forward در سال ۲۰۲۰)

دسته‌ها
بن فن برکل

بن فن برکل: تجربهٔ ما از یک اثر معماری از شکل و ظاهر آن اهمیت بیشتری دارد

من همیشه می‌گویم که معماری در پس‌زمینه است، به این خاطر که آنچه ما به منزلهٔ انسان انجام می‌دهیم، این که چطور زندگی می‌کنیم، این که چطور کار می‌کنیم و این که چطور تشریفات روزمره‌مان را پیش می‌بریم بسیار مهم‌تر از خود معماری است. معماری باید نوعی از ساختار جامعه را پشتیبانی کند تا به یک ماشین اجتماعی تبدیل شود. برای من اندیشهٔ معماری منعطف و دارای کارکرد چندگانه تفسیری نوین از کارکردگرایی است. اگر شما در مقام معمار بتوانید چیزهایی که کارکردی هستند را با آنچه تجربی است ترکیب کنید آنگاه می‌توانید نتیجه‌ای فراتر از یک بنای کارکردی به دست آورید.

{…} برای مثال، شما معمولاً از آسانسور به منزلهٔ فضایی برای گردآوری مردم در کنار یکدیگر استفاده نمی‌کنید، چون آسانسور فضایی دلچسب نیست و مردم در آن به راحتی با یکدیگر سخن نمی‌گویند. اگر شما آسانسور را در گوشه‌ای پنهان کنید و پله‌های بیشتری در بنا تعبیه کنید آنگاه فضای مطلوب‌تری برای مردم به وجود می‌آورید. من آموخته‌ام که مردم از کیفیت معماری بیشتر به منزلهٔ راهی برای ملاقات با افراد دیگر بهره می‌برند و از این طریق بیش از پیش با یکدیگر گفتگو می‌کنند. شکل و ظاهر معماری به اندازهٔ تجربهٔ ما از آن اهمیت ندارد، این اعتقاد من است. (در گفتگوی با Ana Bogdan ، منتشر شده در وب‌سایت The Talks، سال ۲۰۱۶)

دسته‌ها
یوهانی پالاسما

یوهانی پالاسما: مهم‌ترین حس در تجربهٔ معماری نه حس بینایی بلکه حس وجودی ماست

در معماری تصویری زنده وجود دارد، یا باید وجود داشته باشد. منظورم یک تصویر دیداری ساده نیست، بلکه تصویری جسمانی و تن‌یافته است. می‌خواهم بگویم که از این طریق شما خودتان را در یک تصویر نشان می‌دهید. در نظر من، مهم‌ترین حس در تجربهٔ معماری حس بینایی نیست، حس وجودی ماست. ما با معماری از طریق وجودمان مواجه می‌شویم نه از طریق نگاه کردن به آن از بیرون به منزلهٔ یک تصویر دیداری.

آنچه گفتم تغییری بنیادین در اندیشهٔ من بوده است. همچنین من به طور فزاینده‌ای به نقش بدن در هرچه انجام می‌دهیم پی برده‌ام، تا به این حد که حتی زبان و تفکر نیز به شکلی گسترده تن‌یافته و جسمانی هستند. (در گفتگو با Emily Priest، منتشر شده در وب‌سایت ژورنال RIBA، سال ۲۰۱۹)

دسته‌ها
فیلیپ جانسون

فیلیپ جانسون: تنها راه برای مطالعهٔ حقیقی تاریخ معماری بازدید از بناها و تجربهٔ فضای آنهاست

اغلب از جانب من این‌طور نقل قول شده است که کسی نمی‌تواند تاریخ معماری را درک کند. امروز می‌خواهم آن اظهارنظر را قدرت بیشتری ببخشم و بگویم که باید تاریخ معماری را به دقت مطالعه کرد، اما به طریقی که فقط یک معمار می‌تواند. چگونه می‌توان به این مهم دست یافت؟ واضح است که تحصیلات آکادمیک مفید است. اما اعتقاد دارم تنها راه برای یک معمار که بتواند واقعاً تاریخ فضاهای معماری را مطالعه کند، بازدید از آن ساختمان‌ها و تجربهٔ فضای آنهاست. فضا را نمی‌توان به قالب عکس درآورد، حتی با اساتید عکاسی مثل استدلر با فوتوگاوا؛ عکس تنها به ضبط فرم و سطح قادر است. فضای معماری نمی‌تواند در یک متن یا توسط هیچ فیلسوف و یا منتقدی توصیف شود. درحالی که متن می‌تواند تجربه یک فضا را توصیف کند، ولی نمی‌تواند جایگزین خود آن تجربه شود، هرگز به دگرگونی یک فضا توفیق نخواهید یافت مگر آنکه بدانید آن فضا قبلاً چگونه دگرگون شده است، اگر دانش معماری خود را به تحصیلات معماری و کتاب و مجله محدود کنید، کارتان به همان اندازهٔ کاغذهای چاپ‌شده حقیر و سطحی خواهد بود. (در بیست و هفتمین سمینار Aica در توکیو، سال ۱۹۹۲، ترجمهٔ علی شهریار زرین، منتشر شده در مجلهٔ معماری و شهرسازی، سال ۱۳۷۶)