دسته‌ها
ایرج کلانتری

ایرج کلانتری: مدرس معماری باید سعی کند شخصیت دانشجو را پرورش دهد، نه این که شخصیت خود را به او تحمیل کند

به نظر من هر اثر ارزشمند باید واجد دو خصوصیت عمده باشد؛ اول تازه بودن یا نوآوری به نحوی که فراخور زمان باشد و دوم آنکه امکان تاریخی شدن را پیدا کند. چگونه می‌توان این خصوصیات را به دانشجو انتقال داد؟ شک دارم از طریق بحث‌های منطقی بتوان به چنین هدفی رسید. استفاده از تجربهٔ کار حرفه‌ای از ابزار مهم این انتقال است که متأسفانه در نظام آموزشی ما برای این مهم جایی قائل نیستند. اصولاً در زمینهٔ کار حرفه‌ای نیز استفاده از تجربهٔ خود چندان امکان‌پذیر نیست. کندی بسیار در اجرای کار و فاصلهٔ طولانی بین طراحی تا تکمیل بنا امکان ارزیابی طرح از ایده تا اجرا را از معمار سلب می‌کند.

نکتهٔ دیگری که باید به آن اشاره کرد پافشاری اساتید دانشگاه‌ها بر پیش‌فرض‌ها و نظام ارزشی خودشان است. آنها حاضر نیستند در دیدگاه‌های گذشتهٔ خود تجدید نظر کنند. برای مثال کسی که در دورهٔ تسلط مدرنیسم در دانشگاه‌های داخل یا خارج پرورش یافته بر ذهنیت قبلی خود پافشاری می‌کند، در صورتی که دانشجویان شاید به علت جوانی با سرعت بیشتری تغییرات را پذیرا می‌شوند و به گرایش‌های جدید جلب می‌گردند. به عنوان یک تذکر به همکارانی که در زمینهٔ آموزشی فعالیت می‌کنند باید بگویم که سعی کنند شخصیت دانشجو را پرورش دهند نه این که شخصیت خود را به او تحمیل کنند. اگر کسی عهده‌دار تدریس است خود نیز باید جستجوگر باشد و دایماً بیاموزد. (در گفتگوی منتشر شده در مجلهٔ آبادی، ش ۴، بهار ۱۳۷۱)

دسته‌ها
تویو ایتو

تویو ایتو: همیشه خواسته‌ام بنایی که طراحی می‌کنم با حضور انسان‌ها زیباتر به نظر برسد

در طول سال‌ها {کار حرفه‌ای} معماری من از حیث سبک، ساخت‌مایه و صورت یا فرم تغییر کرده است. تنها چیزی که ثابت مانده این است که معماری من برای انسان طراحی شده است. آثار معماری‌ای که بدون انسان زیباتر به نظر می‌رسند فراوان‌اند، اما من همیشه خواسته‌ام معماری‌ای را طراحی کنم که با حضور انسان‌ها زیباتر به نظر برسد. هرگاه به معماری فکر می‌کنم آن را همچون بخشی از لباسی که باید گرداگرد انسان را فرا بگیرد در نظر می‌آورم. (در گفتگوی منتشر شده در وب‌سایت dezeen، سال ۲۰۱۴)

دسته‌ها
فرشید موسوی

فرشید موسوی: اثر معماری بزرگ با پیروی از قواعد موجود حاصل نمی‌شود

اثر معماری بزرگ با پیروی از قواعد {موجود} یا پیروی از آنچه دیگران فکر می‌کنند باید انجام دهید حاصل نمی‌شود. بسیاری افراد برای تجربه ارزشی فراتر از چیزهای دیگر قائل می‌شوند، اما گاهی تجربه شما را کور می‌کند.

اندیشیدن به توفیق اقتصادی نیز شما را ناتوان می‌کند. ما هیچ‌گاه تعداد ساعاتی را که بر روی یک پروژه صرف می‌کنیم نمی‌شماریم. ممکن است چیزهایی را از دست داده باشیم، اما چیزهای دیگری را به دست آورده‌ایم. فکر می‌کنم ما از طریق فکر نکردن به موفقیت مالی از حیث اقتصادی موفق بوده‌ایم. (در گفتگو با Julia Gamolina، منتشر شده در وب‌سایت Madame Architect، سال ۲۰۱۹)

دسته‌ها
فرشید موسوی

فرشید موسوی: نوآوری در معماری بسیار مشکل است به‌ویژه با توجه به این که معمار برای کارفرما کار می‌کند نه برای خودش

ما تلاش نمی‌کنیم که معماری را از نو اختراع کنیم، اما تلاش می‌کنیم که پرسش‌هایی مطرح کنیم معطوف به این که مردم چطور از بناها استفاده می‌کنند. مثلا این که چطور می‌توانیم تجربهٔ انسان‌ها از اقامت در یک بنا را بهبود ببخشیم؟ یا این که چطور می‌توانیم بنایی برای نمایش طراحی کنیم که تجربهٔ بهتری از مشاهدهٔ آثار هنری به مردم عرضه کند؟

هر کدام از این پرسش‌ها دارای پیشینه است. من دارای بیست و سه سال تجربهٔ کار حرفه‌ای هستم. هرچه بیشتر طراحی کنید، بیشتر می‌آموزید. تکرار کردن {یک طرح} آسان است، اما بسیار مشکل است که نوآوری کنید و طرحی نو دراندازید، به‌ویژه با توجه به این که ما معماران نه برای خودمان، که برای کارفرما کار می‌کنیم.

شاید اگر ما در دفترمان خود را مقید به نوآوری نمی‌کردیم، می‌توانستیم پروژه‌های بیشتری انجام دهیم. اما من خوشحالم که طرح‌هایی که روی میزمان داریم همه بسیار خاص هستند، طرح‌هایی با کارفرماها، مهندسان و مشاوران عالی. (در گفتگوی منتشر شده در وب‌سایت Something Curated، سال 2016)

دسته‌ها
داراب دیبا

داراب دیبا: اگر استاد معماری به کار حرفه‌ای نپردازد و درد ساختن را نداند، حرفی برای گفتن در کلاس درس ندارد

زمانی که من درسم تمام شده بود و به عنوان استادیار وارد دانشگاه تهران شدم، رابطهٔ دانشگاه با تولید و طراحی و ساخت نزدیک به هم بود. غیرقابل تصور بود که یک نفر در دانشگاه تهران باشد و در دفتر کار نکند. اما اتفاق بدی که در این سه دهه افتاده این است که به مرور زمان گفتند که استاد دانشگاه باید چهل ساعت در دانشگاه بماند و آنهایی که در بیرون کار می‌کنند باید استعفا بدهند؛ این فاجعه است. اگر یک معمار بیرون کار نکند و خودش از نزدیک تجربه نکند و به ابداع و طراحی نپردازد و درد ساختن را نداند خیلی حرفی برای گفتن در کلاس درس ندارد. اما سیستم آکادمیک ما به‌خصوص در این دو، سه دهه واقعاً خراب شده است. من از دانشگاه بیرون آمدم، به این دلیل که باید در طول هفته چهل تا چهل‌و‌دوساعت را در دانشگاه پر می‌کردم. من بیرون دفتر داشتم و نمی‌توانستم همیشه در دانشگاه باشم. {…}

الان چهار سالی است که من به پلی‌تکنیک سوئیس می‌روم و در برنامه‌های فوق‌لیسانس آنجا به عنوان استاد مدعو همکاری می‌کنم. شرط اینکه یک نفر در پلی‌تکنیک سوئیس تدریس کند این است که فوق‌لیسانس داشته باشد و حتماً دفتر کار داشته باشد و هر سال باید آثاری را که کار کرده است، ارائه دهد. اینجا اصلاً چنین چیزی نمی‌خواهند و به‌جایش مقاله می‌خواهند. مقاله یعنی چه؟ مقاله یعنی چهارتا کتاب را کنار هم گذاشتن و به هم دوختن و دزدی کردن از آنها که اصلاً ارزش ندارد. اول باید کار کرد و تجربه داشت. اما این حکایت ما مثل کارگردان سینمایی است که اصلاً فیلمی نساخته و فقط نقد نوشته است. استادان دانشگاه امروز ما همه‌شان منتقدند و فقط بحث کردن بلدند و به همین دلیل است که بچه‌ها خیلی آنها را قبول ندارند. (در گفتگو با روزنامهٔ شرق به مناسبت انتشار کتاب «معماری معاصر ایران»، سال ۱۳۹۷)