دسته‌ها
دبورا برک

دبورا برک: مینیمالیسم دیگر معنایش را از دست داده است

آثار من مینیمال توصیف شده، {اما} احساس می‌کنم که واژهٔ مینیمالیسم معنایش را از دست داده است. در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۹۰، مینیمالیسم معنای افراطی‌تری داشت. طرح‌هایی مثل فروشگاه کالکشن‌های کالوین کلاین در خیابان مدیسون منهتن اثر جان پاوسون یا گالری وایت‌کیوب در لندن اثر کلاودیو سیلوسترین تجسم مینیمالیسم بودند. من دیگر کاملاً نمی‌دانم معنای این واژه چیست. دیگر تعریف آشکاری از آن وجود ندارد.

{…} من می‌خواهم {در طرح‌هایم} ردی از فرایند ساخت را آشکار کنم. به این ترتیب من خودم را مینیمالیست نمی‌نامم. واژگان دیگر {برای توصیف کار من} «دعوت‌کننده» و «حسابی چالش‌برانگیز» خواهد بود. ایده این است: بیا، نگاه کن، و بیندیش. (در گفت‌وگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌سایت مجلهٔ AZURE، سال ۲۰۲۲)

دسته‌ها
حسین زمرشیدی

حسین زمرشیدی: در جهان‌بینی سنتی تفاوتی ماهوی میان حکمت و هنر وجود ندارد

نکته‌ای بنیادی در تبیین ماهیت هنرهای سنتی وجود دارد و آن اندیشه و حکمت موجود در هنرهای سنتی است، چرا که اگر در هر تمدنی هنر جان‌مایهٔ حکمت و اندیشه را در بطن خود داشته باشد آن هنر می تواند بازتاب هویت، فرهنگ و تمدن این کشور باشد و به این ترتیب ماندگار می‌شود.

{…} البته در جهان‌بینی سنتی تفاوت ماهوی میان حکمت و هنر وجود ندارد و ما اینها را دو چیز متفاوت نمی‌دانیم چرا که حکمت زمانی که تجسم یابد تبدیل به هنر می‌شود و هنر زمانی که از زبان تجسم فرا گریزد و به متن اندیشه انتزاعی پناه ببرد حکمت می‌شود. (در سخنرانی در سومین نشست فصلی مدیران سازمان میراث فرهنگی، به گزارش خبرگزاری میراث آریا، سال ۱۳۹۲)

دسته‌ها
دیوید هاکنی

دیوید هاکنی: عکاسی باعث شده جهان را بسیار ملال‌آور ببینیم

اختراع عکاسی، به معنای کشف موادی شیمیایی بود که بتواند تصویری را ثبت کند، نه به معنای اختراع دوربین عکاسی. شما نمی‌توانید نام مخترع دوربین را بگویید اما مخترع عکاسی را می‌شود نام برد. دوربین‌ها در واقع چیزهایی طبیعی {و باسابقه} هستند. اما تجسم بصری جهان، کاری که یک دوربین انجام می‌دهد، حقیقتا آن طوری نیست که ما دنیا را می‌بینیم. دوربین‌ها فقط سطوح را می‌بینند و ما فضا را می‌بینیم. به نظر من عکاسی حتی ممکن است باعث شده باشد ما جهان را بسیار ملال‌آور ببینیم. (در گفتگو با Tom Hodgkinson منتشر شده در وب‌گاه The Idler در سال 2010)