دسته‌ها
لبیوس وودز

لبیوس وودز: مدرنیسم همان کلاسیسیسم بود در لباسی تازه

باید اقرار کنم که در تحصیلات معماریِ من عظمت {یا مونومانتالیته} و ماندگاری جزو پیش‌فرض‌ها بود، حتی در اواخر دورهٔ مدرن که در پس‌لرزه‌های تلاطم‌های اجتماعی و سیاسی و فن‌آورانهٔ مدرنیسم قرار داشت. من، در نتیجهٔ آن تجربه و پس از تفکر بسیار، به این باور رسیده‌ام که مدرنیسم جنبشی ناموفق بود، چراکه به وعده‌هایش در زمینهٔ تسهیل تحولات اجتماعی از طریق یک معماریِ تازه عمل نکرد. در عوض، مدرنیسم {همان} کلاسیسیسم بود در لباسی تازه.

جوهرهٔ روزگار مدرن -روزگار معاصر- بی‌ثباتی است. چیزها می‌گذرند، تکامل می‌یابند، آن هم به سرعت. به سختی زمانی برای جذب اسلوب تازه، یک تکنیک تازه، یک مکان تازه، یک موقعیت تازه وجود دارد پیش از این که به دست یک چیز جدیدتر منسوخ شود، چیزی که ما باید با آن سازگار شویم، بدون این که وقتی برای این کار داشته باشیم.

این نوع از بی‌ثباتی، که قبلاً انقلابی نامیده می‌شد و امروز به ندرت به آن توجه می‌شود، نوعی سازگاری و خلاقیت از ما می‌طلبد که از قوانینی بهره می‌برد که یک‌سره با آنچه تاریخ -کلاسیسیسم- قادر به مهیا کردنش است تفاوت دارد. کلاسیسیسم و {معماری} مونومانتال هنوز هم تا به امروز همراه ما هستند. {موزهٔ فرانک گری در} بیلبائو یک مونومان کلاسیک است. معماریِ بی‌ثباتی، معماریِ مدرنیتهٔ حقیقی ما، به ندرت تصور شده است، چه رسد به این که ساخته شده باشد. (در گفتگو با Sebastiano Olivotto، منتشر شده در وب‌سایت شخصی لبیوس وودز در سال ۲۰۱۰)

دسته‌ها
هوشنگ سیحون

هوشنگ سیحون: معماری حال حاضر ایران نه فرنگی است و نه ایرانی

به نظر من این هرج و مرج {در شهرهای ما} زاییدهٔ تحول بی‌مقدمهٔ معماری ماست. تا چهل سال پیش ما یک روش قدیمی ساختمانی داشتیم و کمابیش با اصول کهن و دیرینه (مخصوصاً در مورد مساکن و منازل) عمل می‌کردیم که به طور کلی عبارت بود از در نظر گرفتن جهت ساختمان و ایجاد بادگیر و حوض‌خانه و تناسب قسمت‌های خالی (یعنی پنجره‌ها) با قسمت‌های پر ساختمان (یعنی دیوارها) و قطر دیوارها و طرز بنای سقف‌ها و ایوان‌ها و سایه‌بان‌ها و شکل باغچه و حیاط و انتخاب درخت‌ها و غیره.

تمام این جزئیات بنا بر مطالعات مفصل و تجربیات چندین صد ساله انجام می‌گرفت و معماران ما به جایی رسیده بودند که هدف خود یعنی ایجاد زندگی راحت برای صاحب کار را تأمین می‌کردند. در گذشته موضوع زیبایی نیز در معماری ما منطقی بود. تناسب و رنگ مصالح که در نما و در داخل بنا به کار می‌رفت و هم‌آهنگی آنها با هم و جزئیات گچ‌بری یا آجرکاری و برجستگی‌ها و فرورفتگی‌ها و تطبیق آنها با نور طبیعی (مخصوصاً در طهران که درخشندگی آفتاب کوچک‌ترین برجستگی را نمایان می‌سازد) و بازی حجم‌های هندسی و مخصوصاً سادگی این اشکال تمام مسایلی بودند که معماران ما (حتی در خانه‌های کوچک) به آنها سخت توجه داشتند.

ولی از تاریخ ورود معماری مدرن بدبختانه ما خواستیم کورکورانه و بی‌توجه به سنن و اصول از معماری غربی تقلید کنیم و در نتیجه سبک خودمان را فراموش کردیم و روش اروپایی را هم (آن طوری که از نظر کشور ما باید قابل قبول باشد) به کار نبردیم. به این دلیل معماری ما نه فرنگی است و نه ایرانی. (در گفتگو با فرخ غفاری، منتشر شده در مجلهٔ آرش، ش ۵، سال ۱۳۴۱)

دسته‌ها
لبیوس وودز

لبیوس وودز: معماری باید رویدادهای اجتماعی را رهبری کند

به نظر من کافی نیست که معماری رویدادهای اجتماعی را دنبال کند، بلکه معماری باید رویدادهای اجتماعی را رهبری کند. {…} شما در مقام معمار و از طریق اجرای کنش‌های معماریانه بافت اجتماعی و بافت سیاسی جامعه را متحول می‌کنید. اینجاست که معماری انگیزاننده یا آغازگر یک تحول می‌شود.

این همان چیزی است که من همیشه مبلغش بوده‌ام، و البته این مشکل‌ترین کارها برای انجام دادن است. معماران ممکن است با خودشان بگویند: «خب… این کارفرمای من است و او اجازه نخواهد داد که چنین کاری انجام دهم» یا «من باید همان کاری را انجام دهم که کارفرمایم می‌گوید». برای همین است که من هیچ کارفرمایی ندارم. [می‌خندد] این حقیقت دارد. حداقل من می‌توانم ایده‌هایم را {بدون ترس از موافقت نکردن کارفرما} منتشر کنم و بعد ممکن است به طریقی همین ایده‌ها از صافی‌های مختلف عبور و به مرحلهٔ بعدی رسوخ کند. (در گفتگو با Geoff Manaugh، منتشر شده در وب‌گاه BLDGBLOG در سال ۲۰۰۷)

دسته‌ها
برنارد چومی

برنارد چومی: اثر معماری هم می‌تواند به تحولات اجتماعی سرعت دهد و هم می‌تواند آن را کُند کند

در مقام یک معمار برایم مهم نیست که فلان بنا چه شکلی است، بلکه برایم مهم است که آن بنا چه می‌کند. بناها هم می‌توانند به تحولات اجتماعی سرعت بدهند و هم می‌توانند آنها را کند کنند. به نظرم نه تنها معماری را باید به مثابه فضا بلکه به مثابه چیزی که در فضا رخ می‌دهد تعریف کرد، یعنی فضا و رویداد. به محض این که دربارهٔ چیزی که در فضا رخ می‌دهد سخن آغاز کنید، به زمین مباحث اجتماعی و لاجرم سیاسی وارد شده‌اید.

هر معمار باید به این موضوع آگاه باشد و از همین حیث، هرگاه بنایی را طراحی می‌کنم یا دربارهٔ این مسائل معماریانه بحث می‌کنم، همواره به ادراک راجع به کارکرد، فعالیت‌ها و برنامهٔ بنا نقب می‌زنم. از همین جهت است که فکر می‌کنم که رابطهٔ بین فضا و برنامهٔ بنا نمی‌تواند به سادگی سیاسی باشد {یا نباشد}، بلکه باید سیاسی باشد. (در گفتگو با Gevork Hartoonian ، منتشر شده در مجلهٔ Architectural Theory Review، سال ۲۰۰۲)