شهرها در حال ایجاد نوع فجیعی از ناپایداری اجتماعی هستند که موجب زوال بیشتر محیط زیست میشود. به رغم افزایش جهانی ثروت که سرعت آن بسیار بیشتر از افزایش جمعیت است، {وضعیت} فقرای دنیا از حیث تعداد آنها و از حیث {شدت} فقر در حال وخیمتر شدن است. بسیاری از این مردم فقیر در کثیفترین محیطها زندگی میکنند و در معرض منتها درجات فقر محیطی هستند و چرخهٔ فرسایش و آلودگی را تداوم میبخشند.
قرار است که شهرها بخش بزرگ و بزرگتری از مردم فقیر دنیا را در خود جا بدهند. نباید تعجبآور باشد که جوامع و شهرهایی که فاقد برابریهای اولیه هستند از محرومیتهای شدید اجتماعی رنج میبرند و آسیبهای زیستمحیطی بزرگتری ایجاد میکنند. مسائل زیستمحیطی و اجتماعی در هم تنیدهاند.
فقر، بیکاری، بیماری، تحصیلات ضعیف -به طور خلاصه بیعدالتی اجتماعی در هر شکل آن- ظرفیت یک شهر را برای پایداری زیستمحیطی تضعیف میکند. شهرهایی که تجربهٔ جنگهای داخلی دارند مثل بیروت، شهرهایی که از فقر شدید رنج میبرند، مثل بمبئی، شهرهایی که بخش بزرگی از جمعیتشان را از زندگی رایج بیگانه کردهاند، مثل لسآنجلس، یا شهرهایی که سود مادی را به منزلهٔ تنها انگیزهشان دنبال کردهاند، مثل سائوپائولو، محیط زیست را تا سرحد آسیب به همه تخریب کردهاند.
بدون حقوق اولیهٔ انسانی و صلح توازن شهری یا بهبود حقیقی زیستمحیطی نمیتواند وجود داشته باشد. (در کتاب Cities For a small planet، منتشر شده در سال ۱۹۹۷)