دسته‌ها
یاسمین لاری

یاسمین لاری: ما معماران دیگر نمی‌توانیم صرفاً برای راضی کردن کارفرما یا خودمان طراحی کنیم

آیندهٔ کرهٔ زمین در دستان ماست. معماران نقش بسیار مهمی برای ایفا کردن دارند و ما دیگر نمی‌توانیم صرفاً برای جلب رضایت کارفرما یا راضی کردن خودمان طراحی کنیم.

{…} کرهٔ زمین بسیار بزرگ‌تر و بسیار مهم‌تر از هر کدام از ماست. وقتی طراحی می‌کنیم باید واقعاً به طریقی نسبت به کرهٔ زمین حساس باشیم و نمی‌توانیم به تخریب آن ادامه دهیم. (در گفت‌وگو با Lizzie Crook، منتشر شده در وب‌سایت dezeen، سال ۲۰۲۳)

دسته‌ها
ریچارد راجرز

ریچارد راجرز: مسائل زیست‌محیطی و اجتماعی درهم‌تنیده‌اند؛ بی‌عدالتی اجتماعی ظرفیت یک شهر را برای پایداری زیست‌محیطی تضعیف می‌کند

شهرها در حال ایجاد نوع فجیعی از ناپایداری اجتماعی هستند که موجب زوال بیشتر محیط زیست می‌شود. به رغم افزایش جهانی ثروت که سرعت آن بسیار بیشتر از افزایش جمعیت است، {وضعیت} فقرای دنیا از حیث تعداد آنها و از حیث {شدت} فقر در حال وخیم‌تر شدن است. بسیاری از این مردم فقیر در کثیف‌ترین محیط‌ها زندگی می‌کنند و در معرض منتها درجات فقر محیطی هستند و چرخهٔ فرسایش و آلودگی را تداوم می‌بخشند.

قرار است که شهرها بخش بزرگ و بزرگ‌تری از مردم فقیر دنیا را در خود جا بدهند. نباید تعجب‌آور باشد که جوامع و شهرهایی که فاقد برابری‌های اولیه هستند از محرومیت‌های شدید اجتماعی رنج می‌برند و آسیب‌های زیست‌محیطی بزرگ‌تری ایجاد می‌کنند. مسائل زیست‌محیطی و اجتماعی در هم تنیده‌اند.

فقر، بیکاری، بیماری، تحصیلات ضعیف -به طور خلاصه بی‌عدالتی اجتماعی در هر شکل آن- ظرفیت یک شهر را برای پایداری زیست‌محیطی تضعیف می‌کند. شهرهایی که تجربهٔ جنگ‌های داخلی دارند مثل بیروت، شهرهایی که از فقر شدید رنج می‌برند، مثل بمبئی، شهرهایی که بخش بزرگی از جمعیت‌شان را از زندگی رایج بیگانه کرده‌اند، مثل لس‌آنجلس، یا شهرهایی که سود مادی را به منزلهٔ تنها انگیزه‌شان دنبال کرده‌اند، مثل سائوپائولو، محیط زیست را تا سرحد آسیب به همه تخریب کرده‌اند.

بدون حقوق اولیهٔ انسانی و صلح توازن شهری یا بهبود حقیقی زیست‌محیطی نمی‌تواند وجود داشته باشد. (در کتاب Cities For a small planet، منتشر شده در سال ۱۹۹۷)

دسته‌ها
نسرین سراجی

نسرین سراجی: معماری فقط زمانی می‌تواند روی جامعه تأثیر بگذارد که مردم عادی آن را بفهمند و بخواهند

لازم است معماران، برنامه‌ریزان {شهری} و معماران منظر در روشی که با یکدیگر همکاری می‌کنند و همچنین طریقهٔ نگاه‌شان به بستر پروژه‌ها تجدید نظر کنند. پیچیدگی سرزمین‌ها در ارتباط با اقتصاد و توسعهٔ آنها رشته‌های ما را با پرسش‌هایی ضروری مواجه می‌کند. اختصاص داشتن {به بستر} و اوضاع محلی موضوعی اساسی است، از این رو فهم بستر مورد مداخله، ویژگی‌های اجتماعی آن، مشخصه‌های سیاسی و اقتصادی آن، اوضاع اقلیمی و کد ژنیتیکی آن در طریقه‌ای که ما طرح‌ها را پیشنهاد می‌کنیم در منتها درجهٔ اهمیت قرار دارد.

ما پیش از آن که چیزی در بستر طرح «بنویسیم»، باید آن را با دقت بخوانیم و شرح دهیم. معماری فقط زمانی روی جامعهٔ ما تأثیر می‌گذارد که مردم عادی آن را بفهمند و بخواهند. معماران طی مدتی طولانی، از طریق استفاده از لهجه‌ای درون‌گروهی که برای سایر رشته‌ها ناآشناست، عموم مردم را با ضرورت معماری بیگانه کرده‌اند. ما باید ایدهٔ کمینهٔ هوشمند را تبلیغ کنیم؛ یعنی {استفاده از} کمترین مواد، کمترین هزینه، کمترین دخالت و غیره، به این منظور که تخریب محیط‌های طبیعی را کند و بالاخره فروبنشانیم. (در گفتگو با احمد زهدی، منتشر شده در مجلهٔ 2A، سال ۲۰۱۷، به نقل از وب‌سایت مجلهٔ 2A)

دسته‌ها
اسکندر مختاری

اسکندر مختاری: حیاط به اعتباری خود حیات است

هرجایی که زندگی هست، شما با احتیاط بیشتری رفتار می‌کنید؛ در واقع این نوع زندگی و روح زندگی به شما تذکراتی می‌دهد که ممکن است آنها را در جریان زندگی شهری فراموش کرده باشید. شما در طول روز متوجه گرفتاری‌ها هستید و حتی درگیر ارتباط با اطرافیان اما با طبیعت کاری ندارید. چه زمانی با طبیعت کار دارید؟ وقتی که ناگهان رخی به شما نشان می‌دهد و این خارج از ارادهٔ شماست. این رخ، مثل یک لبخند است؛ لبخندی که از جانب عزیزی است و یادآور خاطرات. برای من این طور است که به خودم فکر می‌کنم. وقتی طبیعت مرا وادار به آرامش کرد، به خودم فکر می‌کنم و می‌بینم که بسیاری چیزها برای من درگیری بی‌جا ایجاد کرده‌اند. می‌بینم با وجود همهٔ مشکلات جامعهٔ شهری که این‌همه انسان‌ها را تحت فشار قرار می‌دهد و بیشتر آنها را به کار متوجه می‌کند تا زندگی، جریان حیات هنوز هست. این خاصیت کلان‌شهرهاست که در آنها فعالیت جدی‌تر و زندگی کم رنگ‌تر است.

یک بار در دانشگاه از بچه‌ها پرسیدم آخرین باری که به آسمان نگاه کرده‌اید، چه زمانی بوده است. خیلی‌ها یادشان نبود. برای چه آدم به آسمان نگاه کند؟ تعبیر «آسمان خودم» که مهندس بهشتی به آن اشاره می‌کنند، آسمان حیاط است. در حیاط، شما آسمان شخصی خودت را داری؛ یعنی یک بیکران شخصی. این عاطفه ایجاد می‌کند و بدون عاطفه، نمی‌شود زندگی کرد. حیاط به اعتباری خود حیات است. اصلاً شاید عمدی وجود داشته که این دو معنا یک شکل دارند؛ یعنی زندگی. حیاط یعنی زندگی و بدون حیاط بودن یعنی کار و فقط کار!

{…} ما یک موقعی حیاط دم دستمان بوده است ولی الان برای اینکه حیاط را ببینیم باید چندین ساعت در ترافیک جاده بمانیم و حیاطی در جای دیگر داشته باشیم. واقعیت این است که روستاهای شمال را از بین برده‌ایم، جنگل‌های طبیعی و اقتصاد کشاورزی را نابود کرده‌ایم چون حیاط‌ها را از دست داده‌ایم. من معتقدم ما وظیفه داریم به هر مرحله‌ای از آگاهی رسیدیم، آن را ابراز کنیم. گاهی اوقات این تاثیر می‌گذارد. فعلاً ما سرمست توسعه هستیم. توسعه‌ای که خودمان هم نمی‌دانیم به کجا می‌رود. ما داریم به ناکجا می‌رویم. در نهایت وقتی می‌فهمیم چه کرده‌ایم که همه منابع را از دست داده‌ایم. (در گفتگو با نگار حسینی، منتشر شده در روزنامهٔ شرق، سال ۱۳۹۴)