دسته‌ها
ژان لویی کوئن

ژان لویی کوئن: فرانک گری به معماران دیگر کمک کرد تا از تردیدهای خویش خلاص شوند و شهود خویش را دنبال کنند

من از واژهٔ «سبک» متنفرم و هیچ‌گاه از آن استفاده نمی‌کنم. و هیچ‌گاه از واژهٔ «تأثیر» نیز استفاده نمی‌کنم. آنچه فرانک گری قطعاً دارد یک زبان خلاق است. واژگان و نحو او در حال تغییر است اما عناصر ثابتی وجود دارند که {بدون تغییر} باقی می‌مانند. او زبانی را پرورانده است که که قابل درک و تحلیل است، اما بازتولید آن بسیار سخت است، حتی برای خودش. آثار او واقعاً مربوط به وضعیت معماری خودش است.

البته، تأثیر او را می‌توان بر برخی از معماران لس‌آنجلس که ده پانزده سال از او جوان‌ترند شناسایی کرد. اما نه به شکل مستقیم. او {در حوزهٔ معماری} نقشی رهایی‌بخش دارد. او به معماران کمک کرد تا از تردیدهای خویش خلاص شوند و شهود خویش را دنبال کنند. و همهٔ این معماران محلی مسیر خودشان را دنبال کردند. (در گفت‌وگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌سایت مجلهٔ AZURE، سال ۲۰۲۱)

دسته‌ها
مارک ویگلی

مارک ویگلی: بهترین معمار کسی است که ما را وادار می‌کند راجع به بناها دوباره بیندیشیم

معمار بیش از هر کس دیگری یک متفکر اجتماعی است. اینطور نیست که بهترین معماران آنهایی باشند که بهترین بناها را ایجاد می‌کنند. بهترین معمار کسی است که ما را وادار می‌کند راجع به بناها دوباره بیندیشیم. شما مجموعه‌ای از معماران را توصیف می‌کنید که صرفاً بناهای خوب نمی‌سازند، البته، آنها بناهای خوب {هم} می‌سازند، اما کار دیگری هم می‌کنند که مهم‌تر است: آنها ما را وادار می‌کنند که مجدداً تصور کنیم که یک بنا چیست.

به نظر من مقصود {و وظیفهٔ} حقیقی معمار این است که شما را دچار تردید کند تا برای یک لحظه یا یک دقیقه یا یک آخر هفته یا برای تمام عمر چیزها را به شکلی متفاوت ببینید. و همین تواناییِ یک معمار خوب که جهان را به شکلی متفاوت می‌بیند می‌تواند تبدیل به دعوتی شود تا شاید زندگی شما {نیز} متفاوت شود. بیشترِ این دعوت‌ها رد می‌شود. اما گهگاه یک معمار می‌تواند ماشهٔ تردیدی را بکشد که بسیاری چیزهای دیگر را تغییر دهد. هدیهٔ بزرگ معمار همین چیز بسیار ظریف است؛ ایجاد ضربه‌‌ای در ریتم معمول {زندگی}. (در گفت‌وگو با Joachim Bessing، منتشر شده در وب‌سایت 032c، سال ۲۰۰۷)

دسته‌ها
پل آندرو

پل آندرو: شما در مقام معمار باید تردیدهایی داشته باشید، اگر هیچ تردیدی ندارید احمق هستید

وقتی دربارهٔ ایده‌های شاعرانه با مردم حرف بزنی آنها می‌ترسند. دارم دربارهٔ کارفرماها و تصمیم‌گیران صحبت می‌کنم. آنها تردید را نیز دوست ندارند. اما شما {در مقام معمار} باید تردیدهایی داشته باشید. اگر هیچ تردیدی ندارید احمق هستید.

آن زمان که اینجا پایانهٔ شمارهٔ یک و دیگر پروژه‌ها را به پایان رساندم می‌خواستم تجربیاتم را ادامه دهم، از همین رو به یاد می‌آورم که داشتم با یک کارفرما در خاورمیانه صحبت می‌کردم و تردیدهایم را با گفتن این جمله بیان می‌کردم که: «می‌توانیم این کار را از این طریق یا آن طریق انجام دهیم، اما کاملاً مطمئن نیستم…» و چیز بعدی که می‌دانم این است که قراردادمان فسخ شد.

شما ممکن است تردیدهایی داشته باشید، اما شاید خردمندانه‌تر این باشد که آنها را برای خودتان نگه دارید. [می‌خندد] تردیدها را باید همچون راز خود نگه دارید. فقط زمانی باید {از تردیدهایتان} بگویید که به راه حلی رسیده باشید. به یک معنا، وقتی شما طرح خودتان را شرح می‌دهید همیشه دروغ می‌گویید. (در گفت‌وگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌سایت archdaily، سال ۲۰۱۷)

دسته‌ها
الخاندرو آراونا

الخاندرو آراونا: قابل قبول نیست که معماران تنها با مسائلی درگیر می‌شوند که مورد علاقهٔ معماران دیگر است

از زمانی که در حدود پانزده سال پیش با قصد تدریس به هاروارد وارد شدم، دچار نوعی از تردید بودم. برایم قابل قبول نبود که معماران تلاش می‌کنند تنها با مسائلی درگیر شوند که مورد علاقهٔ معماران دیگر است. زبان ما معماران یعنی شیوه‌ای که ما دربارهٔ مشکلاتمان صحبت می‌کنیم را هیچ‌کس جز معماران متوجه نمی‌شود. به گمانم این حس نامربوط بودن {به جامعه} و انزوا همیشه مرا نگران کرده است.

از همان موقع که در دانشگاه وارد شدم، در تلاش بوده‌ام تا بفهمم که آیا هیچ ارتباطی میان افکار و ایده‌هایی که به ما آموخته شده با واقعیت زندگی روزمرهٔ مردم وجود دارد؟ البته که وجود دارد، اما باید آنچه واقعا اهمیت دارد را از بدنهٔ دانش معماری انتخاب کرد. {در این دانش} هر چیزی که وجود دارد مهم نیست. (در گفتگو با Anna Winston منتشر شده در وب‌گاه Dezeen، سال ۲۰۱۶)

دسته‌ها
استن الن

استن الن: دانشکدهٔ معماری را همچون آزمایشگاه علمی می‌بینم

درست است که تدریس معماری و نوشتن راجع به آن بخش بزرگی را از آنچه من انجام می‌دهم تشکیل می‌دهد، اما این را همیشه همچون ادامهٔ کاری که در مقام یک معمار حرفه‌ای انجام می‌دهم در نظر گرفته‌ام. شما باید از موضع شک و تردید {به چیزها بنگرید و از آن} بیاموزید. نمی‌توانید ادعا کنید که شما پاسخ همه‌چیز را می‌دانید. همیشه دانشکدهٔ معماری را همچون نوعی آزمایشگاه {علمی} و آنچه در آن انجام می‌شود را ادامهٔ آنچه در دفتر معماری رخ می‌دهد در نظر گرفته‌ام. پس از بیشتر از بیست سال همچنان به این موضوع واقف می‌شوم، و اگر بتوانم با دانشجویان چنان گفتگویی برقرار کنم هر دو طرف از آن بهره‌مند می‌شویم. و همین است که آموزش معماری را ارزشمند می‌کند. (در گفتگو با نادر تهرانی، منتشر شده در مجلهٔ BOMB، ش ۱۲۳، سال 2013)