دسته‌ها
حسن فتحی

حسن فتحی: سنت هنرمند را از تصمیمات مزاحم و غیرضروری می‌رهاند تا بتواند تمام توجهش را به تصمیمات حیاتی معطوف کند

سنت قرینه‌ی اجتماعی عادت فردی است، و در هنر همان تأثیر را دارد، یعنی رها کردن هنرمند از تصمیمات مزاحم و غیرضروری تا بتواند تمام توجهش را به تصمیمات حیاتی معطوف کند. زمانی که یک تصمیم هنری گرفته شود، فارغ از این که چه زمانی و توسط چه کسی، دوباره تصمیم گرفتن {راجع به همان موضوع} نمی‌تواند سودآور باشد؛ بهتر این است که این تصمیم به انباشته‌ی عرفی عادات منتقل شود و دیگر ما را زحمت ندهد.

سنت لزوماً قدیمی‌مأبانه نیست و مترادف با رکود نیست. علاوه بر این، یک سنت نیاز به قدمت طولانی ندارد و ممکن است به اخیراً آغاز شده باشد. به محض این که یک استادکار با مسئله‌ای تازه روبرو می‌شود و تصمیم می‌گیرد که چگونه آن را حل کند، اولین گام برای تأسیس یک سنت برداشته شده است. وقتی استادکار دیگری تصمیم بگیرد که همان راه حل را اتخاذ کند، سنت حرکت می‌کند و آن زمان که سومین استادکار از دو نفر قبلی پیروی و سهم خود را ادا کند، سنت کاملاً تثبیت شده است.

بعضی از مسائل به راحتی حل می‌شود، یک نفر در طول چند دقیقه تصمیم می‌گیرد که چه کار کند. بعضی دیگر از مسائل به زمان بیشتری نیاز دارد، شاید یک روز، شاید یک سال، شاید یک عمر؛ در هر مورد راه حل ممکن است {نتیجه‌ی} کار یک نفر باشد. (در کتاب Architecture for the Poor، منتشر شده در سال ۱۹۷۳)

دسته‌ها
بیجوی جین

بیجوی جین: آزادی یعنی یافتن یک شکاف یا فضای میانی در یک محیط محدود

آزادی در حقیقت به معنای یافتن یک شکاف یا یک فضای میانی در یک محیط محدود است. آزادی واقعاً یک کاوش است. دانشجویان من در تصمیم‌گیری راجع به پروژه، این که کجا قرار داشته باشد، چگونه می‌خواهند آن را بسازند و این که چگونه می‌خواهند آن را بیان کنند آزادی کامل دارند. آنها می‌توانند برقصند، ببافند، آواز بخوانند و هر کار دیگری که بخواهند. آنها در بیان کار خود آزادند.

آزادی لزوماً به این معنا نیست که بتوانی هر کار که بخواهی انجام دهی؛ آزادی با مسئولیت همراه است. لئونارد کوهن این موضوع را به زیبایی بیان می‌کند: «در همه‌چیز شکافی وجود دارد/ اینگونه است که نور وارد می‌شود.» (در گفت‌وگو با Felix Burrichter، منتشر شده در مجلهٔ PIN-UP، شمارهٔ ۲۸، سال ۲۰۲۰)

دسته‌ها
گرگ لین

گرگ لین: مهم‌ترین تصمیمی که دانشجویان معماری در کل مسیر حرفه‌ای‌شان خواهند گرفت این است که سال‌های ابتدایی بعد از فارغ‌التحصیلی چه کاری انجام دهند

مهم‌ترین تصمیم تحصیلی که یک فردِ در شرفِ فارغ‌التحصیلی گرفته این است که در کدام دانشکده تحصیل کرده، اما مهم‌ترین تصمیمی که او در کل مسیر حرفه‌ای‌‌اش خواهد گرفت این است که در چند سال نخست بعد از فارغ‌التحصیلی چه کاری انجام دهد. نزدیک‌ترین دوستان و همکاران من بعد از سی سال، یا آنهایی هستند که در دانشکده با هم همکلاس بودیم یا کسانی که در چند سال نخست بعد از دانشکده با آنها کار می‌کردم.

البته که تصمیم‌های زیادی در طول زندگی یک نفر باید گرفته شود، اما همکارانی که به آنها تکیه می‌کنم و دوستانی که ازشان نظر یا کمک می‌گیرم تقریبا همگی همان‌هایی هستند که در بازهٔ ده سال -از زمانی که وارد دانشکده شدم و بعد از آن- با آنها آشنا شدم. بعد از فارغ‌التحصیلی هیچ تصمیم اشتباهی وجود ندارد، اما آن تصمیم‌ها بیشترین تأثیر را بر حرفهٔ افراد می‌گذارند. (در گفت‌وگوی منتشر شده در وب‌سایت Best Architecture Masters، سال ۲۰۲۱)

دسته‌ها
نسرین فقیه

نسرین فقیه: ما مجبور نیستیم که همیشه و با ده سال تأخیر تجربه‌های جهان غرب را تکرار کنیم

با یک نگاه تاریخی این مرحله از معماری ایران را می‌توان با دورهٔ بعد از جنگ جهانی دوم اروپا مقایسه کرد. دوره‌ای است که نیاز کمّی و عجله در ساختمان مشخصهٔ اصلی آن است. اگر با این دید واقع‌بینانه به فعالیت‌های ساختمانی پانزده سال اخیر نگاه کنیم، نظرمان منصفانه خواهد بود. اما خوشم می‌آید که باز هم با تمام مضیقه‌ها هرجا فرصت بوده، برخی معماران ایرانی نمکی به کار افزوده‌اند. برای بازدیدکننده‌ای مثل من گشت و گذار در تهران یا اصفهان جالب است. اینکه اینجا و آنجا شاهد احیای صنایعی مثل گچ‌بری یا آینه‌کاری و اشاره‌هایی به مُثُل معماری گذشتهٔ ایران باشد.

اما واضح است که باید مسیر اصلی معماری در ایران واقعاً تکانی بخورد. نمی‌توان تا ابد با تکیه به ایدئولوژی‌های فرسودهٔ اول قرن {بیستم}، مثلاً کارکردگرایی، دیوار ساخت و سپس دیوارها را بزک کرد. امروز بعد از آنکه در ایران از نظر کمّی به ناچار با سرعت زیادی ساختمان شده است، باید به خودمان بگوییم که دیگر موقع آن رسیده که معماری ما از دور باطل جهان سومی بیرون بیاید.

منظورم را دقیق بگویم؛ ما هیچ اجباری نداریم که همیشه با ده سال تأخیر تجربه‌های جهان غرب را تکرار کنیم. اگر تصمیم‌گیرندگان که بودجه‌ها را در اختیار دارند به معمارانی مراجعه کنند که حیطهٔ عملشان فرهنگی هنری باشد و نه وراجی ایدئولوژیک، اگر از معمار کار خودش را بخواهند و زیبایی و زندگی در رأس تقاضا باشد، نه طومار گزارش‌ها و نوشته‌های عبث، آن‌وقت معماران ایرانی مجبور خواهند بود که به خود بیایند و به کار اصلی معماری بپردازند. (در گفتگوی با فریار جواهریان، منتشر شده در مجلهٔ آبادی، ش ۱۵، سال ۱۳۷۳)

دسته‌ها
سزار پلی

سزار پلی: در دفتر ما همه می‌توانند نظرشان را بگویند، اما در آخر منم که تصمیم می‌گیرم

فهمیدن این {که در فرآیند طراحی چه زمانی باید از تولید گزینه‌های مختلف طراحی دست کشید} بسیار مشکل و بسیار مهم است. بعضی اوقات خودتان متوجه می‌شوید که فلان طرح همانی است که باید باشد. بعضی اوقات باید دست بکشید چرا که {اگر ادامه دهید} وقتتان تمام می‌شود. مسئله پول نیست، چرا که پول همیشه خواهد آمد، اما شما ناچارید که برای خود زمان پایانی در نظر بگیرید. اگر در حال طراحی برای مسابقه هستید می‌توانید تمام شب را کار کنید، اما بالاخره صبح می‌شود و باید کار را تمام کنید. {…}

{در فرآیند طراحی در دفتر ما} همهٔ تصمیمات را خودم می‌گیرم. اما همیشه به همکارانم به دقت گوش می‌کنم و گاهی هم تصمیمم را تغییر می‌دهم. همیشه یک نفر باید باشد که حرف آخر را او بزند. ما هیچ‌گاه بحث نمی‌کنیم. همه می‌توانند نظرشان را بگویند، اما در آخر منم که تصمیم خواهم گرفت. (در گفتگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌سایت archdaily، سال ۲۰۱۹)

دسته‌ها
کامران صفامنش

کامران صفامنش: ما راجع به یک شهر تصمیم نمی‌گیریم شهر خودش تصمیم می‌گیرد

ما راجع به یک شهر تصمیم نمی‌گیریم، شهر خودش تصمیم می‌گیرد. بنابراین اگر ما بتوانیم شهر را درست بفهمیم راه حلی که برای شهر وجود دارد بیشتر از یک راه حل نیست که آن را خود شهر دیکته می‌کند. من فکر می‌کنم که امر شهرسازی امر سلیقه‌ای نیست و یک راه حل برای هر شهری وجود دارد که از برآیند نیروها و تاریخ گذشته‌اش و فعالیت‌ها و نظریهٔ آینده‌اش زاییده می‌شود. من کاری را که روی مرکز شهر تهران انجام دادم با این رویکرد بوده و از این نظر آن کار را هم کارساز و هم آن را مادر پروژه‌های دیگر خودم می‌دانم. (در گفتگو با مهدی عباس‌زاده، منتشر شده در فصلنامهٔ آبادی، ش ۵۶، پاییز ۱۳۸۶)

دسته‌ها
ویل الساپ

ویل الساپ: معماران ناچارند که در مواقعی خودخواه باشند

فرآیند خلق معماری عملی خودخواهانه است. من دوست دارم در بحث‌های مختلف شرکت کنم، اما در آخر باید از معماری لذت ببرم. ممکن است دیگران هم مثل من از آن لذت ببرند. نمی‌دانم چطور این اتفاق می‌افتد، اما می‌دانم که بسیاری از مردم بناهای مرا دوست دارند و از بودن در آنها لذت می‌برند. می‌دانم، چون تعداد زیادی از مردم نظرشان را به من گفته‌اند. معماری هنر سازش است، برای همین، اساس سازش باید مستحکم باشد. اساس سازش در صورتی مستحکم خواهد بود که معمار آزادی لازم برای خیال‌پردازی داشته باشد، نه این که از رویاهای جامعه پیروی کند.

{…} البته آدم‌های صرفاً خودخواه وحشتناک‌اند، اما شما {در مقام معمار} ناچار هستید که از حیث شکل دادن به کار و گرفتن تصمیم‌های بحرانی خودخواه باشید. شما می‌توانید در مورد هرچیز امکانی برای مباحثه و مناظره در نظر بگیرید و می‌توانید از این مباحثه لذت ببرید و چیزهایی بیاموزید، اما زمانی می‌رسد که شمای معمار باید تصمیم بگیرید. هنر معماری همین است؛ قراردادن چیزها در کنار هم آن‌طور که شما می‌پسندید. (در گفتگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌سایت Archdaily، سال ۲۰۱۸)

دسته‌ها
موشه سفدی

موشه سفدی: ما معماران باید دست از بله قربان گفتن برداریم

آنچه ما {معماران} انجام می‌دهیم تاثیر عظیمی بر زندگی مردم می‌گذارد. مسئله سبک یا بیان معماری نیست؛ مسئله کیفیت قابل اندازه‌گیری زندگی است که مسئولیت بزرگی بر دوش معماران می‌گذارد. متاسفانه تاثیر ما بر تصمیمات {کلان} محدود است. تصمیمات اصلی را قانون‌گذاران، کارفرمایان، اقتصاددانان و بازار می‌گیرند، اما ما معماران مسئولیت داریم تا حد ممکن بر این تصمیمات تاثیر بگذاریم {…} خیلی مهم است که ما در مقام معمار دست از بله ‌قربان گفتن برداریم و در عوض موضعی انتقادی اتخاذ کنیم. {درست است که} اگر چنین کنیم در معرض دردسر قرار می‌گیریم، اما لازم است این دردسرها را همچون بخشی از حرفه‌مان بپذیریم. (در گفتگو با Debika Ray منتشر شده در مجله ICON در سال 2014)