دسته‌ها
پی ژو

پی ژو: معماری باید ناتمام باشد

معماری باید ناتمام باشد؛ معماری می‌تواند در طول زمان تکامل یابد. درست مانند نقاشی‌های منظره‌ی چینی که بینندگان را به مشارکت و تصور کردن دعوت می‌کند، معماری باید برای تفسیر و انطباق توسط نسل‌های آینده فضایی را باقی بگذارد.

معماری نه تنها باید از حیث کالبدی با محیط اطرافش ادغام شود، بلکه باید امکان تعاملات و تفاسیر متنوع را فراهم کند تا مربوط بودن و پایداری‌اش را در طول زمان تضمین کند. (در گفت‌وگوی منتشر شده در وب‌سایت designboom، سال ۲۰۲۴)

دسته‌ها
اولی شیرن

اولی شیرن: معماری ممتاز داستانی را روایت می‌کند

وقتی بنایی را طراحی می‌کنم، به داستان‌ها فکر می‌کنم، داستان‌هایی که بعضی از آنها ممکن است درون بنا رخ دهد و برخی از آنها پیرامون آن. به نوع نقشی که بنا در داستان شهر بازی خواهد کرد و خاطره‌ای که پشت‌سر باقی خواهد گذاشت می‌اندیشم.

مردم در آن بنا زندگی و کار می‌کنند. آنها چگونه با یکدیگر تعامل می‌کنند؟ معماریِ ممتاز داستانی را روایت می‌کند. (در گفت‌وگوی منتشر شده در وب‌سایت مجلهٔ IFDM در سال ۲۰۱۹)

دسته‌ها
تام مین

تام مین: شهر ژرف‌ترین آفریدهٔ بشریت است

برای من شهر ژرف‌ترین {یا اساسی‌ترین} آفریدهٔ بشریت است؛ پیوسته تغییر می‌کند و تکامل می‌یابد؛ اسرارآمیز است و از این رو از جنبه‌هایی مهم غیر قابل شناختن؛ از جنبهٔ عدم ثبات آن؛ از جنبهٔ شمار خارج از تصور تعاملات، مبادلات، برخوردهای تصادفی {در آن}… از جنبهٔ وسعت بسیار زیاد گوناگونی هوشمندی‌ها {در آن}. در اینجا استعداد یک آفرینندگی حقیقی وجود دارد که در آن خوشبختی و اشتعال خودبه‌خودی رخ می‌دهد. به باور من به همین علت است که شهرها سنگر سنت‌های آزادی‌خواهانهٔ این کشور هستند.

شهرهای ما محل بازسازی مستمر و امکانات نامتناهی است که از ما نگرشی گسترده طلب می‌کند. با این حال ظاهراً در دههٔ اول قرن بیست و یکم خود را وحشت‌زده می‌یابیم و درجامانده {و مبهوت} از پیچیدگی واقعیت‌هایی که از زندگی در حال… در اکنون… نشئت می‌گیرد؛ به جایش اصرار داریم که جامعهٔ متنوع خود را از طریق عینکی ساده‌انگارانه، مقاوم در برابر واقعیت ببینیم و در مواجهه با تنوع خواستار یکنواختی هستیم. (در سخنرانی دریافت جایزهٔ پریتزکر در سال ۲۰۰۵)

دسته‌ها
مایکل سورکین

مایکل سورکین: هنوز آماده نیستیم که تعاملات واقعی مردم در شهر را با نوع مجازی آن جایگزین کنیم

من همچنان معتقدم که مجاورت و نزدیک بودن مردم به یکدیگر از پیش‌نیازهای اساسی یک زندگی دموکراتیک است. یکی از کارهایی که شهرها انجام می‌دهند این است که امکان برخورد (و سازش) برنامه‌ریزی‌شده یا تصادفی مردم را در فضای مادی و واقعی فراهم می‌کنند. به نظر من ما هنوز آماده نیستیم که بخواهیم این نوع «واقعی» (این واژه را با تأمل انتخاب کردم) از تعاملات را با نوع مجازی و با واسطهٔ آن جایگزین کنیم. تعاملاتی که کاملاً در کنترل ما نیست و نوع بدتری است از بینش پدرسالارانه.

تأکید می‌کنم که این استدلال فقط من نیست. بسیاری از مردم این استدلال را به کار گرفته‌اند و مطمئناً بخش بسیار مهمی از جنبش اشغال و بهار عربی پیرامون همین مسئله است؛ اثبات حق و قدرت مردمی که در یک فضا به شکل واقعی جمع شده‌اند و به همین وسیله مدعی خواسته‌های یک جمعیت هستند. بیان بسامدی و متناوب حضور داشتن در یک مکان و این فرم اساسی از تجمع برای معنای جنبش حیاتی است. معنای جنبش به شکلی عمیق در حقیقت و عمل تجمع واقعی مردم ریشه دارد. (در گفتگوی با Dale Leorke، منتشر شده در مجلهٔ Space and Culture در سال ۲۰۱۴)