دسته‌ها
تام مین

تام مین: می‌توان یک بنا را پسندید یا نپسندید، اما باید نسبت آن را با هدفش و زمینهٔ اقتصادی، فرهنگی و سیاسی‌اش درک کرد

طراحی تجلی نیروهایی است که آن را هدایت می‌کنند، (اما) بناها در زمینهٔ انعکاس تغییرات {زمانه} از وسایل الکترونیکی کندتر عمل می‌کنند. مردم {نیز} در مورد آنها محافظه‌کارتر هستند.

من وقتی دربارهٔ ساختمان سانفرانسیکوی خودمان توضیح می‌دهم، می‌توانم از نظر عملکرد {این بنا} حرف بزنم و پوستهٔ دوگانهٔ آن نیز جزوی از همین بحث است. زیبایی‌شناسی بنا {بعد از این توضیح} مناسب به نظر می‌رسد. در حین {توضیح} وجوه هنری، زیبایی‌شناسی و سوبژکتیو می‌توانید عملکرد بنا را به زیبایی‌شناسی آن متصل کنید.

شما می‌توانید یک بنا را بپسندید یا نپسندید، اما {برای فهم و نقد آن} باید نسبت آن را با هدفش و زمینهٔ اقتصادی، فرهنگی و سیاسی‌اش درک کنید. (در گفت‌وگو با Ted Smalley Bowen، منتشر شده وب‌سایت Architectural Record، سال ۲۰۰۷)

دسته‌ها
لویی کان

لویی کان: فرم چیستی است و طرح چگونگی؛ از فرم طرح‌های بسیار حاصل می‌شود

طراحی امری مشروط است، جدالی است با سرشت بشر، با سرشت طبیعت، با قواعد طبیعت، با قوانین بشری، و با اصول. برای تحقق طراحی باید همه این عوامل را در کنار هم دید. طراحی امری مادی است که ابعاد را ایجاد می‌کند، که اندازه‌ها را می‌سازد. فرم اما ادراک تفاوت میان چیزی با چیز دیگر است، ادراک آنچه به هر چیز منشی ویژه می‌بخشد. فرم نه طرح است، نه شکل است، و نه بُعد. فرم چیزی مادی نیست.

به بیان دیگر، فرم در واقع چیستی است و طرح چگونگی.

فرم را بیابید؛ از فرم طرح‌های بسیاری حاصل می‌شود؛ خیال‌های بسیار و آثار شخصی فراوانی برمی‌آید. طرح امری شخصی است، حاصل این است که شما فرم را چگونه می‌بینید. ولی اصول و ویژگی‌های منحصر به فرد هرگز وابسته و متعلق به شما نیست. آنها منوط به فعالیت‌های بشر است که شخص شما صرفاً بخشی از آن هستید و ناگزیرید آن را کشف کنید. (در مقالهٔ «سرشت طبیعت» منتشر شده در سال ۱۹۶۱، برگرفته از کتاب «لویی کان؛ متون اصلی»، به کوشش رابرت تومبلی، ترجمهٔ محمدرضا رحیم‌زاده، مهنام نجفی، سیده میترا هاشمی)

دسته‌ها
نری آکسمن

نری آکسمن: طراحی از طریق ایجاد کُل‌هایی که از مجموع اجزای خود بزرگ‌ترند معنا را منتقل می‌کند

خطاب به نسل‌های جوان طراحان و معماران، می‌گویم که طراحی نه یک حرفه است و نه یک رشته؛ طراحی ذوق و سلیقهٔ به‌هم پیوسته و اکتسابی است. طراح خوب، به وسیلهٔ امکاناتی که طرح و طراحی در اختیارش می‌گذارد، نه تنها می‌تواند مسائل را حل کند بلکه آنها را پیش از پدیدار شدنشان کشف کند. طراحی، همچون زبان، از طریق ایجاد کُل‌هایی که از مجموع اجزای خود بزرگ‌ترند معنا را منتقل می‌کند. آن زمان که پیوند محکمی میان روش و فرم، تکنیک و بیان، روند و محصول وجود دارد، می‌توان به قلمرو مولد بودن وارد شد، جایی که طراحی از حل مسئله فراتر می‌رود و تبدیل می‌شود به یک نظام فکری به منظور مقابله با هر مشکلی که در جهان وجود دارد. (در گفتگو با Heidi Legg، منتشر شده در وب‌گاه The Editorial، سال ۲۰۱۷)