دسته‌ها
اسکار نیمایر

اسکار نیمایر: اثر معماری باید زیبا، سبک و متمایز باشد

بودلر زمانی نوشت که نامنتظره و بی‌قاعده بودن، شگفتی و اعجاب از جنبه‌های اساسی زیبایی است. من فکر می‌کنم که حق با او بود. یک اثر معماری باید زیبا، سبک و متمایز باشد.

من همیشه در برابر قوانین ازپیش‌تعیین‌شده، محدودیت‌های آموزشی و زاویه‌های قائمه که امور تحمیلی سفت و سخت ساخته‌ی دست بشر هستند طغیان کرده‌ام. وقتی آن معمار شگفت‌انگیز و استاد برتر نسل من از سطح شیب‌دار به سمت ساختمان کنگره‌ی ملی قدم برداشت کلماتی را به زبان آورد که هیچ‌وقت فراموش نکرده‌ام: «اینجا روحی از ابداع وجود دارد». (در گفت‌وگو با Edouard Bailby، منتشر شده در پیک یونسکو، ژوئن سال ۱۹۹۲)

دسته‌ها
ژان نوول

ژان نوول: معماری برای من ایستادگی در برابر جهانی‌سازی است که روح مکان، زمینه و تفاوت میان آدم‌ها را ارج نمی‌نهد

معماری برای من پاسخ به پرسشی است که هیچ‌گاه مطرح نشده است. فراتر از هر چیز، معماری ایستادگی در برابر سیستم، ایستادگی در برابر جهانی‌سازی کالبدی است که روح مکان، زمینه و تفاوت میان آدم‌ها را ارج نمی‌نهد و از مردم هر نقطه از دنیا می‌خواهد که همه‌شان مثل هم زندگی کنند، در فضاهایی که بیش از اندازه کوچک‌اند. (در گفت‌وگوی منتشر شده در ضمیمهٔ مجلهٔ domus، ش ۱۰۶۳، سال ۲۰۲۱)

دسته‌ها
آلبرتو کامپو بائسا

آلبرتو کامپو بائسا: در حالی که فرم‌ها فرومی‌پاشند، ایده‌ها باقی می‌مانند؛ فرم بدون ایده پوچ است

ما نمی‌توانیم چیزی را بسازیم اگر به آن فکر نکرده و ابتدا آن را در تصور نیاورده باشیم، و ما {معماران} نباید آن چه را که نمی‌توانیم بسازیم متصور شویم. یک {معمار} باید رویاپردازی کند، اما در عین حال باید توانایی تبدیل آن رویا به واقعیت را داشته باشد. معماری قادر است به شکل اسرارآمیزی ایده‌ها را محقق کند. معماری همان ایده‌های ساخته شده است. {…}

در حالی که فرم‌ها فرومی‌پاشند و به عالم فراموشی می‌روند، ایده‌ها باقی می‌مانند. ایده‌ها نامیرا هستند. تاریخ معماری تاریخِ ایده‌هاست، تاریخِ ایده‌های ساخته شده است. ایده‌هایی که محقق می‌شوند و {و از این طریق محقق شدنشان} ایده‌های مذکور را را بر شالوده‌ای محکم قرار می‌دهند. به طور خلاصه، فرم بدون ایده پوچ است؛ معماری بدون ایده تقلیلی محض به تصویر خواهد بود؛ فرم خالی، تهی از هرگونه کارکرد مفید حقیقی. (در کتاب Principia Architectonica، سومین ویرایش نسخهٔ انگلیسی، منتشر شده در سال ۲۰۱۷)

دسته‌ها
منصور فلامکی

محمد منصور فلامکی: معماری جامهٔ فضایی خاصی است که معمار بر پیکرهٔ کالبدی بنا می‌پوشاند

اگر بخواهیم از معماری تعریفی دقیق ارائه دهیم، جز دامن زدن به یک بحث نظری کار دیگری نمی‌توانیم بکنیم. برای تعریف معماری نیازمند صبر و حوصله هستیم، زیرا هم می‌توان معماری را از منظر عام آن بررسی کرد و هم می‌توان معماری را با معنای روزمره و شناخته شده، یعنی فضای حجمی سخت و ساخته شده در نظر گرفت و برای آن تعریف ارائه داد. این دو مقوله را باید از یکدیگر تفکیک کرد.

به عنوان نمونه، بیست سال پیش در همین دفتر با حدود چهل نفر از هنرمندان معمار، ادیب و موسیقیدان دربارهٔ این که آیا معماری و موسیقی با هم رابطه‌ای دارند یا نه و اگر دارند این رابطه چگونه است و آیا این دو با هم یگانگی‌هایی دارند یا خیر بحث مفصلی داشتیم. نتیجهٔ این بحث در کتابی منتشر شد که اکنون چاپ سوم آن نیز در دست انتشار است. این کتاب دوستداران بسیاری دارد، اگرچه ما نتوانستیم تمام آن مطالبی را که مد نظر بود در آن بگنجانیم.

با این همه در پاسخ به پرسش جنابعالی {که «تعریف معماری در حوزهٔ نظری چیست؟»} می‌توانم این شرح را بازگو کنم: معماری جامهٔ فضایی خاصی است که معمار بر پیکرهٔ کالبدی بنا می‌پوشاند. این جامهٔ فضایی از یک‌سو جهان درونی معمار را باز می‌تاباند و از سوی دیگر به تمام پدیده‌ها، اندیشه‌ها، مفهوم‌ها و ارزش‌هایی می‌نگرد که در جامعه‌ای که معمار درون آن می‌زید و می‌سازد زنده‌اند. در واقع اثر یک معمار نمایانگر حضور فعال و آگاه وی در جامعه‌ای است که در آن می‌زید. (در گفت‌وگوی منتشر شده در جلد اول کتاب «اندیشهٔ معماران معاصر ایران»، به کوشش اسماعیل آزادی، سال ۱۳۸۹)

دسته‌ها
موشه سفدی

موشه سفدی: هشتاد درصد معماری تکامل است و بیست درصد آن ابداع

من خودم را بسیار تکرار می‌کنم. من مجموعه‌ها و پروژه‌های مسکونی بسیاری را به پایان رسانده‌ام. تلاش می‌کنم از {فرایند انجام} یک طرح برای طرح بعدی {نکاتی را} بیاموزم، اما ایده‌های مشخصی هست که آنها را در سرتاسر کار خویش به همراه دارم. آنجایی که تلاش می‌کنم خود را تکرار نکنم زمانی است که طراحی یک بنای نمادین را که از حیث مکان، بسترها و برنامه‌ها واجد یگانگی است بر عهده دارم.

درست است که بسیاری از بناهای من واقعا منحصربه‌فرد و با یکدیگر متفاوت هستند، اما به این علت به واژهٔ ابداع بدگمانم که ابداع متضاد تکامل است. از همین رو می‌گویم که معماری هشتاد درصد تکامل است و بیست درصد آن ابداع.

با وجود این، لحظات خاصی هست که می‌توان آنها را {لحظهٔ} ابداع نامید؛ مثلاً من شیوه‌های متنوع رساندن نور به طبقات پایین یک بنا را ابداع کردم. آیا این حقیقتاً ابداع است؟ در کتاب جامعه آمده است که «زیر نور خورشید هیچ چیز تازه‌ای نیست». (در گفت‌وگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌سایت stirworld، سال ۲۰۲۰)

دسته‌ها
یوهانی پالاسما

یوهانی پالاسما: من به نوعی از معماری باور دارم که با تاریخ، زمان، محیط، بناهای موجود و به طور کلی با زندگی گفت‌وگو می‌کند

معماری مدرن به طور خاص بر فرم متمرکز و حتی به شکلی وسواس‌گونه درگیر آن بوده است. از سوی دیگر، اتمسفر ارتباط چندانی با فرم ندارد. فرم‌ها از طریق کیفیات ثابتشان بر ما اثر می‌گذارند. علاوه بر این، معماری مدرن به سوی ادراک متمرکز و فرم متمرکز سوق داده شده، در حالی که اتمسفر ادراکی پیرامونی، غیر مادی و عمدتاً ناخودآگاه است. {…}

اتمسفر از گفت‌وگوی میان بنا و محیط، چشم‌انداز و اقلیم، سیاق فرهنگی و سنت و غیر از آن برمی‌آید. این انتقاد دیگری است که من به معماری مدرن و معاصر دارم؛ آنها تمایل دارند متکلم وحده باشند. موریس مرلوپونتی سخن تأمل‌برانگیزی دارد: «ما نمی‌آییم که یک اثر {هنری} را ببینیم، بلکه می‌خواهیم جهان را از منظر آن اثر بنگریم». این سخن به‌ویژه در مورد معماری حقیقت دارد. معماری اساساً یک شکلِ هنریِ میانجی‌گرانه و گفت‌وشنودی است.

من به معماری‌ای باور دارم که نسبت‌مند است و با تاریخ، زمان، محیط، بناهای موجود و به طور کلی زندگی گفت‌وگو می‌کند. به نظر من ذات معماری، سرشت نسبت‌مند و میانجی‌گرانه آن است. (در گفتگو با Josh Harris، منتشر شده در وب‌سایت ARCHITECTUREAU، سال ۲۰۲۰)

دسته‌ها
استنلی تایگرمن

استنلی تایگرمن: ساختن یک بنای بد واقعاً دشوار است، ساختن یک بنای خوب فقط کمی دشوارتر است

چون من معمارم، آدمی خوش‌بین هستم. ساختن {یک بنا} یعنی ساختن {و مقاومت کردن} در برابر سکون و در برابر چیزهایی که شما را پس می‌زند؛ مقررات، کمیسیون‌ها، عرصه‌های آزاد. ساختن یک بنای مزخرف واقعاً دشوار است، ساختن یک بنای خوب فقط کمی دشوارتر است. تمایل {ما آدم‌ها} به این است که در برابر چیزهایی که در کار مخالفت با ماست به سادگی رضایت دهیم. {اما} یک تعریف مفید از معماریِ خوب برابر است با توانایی نه گفتن و همچنان ساختن. این جمله متناقض به نظر می‌رسد، اما واقعاً نه گفتن مهم است.

همانطور که بروس گراهام به من گفت «معماری کار آدم‌های بزدل نیست». و واقعاً همینطور است. معماری کار آدم‌های مستحکم است. اگر قرار است یک معمار واقعی باشید، ناچار هستید که واقعا چیزهایی بسازید و آنها را بر اساس بیشترین توانایی خویش بسازید. بهترین بنایی که می‌توانید بسازید دشوارترین {بنای ساخته شده به دست شما} خواهد بود، چراکه همه‌چیز {همچون مانع} در برابر شما ایستادگی خواهد کرد. (در گفت‌وگو با Brandon Biederman و دیگران در سال ۲۰۱۲، منتشر شده در مجلهٔ Fresh Meat، شمارهٔ ۶، سال ۲۰۱۳، به نقل از وب‌سایت MAS Context)

دسته‌ها
برنارد چومی

برنارد چومی: معماری‌ای که کانسپت نداشته باشد معماری نیست

چندی پیش {نوشتهٔ} نیکولاس پوزنر را بازمی‌خواندم و آنجایی که او ادعا می‌کند یک انباری دوچرخه ساختمان است و یک کلیسای جامع معماری است، من در پاسخ به او می‌گویم که انباری دوچرخه‌ای که کانسپت داشته باشد معماری است و کلیسای جامعی که کانسپت نداشته باشد معماری نیست.

موضوع معماری فقط فرم نیست، معماری دربارهٔ کانسپت و ایده‌هاست و همچون بسیاری از رشته‌های دیگر، معماری هم باید کانسپت و ایده‌هایش را تجسم ببخشد. معماری‌ای که کانسپت نداشته باشد معماری نیست.

بعضی از آثاری که اطرافتان می‌بینید با الگوریتم‌های فوق‌العاده پیچیده و نقطهٔ توقف و چیزهایی از این قبیل، شکل دارد اما کانسپت ندارد. این آثار معماری نیستند اگر کانسپت یا ایده نداشته باشند. (در گفت‌وگو با پیتر آیزنمن، منتشر شده در مجلهٔ Log، ش ۲۸، سال ۲۰۱۳)

دسته‌ها
بالکریشنا دوشی

بالکریشنا دوشی: معماری برای من طی کردن مسیری است که هیچ‌کس تاکنون آن را برای رسیدن به چشم‌اندازی تازه نپیموده باشد

به نظر من ما همیشه در دام شناخت {پیشینی}، عرف‌ها، نظرات همگانی و ملاحظات عمومی می‌افتیم. و من فکر می‌کنم اینها مسائلی است که ما همواره از آنها تأثیر می‌گیریم و می‌خواهیم کاری مشابه کنیم. در معماری هم همینطور است. معماری چیست؟ آیا مؤسسه هندی مدیریت در بنگلور معماری نیست چون صرفاً یک ساختمان {معمول} نیست؟ {معماری} یک حرکت دسته‌جمعی است که در آن چیزهایی را تجربه می‌کنید. واژهٔ معماری خودش یک دام است. بخاطر همین وقتی ما به معماری فکر می‌کنیم، به آن چه مشترک است، آنچه آشناست می‌اندیشیم. اگر یک چیز مورد تحسین بقیه است، چرا ما همان مسیر را طی نکنیم، درست است؟ اما برای من معماری {طی کردن} مسیری است که هیچ‌کس پیش‌تر برای رسیدن به چشم‌اندازی تازه آن را نپیموده است. (در گفتگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌سایت Stir World در سال ۲۰۲۰)

دسته‌ها
اریک اوون ماس

اریک اوون ماس: حقیقت کشمکش میان امکان‌هاست

آنچه من احساس می‌کنم و به آن اطمینان دارم این است که همواره چیزهای بیشتری برای دانستن وجود دارد از آنچه که به طور بالقوه می‌توانیم بفهمیم. شما نمی‌توانید در دم یک شهر را برای سه میلیون نفر بسازید. اینطوری نمی‌شود. ما همهٔ پاسخ‌ها را نمی‌دانیم. اگر شما نویسنده باشید می‌دانید که یک جمله چیست؛ جمله با یک حرف بزرگ شروع می‌شود، باید یک اسم و یک فعل داشته باشد و باید با یک نقطه به پایان برسد.

اما معماری اینطوری کار نمی‌کند. البته که نیاز به ثبات و استمرار و همچنین ارزش‌های محافظه‌کارانه وجود دارد. من مخالف آن نیستم. اما همیشه کسی وجود دارد که خشمگین شود، چرا که دنیا نابسنده، ناقص و ناکافی است. بنا بر همین است که من می‌خواهم چیزی بگویم یا لااقل گفت‌وگویی برقرار کنم یا فرضیهٔ خودم را با دیگران به اشتراک بگذارم. ممکن است اندیشه‌ام حتی درست نباشد، اما شاید هم درست باشد.

به نظر من ما به این کشمکش نیاز داریم. حقیقت کشمکش میان امکان‌هاست. من مخالف آدمی هستم که به سادگی می‌گوید این چیز باید متقارن باشد یا آن چیز باید غیر متقارن باشد. یا این که بگوید شما باید سازه را مخفی کنید یا باید سازه را نمایان کنید. یا آن کسی که به من می‌گوید اگر هیچ {عنصر} سبزی وجود نداشته باشد، طرح شما معماری نیست.

من می‌خواهم همهٔ اینها را به پرسش بکشم. من علاقه‌ای به پیوستن به گروه‌های طرفداری ندارم. خیلی مهم است که جستجوگر باشیم. همین {جستجوگر بودن} است که برای من معنای زنده بودن می‌دهد. این شیوه‌ای برای زندگی کردن است و ربطی به این ندارد که {بر روی یک چیز} توافق یا سازشی وجود دارد. کار من به این چیزها ارتباطی ندارد.

اندیشهٔ من این است که اجازه ندهم به یک قانون یا یک سیستم تبدیل شوم. من مخالف اینم که پیش‌بینی‌پذیر شوم. البته حقیقت این است که جامعهٔ ما به سوی راحتی و پیش‌بینی‌پذیری و توافق سوق میل دارد، چرا که تغییر برای بیشتر مردم آزاردهنده است. (در گفت‌وگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌سایت archdaily، سال ۲۰۲۰)