دسته‌ها
پیتر آیزنمن

پیتر آیزنمن: «معماری واقعی» فقط در ترسیم‌ها وجود دارد. «ساختمان واقعی» بیرونِ ترسیم‌ها وجود دارد

«معماری واقعی» فقط در ترسیم‌ها وجود دارد. «ساختمان واقعی» بیرونِ ترسیم‌ها وجود دارد. تفاوت اینجاست که «معماری» و «ساختمان» یکی نیستند.

{…} مانفردو تافوری یک بار حرف بسیار مهمی به من زد. او گفت: «پیتر، اگر چیزی نسازی هیچ‌کس ایده‌هایت را جدی نخواهد گرفت. تو ناچاری بسازی چون ایده‌هایی که ساخته نمی‌شود، خیلی ساده، ایده‌هایی است که ساخته نمی‌شود».

معماری شامل دیدن این است که آیا آن ایده‌ها می‌توانند در برابر یورش ساختمان، مردم، زمان، عملکرد و غیره ایستادگی کنند یا خیر. تافوری گفت تاریخ به کار تو علاقه‌ای نخواهد داشت ار چیزی نساخته باشی. فکر می‌کنم این کاملاً درست است. اگر من چیزی نساخته بودم من و شما الان با هم صحبت نمی‌کردیم. (در گفت‌وگو با ایمان انصاری در سال ۲۰۱۳، به نقل از وب‌سایت دفتر AN.ONYMOUS)

دسته‌ها
میبل ویلسن

میبل ویلسن: مسئلهٔ نژاد در پیدایش جهان مدرن و معماری مدرن عمیقاً ریشه دوانده است

من واقعاً فکر می‌کنم پیدایش معماری به مثابه یک رشتهٔ مدرن خودش از مسئلهٔ نژاد قابل تفکیک نیست. و در اینجا منظورم معماریِ متمایز از ساختمان است؛ بالاخره مردم در سرتاسر دنیا همیشه ساختمان می‌ساختند. من به تصور اومانیستی غربی، تصوری بسیار خاص از معمار اشاره می‌کنم یعنی کسی که فکر می‌کند، طراحی می‌کند، می‌کشد اما نمی‌سازد. او یک روشنفکر است و به عبارت دیگر بسیار انتزاعی و با فکرش کار می‌کند و از عمل یدی ساخت و ساز فاصله دارد.

{…} آنچه برای من جالب است که این است که این دوری معماری از کار یدی بخشی از معرفت‌شناسی بسیار کلان‌تر اوایل دوران مدرن است؛ یک جهان‌بینی کاملاً جدید که هستی‌شناسی خودش را نیز تولید کرد که بنا به تعریف جهان‌شمول بود: تولد سوژهٔ اومانیست. اما مسلماً این سوژه یعنی انسان مدرن جهانی نیست؛ منحصراً اروپایی است و دقیقاً در همان زمان که استعمارگری اروپا در حال آغاز شدن بود اختراع شد. و بنابراین نژاد عمیقاً در پیدایش جهان مدرن و پیدایش معماری مدرن -که تا حدی {به ابزاری} برای حفظ سلسله‌مراتب نژادی تبدیل می‌شود- ریشه دوانده است.

مثلاً اگر به معماری استعماری {یا کلونیال} نگاه کنید {خواهید دید که این معماری} دربارهٔ سفید {یا اروپایی} بودن است. این معماری به معنای واقعی کلمه سفید بودن را ایجاد و از طریق بنا روایتی راجع به تاریخ فرهنگ خلق می‌کند که جهان‌بینی اروپایی را استحکام می‌بخشد. و امریکا نتیجهٔ این روند استعمار، غلبه بر جمعیت بومی و تجارت برده است. (در گفت‌وگو با Julian Rose، منتشر شده در مجلهٔ ARTFORUM، دورهٔ ۵۵، شمارهٔ ۱۰، سال ۲۰۱۷)

دسته‌ها
برنارد چومی

برنارد چومی: معماری‌ای که کانسپت نداشته باشد معماری نیست

چندی پیش {نوشتهٔ} نیکولاس پوزنر را بازمی‌خواندم و آنجایی که او ادعا می‌کند یک انباری دوچرخه ساختمان است و یک کلیسای جامع معماری است، من در پاسخ به او می‌گویم که انباری دوچرخه‌ای که کانسپت داشته باشد معماری است و کلیسای جامعی که کانسپت نداشته باشد معماری نیست.

موضوع معماری فقط فرم نیست، معماری دربارهٔ کانسپت و ایده‌هاست و همچون بسیاری از رشته‌های دیگر، معماری هم باید کانسپت و ایده‌هایش را تجسم ببخشد. معماری‌ای که کانسپت نداشته باشد معماری نیست.

بعضی از آثاری که اطرافتان می‌بینید با الگوریتم‌های فوق‌العاده پیچیده و نقطهٔ توقف و چیزهایی از این قبیل، شکل دارد اما کانسپت ندارد. این آثار معماری نیستند اگر کانسپت یا ایده نداشته باشند. (در گفت‌وگو با پیتر آیزنمن، منتشر شده در مجلهٔ Log، ش ۲۸، سال ۲۰۱۳)

دسته‌ها
هانی رشید

هانی رشید: معماری با ساختمان‌سازی صرف متفاوت است و متأسفانه دومی بر محیط ساخته‌شدهٔ ما حکم‌فرماست

{جالب‌ترین چیزی که از معمار بودنم آموخته‌ام} این است که هر معماری‌ای معماری نیست. در واقع آنچه بیش از هر چیز دیگر یاد گرفته‌ام این است که «معماری» با ساختمان‌سازی صرف کاملاً متفاوت است و متأسفانه این دومی به شکلی جهانی بر محیط‌های ساخته‌شدهٔ ما حکم‌فرماست.

معماری خود از خیزش گستردهٔ کارفرمایان روشن‌فکر و آگاه، کار طراحانهٔ خطرپذیر، و در نظر داشتن غنای فرهنگی و کار در زمینهٔ تاریخ و اتخاذ تصمیم‌های رادیکال پدید می‌آید. (در گفت‌وگوی منتشر شده در مجلهٔ Design Scene، شمارهٔ ۲۵، سال ۲۰۱۸)

دسته‌ها
سیاوش تیموری

سیاوش تیموری: دانشکده‌های معماری ما باید مقام انسان را به دانشجویان تدریس کنند، اما کار برعکس است

انسان اشرف مخلوقات خدا و خلیفة الله است، بنابراین آثاری که ارائه می‌کند هم نشان از این ویژگی‌ها باید داشته باشد. در خلقت خداوند، هندسه تعریف نشده است بلکه در آن موازنه و توازن معنا پیدا می‌کند. این ما انسان‌ها هستیم که با هندسه، کارمان را زیر سوال می‌بریم. جرئت می‌خواهد تا یک معمار بگوید هنگامی که کار می‌کنم از تعادل خارج نمی‌شوم، بنابراین امروز در ساختمان‌سازی، بیشتر مهندسی صورت می‌گیرد نه معماری. در حقیقت ما معماری را کنترل می‌کنیم.

دانشکده‌های ما به دانشجویان معماری ما باید مقام انسان را تدریس کنند اما کار برعکس است، همه بر شکل‌گرایی تأکید دارند. نتیجهٔ کار هم ساختمان‌های عجیب و غریب است. اشکال عجیب و غریبی که ما معمارها در می‌آوریم بعد از مدتی دل را می‌زند. وقتی ما عدم تعادل در کار ایجاد می‌کنیم فرم‌های ما از حیز انتفاع ساقط می‌شوند. ما ایرانی‌ها در ابداعات فرم‌های معماری تکنولوژی بالایی داشته‌ایم. نمونه‌اش گنبد سلطانیه که ایتالیایی‌ها برای ساخت کلیسا از آن اقتباس کردند. متاسفانه فرم‌گرایی به دانشجویان ما تدریس می‌شود و به درون و مقام انسان که باید در آن بنا زندگی کند، بی‌توجهی می‌شود.

{…} من معتقدم که ما باید نحوهٔ تفکر فضاهای گذشته را در خانه‌ها و محیط‌های عمومی‌مان پیاده کنیم. به دانشجویان ما یاد می‌دهند که معماری انسان‌محور را فقط نقاشی کنند اما اجرایی کردن آنها را یاد نمی‌دهند. در نتیجه آنها نقش‌هایی زیبا و خیالی طرح می‌کنند اما هیچ‌گاه قابل اجرا نیست. وقتی هم از او دربارهٔ فلسفه طرحش می‌پرسی، چیزی برای پاسخ دادن ندارد چه رسد به کسی که می‌خواهد درباره آن قضاوت کند. فراموش نکنیم که همه ظرایف و نیازهای انسانی ما در معماری ایرانی، تعریف و جایگاه دارد و ما امروز باید با توجه به حوائج‌مان، به این تعاریف توجه بیشتری کنیم و آنها را به عرصه عمل بیاوریم. (در گفتگو با نورالدین آقاکوچک، منتشر شده در روزنامهٔ ایران، سال ۱۳۹۰)

دسته‌ها
محمدرضا حائری

محمدرضا حائری: بحران ما در معماری معاصر ساختن بدون معماری است

دایرةالمعارف مک‌گروهیل در درون جنبش مدرن نزدیک به بیست سبک را بر می شمرد که چندتایی با روایت مجدد گذشته، آن هم راویانی خلاق چون رایت و کوربوزیه معماری خود را خلق کرده‌اند و چندتایی بیشتر از گذشته فاصله گرفته و به دنبال «چیز دیگر» معماری خود را بنیان نهاده‌اند و برخی به کلی قدم در راه بی‌گذشته نهاده‌اند. بدین ترتیب در معماری معاصر مانند سایر دوران‌ها، چند جریان معماری به‌طور همزمان آرایش و پیرایش فضا را بر عهده گرفته‌اند. جریان‌هایی که ضعیف‌تر شده و به حاشیه رفته‌اند، معماری مبتنی بر سنت، معماری مبتنی بر تاریخ و معماری مبتنی بر بوم هستند و جریان‌هایی که از حیات بیشتری برخوردارند معماری مبتنی بر نوآوری می‌باشند که برخی از آنها نوآوری خود را با نوآوری‌های گذشته آمیخته‌اند و برخی سعی در ارائهٔ نوآوری تام دارند. اما مهم‌ترین پدیده‌ای که در جنبش معماری مدرن اتفاق افتاد و هم‌اکنون از همهٔ جریان‌های معماری در کشور ما قوی‌تر است، ساختن بدون معماری است.

با حاکم شدن ساختمان‌سازی که عبارتست از ساختن بدون معماری، معماری مدرن نیز همانند همهٔ دستاوردهای گذشتهٔ معماری از صحنهٔ شهرها خارج شده و خیابان را سراسر ساختن بدون معماری فراگرفته است؛ تا آنجا که بحران چگونگی مدرن شدن و معاصر شدن شهرهای ما معماری مدرن نیست، معماری مبتنی بر سنت هم نیست. بحران ما در معماری معاصر ساختمان‌سازی است. (در مقاله‌ای با عنوان «معماری معاصر، معماری مدرن، ساختمان‌سازی»، منتشر شده در مجلهٔ گفتگو، ش ۱۳، سال ۱۳۷۵)

دسته‌ها
حسین سلطان‌زاده

حسین سلطان‌زاده: در ایران هنوز تفاوت هنر معماری و ساختمان‌سازی شفاف نشده است

عامل اقتصاد یکی از مهم‌ترین پارامترهای تاثیر گذار بر معماری معاصر ایران و سایر کشورهای جهان است. با توجه به اینکه حجم عمده‌ای از ساخت و سازها، به ساختمان‌های مسکونی، اداری کوچک و… اختصاص دارد و در ساخت این نوع ساختمان‌ها اقتصاد پروژه و هزینهٔ ساخت، حرف اول را می‌زند، بنابراین در بسیاری از بناهای یاد شده، مسئلهٔ فرهنگ و هویت، در حوزهٔ طراحی خود به خود نادیده گرفته می‌شود؛ اما در ساختمان‌های عمومی و دولتی چنین نیست، فقدان اندیشه و تفکر لازم در کارفرمایان ما و گاه در قشری از مردم، باعث می‌شود معماری توسعه پیدا نکند. در بناهای بزرگ، شاهد سرمایه‌گذاری‌های کلانی هستیم که با عدم اشراف کافی از طرف طراح و مسئلهٔ اهمیت پروژه، کاری متوسط یا احتمالاً ضعیف اجرا می‌شود. در ایران هنوز تفاوت هنر معماری و ساختمان‌سازی شفاف نشده و بسیاری از ساختمان‌های ما در نبود هنر معماری و از روی ژورنال‌های غربی و به دست بساز و بفروش‌ها ساخته می‌شوند. باید برای ضعف فرهنگ عمومی کشور در حوزهٔ هنر معماری فکری کرد تا آن طور که شایستهٔ این هنر است در گسترش آن کوشیده شود. (در گفتگو با افسانه شفیعی، منتشر شده در روزنامهٔ شرق، سال ۱۳۹۴)