دسته‌ها
ریکاردو بوفیل

ریکاردو بوفیل: زندگی من در مقام یک معمار مبتنی است بر نقد دائمی پروژه‌های سابقم

من خانه‌به‌دوشی هستم که در تلاش برای تشخیص منطق چیزها و پرورش همیشگی دیدگاهی انتقادی دنیا را چرخیده‌ام. معماری به من یاری رسانده تا با این نظام‌ها و سیاست‌ها آشنا شوم. هر مکان سرشت، شخصیت و هویت خاص خودش را دارد، اما نوعی تداوم در همهٔ پروژه‌های من وجود دارد، چرا که من در پی توسعهٔ یک نظام تعاملی هستم.

من تمایل دارم که پروژه‌هایم را {از ابتدا و بدون پیش‌فرض} بسازم. زندگی من در مقام یک معمار مبتنی است بر نقد دائمی پروژه‌های سابقم. این موضع انتقادی مرا قادر می‌سازد که تعادلی میان آرمانشهر و واقعیت برقرار سازم. همهٔ پروژه‌های من نشان‌دهندهٔ جاه‌طلبی آرمانشهری یک ایدهٔ ملموس است، و این آرمانشهر استعدادش را در ظهور و به تحقق رسیدن ظهور یک پروژه می‌بیند. (در گفت‌وگو با Olivier Zahm و Jerome Sans، منتشر شده در وب‌سایت مجلهٔ Purple، سال ۲۰۲۱)

دسته‌ها
گئورگ بازلیتس

گئورگ بازلیتس: فقط فلاکت دنیاست که باید خودش را در ذهن هنرمند و در یک فرم هنری عیان کند

فلاکت دنیا باید خودش را در ذهن هنرمند و در یک فرم هنری عیان کند؛ فقط و فقط فلاکت، و نه هیچ چیز مثبتی. چیزهای خوب، از نظر هنرمندان کذا، هیچ‌گاه باعث نخواهد شد کسی {به آثارشان} نگاه کند. اثر هنری باید انتقادی، شنیع یا چیزی شبیه آن باشد. (در گفت‌وگوی منتشر شده در وب‌سایت The Talks، سال ۲۰۱۶)

دسته‌ها
نادر تهرانی

نادر تهرانی: نظام آموزشی ایران گفتمان لازمهٔ فرهنگ نقدمحور معماری را به طور کامل نادیده می‌گیرد

اگر در ساختار آموزشی سیستم غربی، به واسطهٔ جلسات عمومی بررسی پروژه‌ها، پروسهٔ گفتمان یک به یک بین دانشجو، استاد و کلاس‌هایی که بصورت سمیناری و میزگردی برگزار می‌شوند، برای نقد معماری جایگاهی بنیادین تعبیه شده است؛ نظام آموزشی ایران، روش‌ها و منش‌های گفتمانی لازمهٔ فرهنگ نقدمحور معماری را به طور کامل نادیده می‌گیرد. نمی‌توان منکر شد که سیستم آموزش ایرانی، که مبتنی بر به خاطر سپردن حفظیات، تقلید از مدل‌های پیش روی، یادگیری ابزارها و مهارت‌های تکنیکی است، از ارزش‌های خاص خود بهره‌مند است. اما، عدم توجه به تفکر انتقادی و نقدمحور، پیش‌زمینهٔ فرهنگی آموزش ایرانی را با خلأ گفتمانی روبرو کرده است. (در مقالهٔ «درباب اشتیاق و عطشی زاینده»، ترجمهٔ نشید نبیان، منتشر شده در مجلهٔ شارستان، سال ۱۳۹۱)