دسته‌ها
ایرج اعتصام

ایرج اعتصام: اگر هویت را به معنی تقلید از گذشته در نظر بگیریم به هیچ جایی نمی‌رسیم

باید از آن {=جهانی‌شدن} نترسید و با آن و به خصوص با تکنولوژی و مصالح مدرن روبه‌رو شد. به عنوان مثال در شوروی زمان استالین روی مقولهٔ معماری ملی کار می‌کردند. آنها می‌گفتند معماری جهانی که در آلمان و جاهای دیگر مطرح شده است به «سرمایه‌داری» کمک می‌کند در حالی که ما خودمان یک معماری داریم که باید حفظ شود. به همین ترتیب درِ دنیا را به روی خودشان بستند و پردهٔ آهنین معروف را پائین انداختند.

منتها مسئله این بود که آنها زمینهٔ معماری لازم و یا حتی چیزی برای گفتن در این زمینه را نداشتند، (چنانچه اکثر ساختمان‌های خودشان را ایتالیایی‌ها قبل از کاترین بزرگ و با تاثیر از معماری رنسانس ساخته بودند). در نتیجه به معماری کلاسیک یونان پناه آوردند. به همین دلیل وقتی امروز با معماران جوان روسی صحبت می‌کنید می‌گویند ما از چیزی که در آن دوران به وجود آمده شرمنده‌ایم.

البته تعداد معدودی ساختمان‌های خوب مثل دانشگاه مسکو هم وجود دارد که مثال‌های مثبتی هستند ولی کلا روس‌ها در زمان استالین معماری را به طور عجیبی به عقب بردند. مثلاً معماری مسکونی آنها تبدیل به یکی از زشت‌ترین نوع معماری‌های جهان شد. برای اینکه هیچ نمونه‌ای که از معماری خودشان باشد، نداشتند.

حالا اگر ما هم خیلی بخواهیم در قالب ملی‌گرایی فرو برویم و یا هویت را به معنی تقلید از گذشته در نظر بگیریم به هیچ جایی نمی‌رسیم. گرچه معماری گذشتهٔ ما بسیار با ارزش است ولی با تقلید از آن حقیقتاً به هیچ جا نمی‌رسیم.

{…} اگر قدر معماری کهن ایرانی را دانستیم و آن را کپی نکردیم و به آن احترام گذاشتیم، همچنین آن را عمیقاً بررسی و روحش را درک کردیم، در عین حال اگر با مدرن‌ترین تکنیک‌های دنیا هم آشنا باشیم، آنگاه می‌توانیم نوعی معماری به وجود بیاوریم که هم جهان‌شمولی دارد و در دنیا مورد قبول واقع می‌شود و هم روحیهٔ ایرانی را يقيناً در خود خواهد داشت. (در گفت‌وگوی منتشر شده در جلد اول کتاب «اندیشهٔ معماران معاصر ایران»، به کوشش اسماعیل آزادی، سال ۱۳۸۹)

دسته‌ها
علی اکبر صارمی

علی اکبر صارمی: فرقی نمی‌کند که شاعر هستید یا موسیقی‌دان یا معمار؛ اول باید میراث خود را هضم کنید، و بعد، هنگام خلق چیزی تازه، به نوعی آن را فراموش کنید

ما می‌توانیم از ارزش‌های معماری گذشته بیاموزیم و یاد بگیریم که چگونه زیبایی آن را درک کنیم. اما نمی‌توانیم به طور مستقیم از آن درس بگیریم. تکنیک‌های امروزْ بسیاری از مسائل پیچیده‌ای را که گذشتگان با آن درگیر بودند حل کرده است. ادراک کیفیت فرم‌ها و فضاهای گذشته می‌تواند دیدگاه ما را غنا ببخشد، اما اینها چیزی نیستند که به شکل مستقیم به یک معماری تازه تبدیل شوند.

{…} هیچ تضمینی نیست که اگر فرم‌های گذشته را به کار بگیرید، به گذشته متصل می‌شوید. این دقیقاً همان مشکل پست‌مدرنیسم است؛ پست‌مدرنیسم از طریق استفادهٔ بیش از اندازهٔ عناصر کلاسیک، از طریق تکرار خویش، خود را به مصرف‌گرایی واگذار کرد و حالا هم به پایان رسیده است.

شما نمی‌توانید {عناصر} معماری گذشته را استفاده کنید و معماری تازه‌ای خلق کنید. باید ارتباطی درونی با ارزش‌های گذشته برقرار باشد. فرقی نمی‌کند که شاعر هستید یا موسیقی‌دان یا معمار؛ اول باید میراث خود را هضم کنید، و بعد، هنگام خلق چیزی تازه، به نوعی آن را فراموش کنید. اگر آگاهانه از گذشته استفاده کنید یا از آن تقلید کنید {نتیجهٔ کار شما} هیچ ارزشی ندارد. (در گفت‌وگو با فریار جواهریان، منتشر شده در Journal of the Islamic Environmental Design Research Center، سال ۱۹۹۹)

دسته‌ها
آلبرتو پرز-گومز

آلبرتو پرز گومز: تاریخ ما را آن‌چنان راجع به فرم راهنمایی نمی‌کند، بلکه ما را قادر می‌کند به روشی اخلاقی عمل کنیم

چگونه یک نفر می‌تواند به سوی اتصال و کشف راه‌های ارتباط میان تاریخ و طراحی گام بردارد؟ او باید کارش را با فهم صحیح سرشت تاریخ به منزلهٔ هرمنوتیک آغاز کند. آنچه در معرض خطر است چیزی بیش از فرم است. هر دستور کار یا برنامهٔ معماری پیامدهای سیاسی دارد. آنچه یک نفر می‌تواند از پیشینه‌های تاریخی یادبگیرد -پیشینه‌هایی راجع به چیزهایی در گذشته که ما آنها را تحسین می‌کنیم- این است که این پیشینه‌ها می‌توانند به پرسش‌های ما ترجمه شوند و ما را قادر کنند که به روشی اخلاقی عمل کنیم.

تاریخ ما را راجع به فرم‌هایی که باید به کار ببریم آن‌چنان راهنمایی نمی‌کند. تاریخ دربارهٔ مناسب بودن کنش‌های ماست، چیزی که احتمالاً بسیار مهم‌تر از مشکلات خاص فرمالی است که ما در مقام معمار معمولاً تشخیص می‌دهیم. (در گفت‌وگو با Saundra Weddle و Marc J. Neveu، منتشر شده در مجلهٔ ARKITEKTUR N، سال ۲۰۱۱)

دسته‌ها
رضا دانشمیر

رضا دانشمیر: ارتباط اثر معماری با آثار قبل از آن باید ارتباطی درونی و مفهومی باشد، نه یک ارتباط شکلی

مسلم است من که معماری را آموختم و با دیدن آثار معماری متوجه شدم معماری چیست، چه زبانی دارد، دستور زبانش چگونه است، با چه زوایای دیدی در طول تاریخ چه نوع ساختمان‌ها و بناهایی ساخته شده است، این دستور زبان را یاد گرفتم و دنبال کردم و متوجه شدم که چطور تغییر کرده است. دستور زبان تغییر کرده و نگاه معمار نسبت به مسئله تغییر کرده. فرضیاتش را بر مبنای دیگری گذاشته با توجه به تکنولوژی‌هایی که به دست آمده و توانسته آثار دیگری را پدید آورد.

پس این که یک اثری بخواهد ایجاد بشود بدون این که ارتباطی با قبل داشته باشد به نظر من اصلاً غیر ممکن است. بنابراین ارتباطی میان تمام آثار وجود دارد. حالا باید فهمید ارتباط به چه شکل است. فکر می‌کنم که این ارتباط باید یک ارتباط درونی باشد، یک ارتباط مفهومی، نه یک ارتباط شکلی. چون ارتباطی که از طریق مفهوم برقرار شود خیلی عمیق‌تر و پایدارتر است تا ارتباطی که صرفاً با فرم باشد. وقتی که آن ارتباط برقرار شد تجسم‌های متنوعی به وجود می‌آید که با نیازهای زمان متناسب است.

به نظر من پروژه‌ها به این شکل با هم در ارتباط هستند. معماری کلاسیک هست، معماری قبل از کلاسیک هم هست، مثلاً «شینکل» ارتباط دارد با معماری کلاسیک ولی به نوع دیگری «میس وان دررو» ارتباط دارد با «شینکل» و باز «پیتر بهرنس» ارتباط دارد با «شینکل» به یک نوع یک کسی مثل «آیزنمن» ارتباط دارد با «میس وان دررو» ولی به یک نوع دیگر. و «کولهاس» ارتباط دارد با «میس وان دررو» و جریان به این شکل ادامه دارد. (در گفتگوی منتشر شده در مجلهٔ سوره، ش ۷۲، سال ۱۳۷۶)

دسته‌ها
سیاوش تیموری

سیاوش تیموری: مرگ برای معماری‌ای تعریف می‌شود که هویت نداشته باشد

یکی از خصوصیات معماری ایرانی این است که وقتی شما به آن نگاه می‌کنید، عناصر متشکله بنا را می‌بینید. این را کمتر کسی درک کرده و می‌داند. ستون را می‌برند زیر گچ. ستون‌های من آهنی است. کانال‌هایم ریتم دارد. روی آجر که نمی‌توانم سیم‌کشی کنم. سیم‌کشی‌هایم در کانال است. هیچ ابایی هم ندارم از این نوع تعبیرات. گوته می‌گوید ابداع فرم اگر تعبیری درست نداشته باشد، مد است. مثلاً پورشه مدل ۱۹۹۲ یک شکل است، مدل ۱۹۹۳ یک شکل و ۱۹۹۴ هم یک شکل دیگر. همین‌طوری مد عوض می‌شود. مد زمان تولد و مرگ دارد ولی معماری این‌طوری نیست. مرگ برای معماری‌ای تعریف می‌شود که هویت ندارد. شما خانه بروجرودی‌ها و طباطبایی‌ها را ببینید که هنوز دل می‌برد. از معماری پایدار نام برده می‌شود، این گونه معماری‌ها پایدارند. البته این نوع از هنر معماری را ما امروز نمی‌توانیم تکرار کنیم زیرا در گذشته زندگی نمی‌کنیم. این نوع ساختمان‌ها، نحوه تفکر به فضا را بیان می‌کند نه اینکه صرفاً تکرار شوند. زیرا نحوه زندگی ما و تکنولوژی ساخت، یک‌صد و اندی سال پیشروتر از آن است. من خودم هرگز گذشته‌ام را تقلید نمی‌کنم. خانه من، خانه بروجرودی‌ها نیست اما هر کس آن را می‌بینید، می‌گوید عجب خانه ساکت، خوب و عجیب و غریبی است و آرامش و آسایش و حریم خصوصی را در آن درمی‌یابیم. (در گفتگو با سمیه باقری، منتشر شده در وب‌گاه هنرآنلاین در سال ۱۳۹۷)

دسته‌ها
داراب دیبا

داراب دیبا: هر معماری صادق و متفکرانه‌ای از معماری مقلدِ آثار گذشتگان اسلامی‌تر است

در تحت فشار نیروهای سنتی و نیز فشار نیروهای غرب ایران هم همچون بسیاری کشورهای دیگر که در برابر دوگانگی و برخورد فرهنگی قرار گرفته‌اند در تلاش حل معمایی است دردناک و نیز در جستجوی بیان حقیقی خویش. بیانی که بتواند ارزش‌های واقعی سنتی و قالب‌های نوین معاصر را حفظ کند. بیانی که صرفاً برگردان قالب‌های غربی نباشد و نه فقط برگردان تاریخ و گذشته.

ولی من در اینجا از سبک صحبت نمی‌کنم، چون تصور نمی‌کنم که باید معماری و هنر را در افکار و اعتقادات محیطی خاص محدود کرد، زیرا هر نوع محدودیت مانعی است در برابر پی‌بردن به حقایق جهانی. مع‌هذا ما نمی‌توانیم تأثیر محیط بر شخص را انکار کنیم، یعنی برخورد عناصر طبیعی و روانی در فرد. به این معنی ما قادر هستیم که ارزش‌های اساسی میراث فرهنگی خود را به دست بیاوریم، زیرا بدون شک به دور انداختن تمام سنن نادرست خواهد بود.

باید خوب و بد را بسنجیم و از لابلای غربال هوش و روشنفکری زائد را از مفید جدا کنیم. ظاهراً گنبد و طاق‌های قوسی نمایندهٔ معماری اسلامی است و به بهانه این معماری است که این اشتباه رخ می‌دهد که در روی سقف‌های صاف، گنبد می‌سازیم، بر دهانه‌های مربعی شکل قوس می‌زنیم و نمای ساختمان‌ها را گچ‌بری می‌کنیم و دلایل تاریخی که این فرم‌ها را به وجود آورده است و نیز محدودیت‌های فنی آن زمان و ناشناخته بودن مصالحی چون بتون، پلاستیک و فلز را در نظر نمی‌گیریم.

این معماری که باید آن را معماری ملال‌آوری خواند تنها انسان متوسطی را که صرفاً در جستجوی ظواهر فرهنگ است به خود جذب می‌کند. هر معماری‌ای که صادق، صمیمی و متعقل باشد بیش از معماری تقلیدی و خالی از روح کنونی، اسلامی و متناسب با احتياجات ماست. (در مقاله‌ای با عنوان «ابهام و پیچیدگی هنر»، منتشر شده در مجلهٔ هنر و معماری، ش ۲۷ و ۲۸، سال ۱۳۵۴)

دسته‌ها
کنزو تانگه

کنزو تانگه: سنت به مفهوم تقلید از تاریخ نیست، ما باید سنت بیافرینیم

بایستی سنت را، با خلق روش زندگی نو برای جامعهٔ معاصر گسترش دهیم. شما {ایرانی‌ها} در گذشته فرهنگ عظیمی داشته‌اید، در ۲۵۰۰ سال پیش. اکنون دورهٔ جدیدی دارید. شاید بتوانید شیوهٔ زندگی کامل معاصری برای جامعه و تمدن فعلی بیافرینید، سپس می‌توانید سنتی خلق کنید. سنت به مفهوم تقلید تاریخ نیست، ما باید سنت بیافرینیم. {…}

مثلاً ایران باستان را در نظر بگیرید. این تمدن بزرگ را بدون سنتی برپا کردند. اکنون هم این احتمال هست که نوع کاملاً جدیدی خلق کنید. این سنت واقعی است. مطمئنم که در ژاپن نوعی سنت داشته‌ایم، ولی فکر می‌کنم که راه ما تکرار سنتمان نیست. با گذشت تاریخ ژاپنی‌ها فرهنگ خود را می‌آفرینند. این است راه توالی سنت ما. اگر کسی پدیده نمی‌آفرید هرچیز به سرعت زوال می‌یافت. سنت را باید همواره زنده داشت. (در گفتگو با منصور فلامکی، داراب دیبا و سینا ریحانی، منتشر شده در مجلهٔ هنر و معماری، ش ۲۹ و ۳۰، سال ۱۳۵۴)