دسته‌ها
فیروز فیروز

فیروز فیروز: موضوع ساخت باغ در ایران آباد کردن زمین بود. بهره‌گیری از آبادی باغ برای تفریح موضوع دوم بود

با این {ایده} که باغ و ویلا را یک چیز بدانیم موافق نیستم. باغ‌های ایرانی اول باغ بودند، بعداً کوشک شدند. اما ویلا در خودش یک مفهوم گرندیوز دارد؛ مثل ویلاهای رنسانسی؛ مثلاً اگر باغ شازده را در نظر بگیریم، وسعت ساختمانی که در باغ است نسبت به آن خیلی ناچیز است. ما در ایران چنین تناسبی داریم.

اگرچه هدفِ نزدیکی به طبیعت و تفریح و تفرج را در هر دو می‌توان پیدا کرد اما تفاوت آنجاست که در گذشتهٔ ایران با ساخت یک باغ در قالب تحقق تفریحات من یک {نوع} سازندگی رخ می‌داد. موضوع ساخت باغ در ایران آباد کردن زمین بود و اگر از آن آبادی و سازندگی بعداً برای تفریح هم بهره‌گیری می‌شد، این موضوع دوم بود. باغ یک کوشک داشت که تنها ده درصد از کل باغ بود.

هدف از وجود باغ آن بود که محصولی بدهد؛ محصولی که بتوان آن را با مردم به اشتراک گذاشت. بزرگ‌ترین هدیه‌ای که برای مردم می‌بردیم محصول باغمان بود؛ «این انار باغ ماست!» و چقدر لذت‌بخش است که محصول باغ خودت را هدیه بدهی!

اما امروز تخریب طبیعت را در کنار این خوش‌گذرانی می‌بینیم، پس اینجاست که باید به روش‌مان شک کنیم و اگر از معماری و فرهنگ باغسازی ایرانی الگوبرداری می‌کنیم، رویکرد و فلسفهٔ آن را الگو قرار دهیم، نه این که الگوبرداری فرمال کنیم. (در گفت‌وگوی منتشر شده در مجلهٔ ویلا، ش ۱۳، سال ۱۴۰۱)

دسته‌ها
ایرج اعتصام

ایرج اعتصام: اگر هویت را به معنی تقلید از گذشته در نظر بگیریم به هیچ جایی نمی‌رسیم

باید از آن {=جهانی‌شدن} نترسید و با آن و به خصوص با تکنولوژی و مصالح مدرن روبه‌رو شد. به عنوان مثال در شوروی زمان استالین روی مقولهٔ معماری ملی کار می‌کردند. آنها می‌گفتند معماری جهانی که در آلمان و جاهای دیگر مطرح شده است به «سرمایه‌داری» کمک می‌کند در حالی که ما خودمان یک معماری داریم که باید حفظ شود. به همین ترتیب درِ دنیا را به روی خودشان بستند و پردهٔ آهنین معروف را پائین انداختند.

منتها مسئله این بود که آنها زمینهٔ معماری لازم و یا حتی چیزی برای گفتن در این زمینه را نداشتند، (چنانچه اکثر ساختمان‌های خودشان را ایتالیایی‌ها قبل از کاترین بزرگ و با تاثیر از معماری رنسانس ساخته بودند). در نتیجه به معماری کلاسیک یونان پناه آوردند. به همین دلیل وقتی امروز با معماران جوان روسی صحبت می‌کنید می‌گویند ما از چیزی که در آن دوران به وجود آمده شرمنده‌ایم.

البته تعداد معدودی ساختمان‌های خوب مثل دانشگاه مسکو هم وجود دارد که مثال‌های مثبتی هستند ولی کلا روس‌ها در زمان استالین معماری را به طور عجیبی به عقب بردند. مثلاً معماری مسکونی آنها تبدیل به یکی از زشت‌ترین نوع معماری‌های جهان شد. برای اینکه هیچ نمونه‌ای که از معماری خودشان باشد، نداشتند.

حالا اگر ما هم خیلی بخواهیم در قالب ملی‌گرایی فرو برویم و یا هویت را به معنی تقلید از گذشته در نظر بگیریم به هیچ جایی نمی‌رسیم. گرچه معماری گذشتهٔ ما بسیار با ارزش است ولی با تقلید از آن حقیقتاً به هیچ جا نمی‌رسیم.

{…} اگر قدر معماری کهن ایرانی را دانستیم و آن را کپی نکردیم و به آن احترام گذاشتیم، همچنین آن را عمیقاً بررسی و روحش را درک کردیم، در عین حال اگر با مدرن‌ترین تکنیک‌های دنیا هم آشنا باشیم، آنگاه می‌توانیم نوعی معماری به وجود بیاوریم که هم جهان‌شمولی دارد و در دنیا مورد قبول واقع می‌شود و هم روحیهٔ ایرانی را يقيناً در خود خواهد داشت. (در گفت‌وگوی منتشر شده در جلد اول کتاب «اندیشهٔ معماران معاصر ایران»، به کوشش اسماعیل آزادی، سال ۱۳۸۹)

دسته‌ها
آلبرتو پرز-گومز

آلبرتو پرز گومز: تاریخ ما را آن‌چنان راجع به فرم راهنمایی نمی‌کند، بلکه ما را قادر می‌کند به روشی اخلاقی عمل کنیم

چگونه یک نفر می‌تواند به سوی اتصال و کشف راه‌های ارتباط میان تاریخ و طراحی گام بردارد؟ او باید کارش را با فهم صحیح سرشت تاریخ به منزلهٔ هرمنوتیک آغاز کند. آنچه در معرض خطر است چیزی بیش از فرم است. هر دستور کار یا برنامهٔ معماری پیامدهای سیاسی دارد. آنچه یک نفر می‌تواند از پیشینه‌های تاریخی یادبگیرد -پیشینه‌هایی راجع به چیزهایی در گذشته که ما آنها را تحسین می‌کنیم- این است که این پیشینه‌ها می‌توانند به پرسش‌های ما ترجمه شوند و ما را قادر کنند که به روشی اخلاقی عمل کنیم.

تاریخ ما را راجع به فرم‌هایی که باید به کار ببریم آن‌چنان راهنمایی نمی‌کند. تاریخ دربارهٔ مناسب بودن کنش‌های ماست، چیزی که احتمالاً بسیار مهم‌تر از مشکلات خاص فرمالی است که ما در مقام معمار معمولاً تشخیص می‌دهیم. (در گفت‌وگو با Saundra Weddle و Marc J. Neveu، منتشر شده در مجلهٔ ARKITEKTUR N، سال ۲۰۱۱)