امروز هرچه قابل ساختن باشد، ساخته خواهد شد، اما هیچ استدلال و یا توجیهی واقعی برای این که چرا باید چنین بناهایی ساخته شود وجود ندارد. مطمئناً دانش معماری به فراوانی وجود دارد، اما نقد واقعی کمیاب است، حتی در روزنامهها. هیچکس در پی فهم معنای اجتماعی یک ساختمان نیست. {از همین رو} تاریخدانان نسبت به دیگران فهم بهتری از معماری دارند. (در گفتگو با Edwin Heathcote، منتشر شده در وبسایت Financial Times، سال ۲۰۱۷)
برچسب: توجیه
به رغم همهٔ توجیهات منطقیای که معماران، که خودم هم جزوشان هستم، بیان میکنند، میتوان آنچه را معماران میگویند نادیده گرفت، باید فقط به آنچه میسازند توجه کرد. دلیلی که برای این موضوع دارم بسیار محکم است. منِ معمار مجبورم، یعنی انتخابی راجع به ترکیبهای خاص فرمها، مصالح، فضا و یا سایر ملاحظات معماری ندارم. آنها مرا وادار به تصمیمگیری و انتخاب میکنند. من میدانم که آنها، البته نه همهشان، چه هستند و روی هم رفته میتوانم راجع به این که چه هستند شفاف باشم. اما نمیتوانم بگویم که چرا فضای مارپیچ یا جنبش فضا برای من اینچنین جذاب و اقناعکننده است، اما هست. نمیتوانم بگویم چرا یک تیر طرهشده، تجمع نیروها و سنگینی و سبکی از حیث سازهای برایم جذابیت و اقناعکنندگی دارد، اما دارد. نمیتوانم بگویم چرا سازمان دادن عمدی عناصر معماری برای جذب نور از طریقی خاص برایم جذاب و اقناعکننده است، اما هست. {…}
آنچه میخواهم بگویم این است که منطقیترین و توجیهکنندهترین معماران در جهان چندان قابل اعتماد نیستند، چرا که وقتی دربارهٔ معماری صحبت میکنیم اصلا چیزی به نام عقلگرایی واقعی وجود ندارد. حالا میتوانم به شما بگویم که چه چیزهایی منزجرم میکند: برای شروع بگویم همهٔ آنچه به آن پستمدرنیسم میگویند. همانقدر که از پستمدرنیسم منزجرم برخی عناصر معماری برایم جذاب است. قبلا این حقیقت راجع به خودم مرا به تعجب وا میداشت، اما حالا دیگر تعجب نمیکنم. فکر میکنم این سرشت مطلق معماری است. (در گفتگو با Robert Bruegmann در سال ۱۹۸۶، منتشر شده در وبسایت مؤسسه هنر شیکاگو)