دسته‌ها
گائتانو پشه

گائتانو پشه: ما باید با کارهایمان آینده را به زمان حال بیاوریم؛ این بهترین کاری است که می‌توانیم انجام دهیم

من همیشه در حال تلاش برای نوآوری بوده‌ام؛ من تکرار را دوست ندارم. زمانْ چیزی است که هر لحظه تغییر می‌کند، زمانْ هیچ‌وقت تکرار نمی‌شود. من تلاش می‌کنم که از این مثال پیروی کنم.

کنجکاوی نیز در این زمینه مرا کمک کرد، چرا که فکر می‌کنم پیشرفت مهم‌ترین چیزی است که می‌توانیم داشته باشیم. آینده زمانه‌ای زیباست، هرچیزی {در آینده} ممکن است. ما باید با کارهایمان آینده را به زمان حال بیاوریم. و این بهترین کاری است که می‌توانیم انجام دهیم. (در گفت‌وگو با Emma Robertson، منتشر شده در وب‌سایت The Talks، سال ۲۰۱۷)

دسته‌ها
موشه سفدی

موشه سفدی: هشتاد درصد معماری تکامل است و بیست درصد آن ابداع

من خودم را بسیار تکرار می‌کنم. من مجموعه‌ها و پروژه‌های مسکونی بسیاری را به پایان رسانده‌ام. تلاش می‌کنم از {فرایند انجام} یک طرح برای طرح بعدی {نکاتی را} بیاموزم، اما ایده‌های مشخصی هست که آنها را در سرتاسر کار خویش به همراه دارم. آنجایی که تلاش می‌کنم خود را تکرار نکنم زمانی است که طراحی یک بنای نمادین را که از حیث مکان، بسترها و برنامه‌ها واجد یگانگی است بر عهده دارم.

درست است که بسیاری از بناهای من واقعا منحصربه‌فرد و با یکدیگر متفاوت هستند، اما به این علت به واژهٔ ابداع بدگمانم که ابداع متضاد تکامل است. از همین رو می‌گویم که معماری هشتاد درصد تکامل است و بیست درصد آن ابداع.

با وجود این، لحظات خاصی هست که می‌توان آنها را {لحظهٔ} ابداع نامید؛ مثلاً من شیوه‌های متنوع رساندن نور به طبقات پایین یک بنا را ابداع کردم. آیا این حقیقتاً ابداع است؟ در کتاب جامعه آمده است که «زیر نور خورشید هیچ چیز تازه‌ای نیست». (در گفت‌وگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌سایت stirworld، سال ۲۰۲۰)

دسته‌ها
میشل روخکیند

میشل روخکیند: بسیاری از معماران از فرط تمرکز بر کارشان دیگر جهان را از چشم مردم عادی نمی‌بینند

این درست است که موسیقی و معماری هر دو کیفیت‌های مشترکی مثل ریتم و تکرار دارند. اما برای من گوهر اصلی جای دیگری است. من همهٔ رشته‌ها را بدون مرز و به هم پیوسته می‌بینم. نکتهٔ مهم این است که هنرها و رشته‌های مختلف کمک می‌کنند که ذهنتان را گسترش دهید، طوری که چیزها را فقط در مقام یک معمار نبینید. شما باید مسائل را در مقام یک معمار، موسیقی‌دان، شهروند، پدر، دوست و غیره ببینید. همهٔ این چیزها از شما معمار بهتری می‌سازد. {…} چرا که {از این طریق} ذهن شما بازتر خواهد بود دیدتان به چیزها -جز به شیوه‌ای که معماران آنها را می‌بینند- نابینا نخواهد شد. این اتفاقی است که برای بسیاری از معماران می‌افتد. آنها آنقدر در کارشان خوب می‌شوند که دیگر جهان را از چشم مردم نمی‌بینند.

من دوست دارم در مورد کارم با مردمی که معمار نیستند گفت‌وگو کنم. نیاز دارم که بازخوردشان را بشنوم. این کار مسائل بیشتری را روشن می‌کند. این مهم است، چون پاسخ چنین مردمی دربارهٔ معماری نیست، بلکه دربارهٔ تجربه است، و آیا معماری همه‌اش دربارهٔ تجربه نیست؟ (در گفت‌وگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌گاه archdaily، سال ۲۰۱۹)

دسته‌ها
گلن مرکات

گلن مرکات: بسیاری از بناها محض خاطر متفاوت بودن متفاوتند اینها معماری پر سر و صدایی خلق می‌کنند که بر سر شما فریاد می‌زند

مصدر ترسیم کردن {to draw} به معنای بیرون کشیدن است، و بیرون کشیدن به معنای آشکار کردن است و آشکار کردن به معنای فهمیدن است. از طریق کامپیوتر، شما به نقطهٔ پایان می‌رسید، پیش از آن که معنای آن نقطهٔ پایان را درک کنید.

یکی از مشکلات دورهٔ ما این است که ابزارهایی را توسعه داده‌ایم که سرعت {در طراحی کردن} را ممکن می‌کند، اما سرعت و تکرار {لزوماً} به راه حل درست منتهی نمی‌شود. ادراک است که راه حل درست را به ما می‌دهد. می‌دانم که یک نفر ممکن است که از کامپیوتر برای کشف کردن بهره ببرد، اما آنچه او از طریق کامپیوتر تولید می‌کند فرم است. این محصول می‌تواند مجسمه باشد، اما لزوماً اثر معماری نیست. امروز آثار بسیاری وجود دارند که محض خاطر متفاوت بودن متفاوتند. این منجر به تولید معماری پر سر و صدا می‌شود، معماری‌ای که بر سر شما فریاد می‌زند.

{…} تفاوت معماری من از اوضاع {خاص هر پروژه} ناشی می‌شود. {…} من خودم را در حال تلاش برای خلق معماری از مکان آن، از زمان آن، از فن‌آوری آن و از فرهنگ آن می‌بینم.

مبادی و اصول معماری پرسش‌ها هستند. پیش از شروع هر پروژه می‌پرسم: وضعیت بستر از حیث زمین‌شناسی و ژئومورفولوژی چگونه است؟ تاریخ آن چیست؟ باد از کدام سمت می‌وزد؟ خورشید از کجا طلوع می‌کند؟ الگوی سایه‌اندازی چیست؟ نظام زهکشی آن کدام است؟ از حیث گیاه‌شناسی بستر چه وضعیتی دارد؟ من صرفاً در حال کار در قلمرو خودم هستم، به شکلی که مناسب است. این یک نوع نگرش است و من آن را به منزلهٔ یک مسئولیت کامل فرض می‌کنم. (در گفت‌وگو با Andrea Oppenheimer Dean منتشر شده در وب‌سایت Architectural Record، سال ۲۰۰۷)

دسته‌ها
سیاوش تیموری

سیاوش تیموری: مرگ برای معماری‌ای تعریف می‌شود که هویت نداشته باشد

یکی از خصوصیات معماری ایرانی این است که وقتی شما به آن نگاه می‌کنید، عناصر متشکله بنا را می‌بینید. این را کمتر کسی درک کرده و می‌داند. ستون را می‌برند زیر گچ. ستون‌های من آهنی است. کانال‌هایم ریتم دارد. روی آجر که نمی‌توانم سیم‌کشی کنم. سیم‌کشی‌هایم در کانال است. هیچ ابایی هم ندارم از این نوع تعبیرات. گوته می‌گوید ابداع فرم اگر تعبیری درست نداشته باشد، مد است. مثلاً پورشه مدل ۱۹۹۲ یک شکل است، مدل ۱۹۹۳ یک شکل و ۱۹۹۴ هم یک شکل دیگر. همین‌طوری مد عوض می‌شود. مد زمان تولد و مرگ دارد ولی معماری این‌طوری نیست. مرگ برای معماری‌ای تعریف می‌شود که هویت ندارد. شما خانه بروجرودی‌ها و طباطبایی‌ها را ببینید که هنوز دل می‌برد. از معماری پایدار نام برده می‌شود، این گونه معماری‌ها پایدارند. البته این نوع از هنر معماری را ما امروز نمی‌توانیم تکرار کنیم زیرا در گذشته زندگی نمی‌کنیم. این نوع ساختمان‌ها، نحوه تفکر به فضا را بیان می‌کند نه اینکه صرفاً تکرار شوند. زیرا نحوه زندگی ما و تکنولوژی ساخت، یک‌صد و اندی سال پیشروتر از آن است. من خودم هرگز گذشته‌ام را تقلید نمی‌کنم. خانه من، خانه بروجرودی‌ها نیست اما هر کس آن را می‌بینید، می‌گوید عجب خانه ساکت، خوب و عجیب و غریبی است و آرامش و آسایش و حریم خصوصی را در آن درمی‌یابیم. (در گفتگو با سمیه باقری، منتشر شده در وب‌گاه هنرآنلاین در سال ۱۳۹۷)

دسته‌ها
استیون هال

استیون هال: معماری نباید مداخلهٔ چندانی در منظر خود کند بلکه باید آن را تشریح کند

ساختمان با ترکیب‌شدن با یک مکان، با گردآوردن معنای یک موقعیت، پا را از نیازهای فیزیکی و عملکردی فراتر می‌گذارد. معماری نباید در منظر خود چندان مداخله‌ای کند، بلکه باید آن را تشریح کند. روشنگری در مورد یک سایت، تکراری ساده‌انگارانه از «زمینه»‌اش نیست؛ آشکارسازی جنبه‌ای از مکان ممکن است حتی «ظاهرش» را تأیید نکند. به این ترتیب روش‌های مرسوم دیدن ممکن است دیگر به کار ما نیایند. معماری و سایت باید ارتباطی تجربی داشته باشند، پیوندی متافیزیکی، پیوندی پوئتیک.

هنگامی که یک اثر معماری با موفقیت یک ساختمان و یک موقعیت را با یکدیگر درمی‌آمیزد، شرایط سومی آشکار می‌شود. در این سومین هستی، دلالت‌های مصداقی و دلالت‌های ضمنی با یکدیگر ترکیب می‌شوند؛ بیان به ایده‌ای پیوند می‌یابد که به سایت مرتبط است. جنبه‌های مختلف یک نیک، تلقین‌کننده و ضمنی هستند. (در مقاله‌ای با عنوان «لنگرانداختن» در سال ۱۹۸۹، منتشر شده در کتاب «نظریه‌ها و مانیفست‌های معماری معاصر»، ترجمهٔ احسان حنیف، انتشارات فکر نو)

دسته‌ها
فرشید موسوی

فرشید موسوی: نوآوری در معماری بسیار مشکل است به‌ویژه با توجه به این که معمار برای کارفرما کار می‌کند نه برای خودش

ما تلاش نمی‌کنیم که معماری را از نو اختراع کنیم، اما تلاش می‌کنیم که پرسش‌هایی مطرح کنیم معطوف به این که مردم چطور از بناها استفاده می‌کنند. مثلا این که چطور می‌توانیم تجربهٔ انسان‌ها از اقامت در یک بنا را بهبود ببخشیم؟ یا این که چطور می‌توانیم بنایی برای نمایش طراحی کنیم که تجربهٔ بهتری از مشاهدهٔ آثار هنری به مردم عرضه کند؟

هر کدام از این پرسش‌ها دارای پیشینه است. من دارای بیست و سه سال تجربهٔ کار حرفه‌ای هستم. هرچه بیشتر طراحی کنید، بیشتر می‌آموزید. تکرار کردن {یک طرح} آسان است، اما بسیار مشکل است که نوآوری کنید و طرحی نو دراندازید، به‌ویژه با توجه به این که ما معماران نه برای خودمان، که برای کارفرما کار می‌کنیم.

شاید اگر ما در دفترمان خود را مقید به نوآوری نمی‌کردیم، می‌توانستیم پروژه‌های بیشتری انجام دهیم. اما من خوشحالم که طرح‌هایی که روی میزمان داریم همه بسیار خاص هستند، طرح‌هایی با کارفرماها، مهندسان و مشاوران عالی. (در گفتگوی منتشر شده در وب‌سایت Something Curated، سال 2016)

دسته‌ها
ریکاردو بوفیل

ریکاردو بوفیل: معماری را نمی‌توان از یک مکان برای مکانی دیگر ترجمه کرد

معماری رشته‌ای تخصصی است. چه به لحاظ بنیادی و چه از منظر هنری، موضوع معماری فضاست و رابطه بین زمان و فضا. معماری باید با روح مکان و دی‌ان‌ای بسترش ارتباط برقرار کند. معماری نمی‌تواند از یک مکان به مکانی دیگر ترجمه شود. معماری باید به بسترش اختصاص داشته باشد.

در نتیجه، کاری که من تلاش می‌کنم در این حرفهٔ میان‌رشته‌ای انجام دهم این است که همیشه طرح‌هایی تازه و سبک‌هایی جدید خلق کنم. می‌خواهم خودم را از نو بسازم. میل ندارم خودم را کپی کنم یا همچون برخی معماران دیگر با ساختن شکل‌هایی خاص خود را تکرار کنم. دوست دارم خود را با اوضاع و سنت‌های بستر طرح وفق دهم. معماری باید آغوشش به روی رشته‌های دیگر باز باشد. معماری نمی‌تواند در خود محصور باشد. از آنجایی که رشته‌های دیگر تکامل می‌یابند، معماری نیز برای تکامل پیدا کردن بایستی ارتباط نزدیکی با سایر رشته‌ها برقرار کند. (در گفت‌وگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌سایت archdaily در سال ۲۰۱۶)