دسته‌ها
دیوید چیپرفیلد

دیوید چیپرفیلد: مرحلهٔ بعدی تمدن ما به اندازه‌ای تعریف می‌شود که بدانیم در حین توسعه چگونه از چیزها محافظت کنیم

ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که غرقه در {چیزهای} جدید است؛ با تخریب چیزها{ی موجود}، ساختن چیزهای جدید و مصرف بیشتر. به نظر من مرحلهٔ بعدی تمدن ما به اندازه‌ای تعریف خواهد شد که ما بدانیم در حین توسعه یافتن چگونه از چیزها محافظت کنیم. نه به این معنا که همه چیز را در موزه قرار دهیم، بلکه به معنای توسعهٔ فهمی بهتر از رابطه‌مان با جهان طبیعی.

معماران اکنون نمی‌توانند خودشان را فقط با ساختن چیزهای تازه مشغول کنند، و اگر بکنند، آنگاه لازم است که این کار با دقت بیشتری انجام و از طریق یاری‌ای که هم به محیط زیست و هم به جامعه می‌رساند سنجیده شود. (در گفت‌وگو با Chloe Stead، منتشر شده در FRIEZE، سال ۲۰۲۱)

دسته‌ها
آنوپاما کوندو

آنوپاما کوندو: تنها راه مقابله با تغییرات اقلیمی ایجاد راه حل‌هایی غیرمتمرکز و زمینه‌ای با در نظر گرفتن اقلیم، فرهنگ و مردم است

وقتی نوبت به مبارزه با تغییرات اقلیمی می‌رسد، احساس می‌کنم که شهرهای جهانِ جنوب {=اصطلاحی جایگزین برای کشورهای درحال توسعه} دارای یک مزیت‌اند، چون ما {در مقایسه با غربی‌ها} با منابع بسیار کمتری زندگی کنیم. ما هنوز با الگوهای مصرفِ استانداردِ غربی‌ها خراب نشده‌ایم. بله، غربی‌ها فناوری و فرایندهای پیچیده‌ای در اختیار دارند که از آنها برای کاهش مصرف سرانه استفاده می‌کنند، اما شهرهای جهان جنوب منابع انسانی بسیار دارند؛ مردمی با مهارت‌های فراوان که به کار کردن با دست‌هایشان عادت دارند. باید به این منابع انسانی همچون یک دارایی ارزشمند برای مقابله با تغییرات اقلیمی نگاه کرد. مردم چنین مناطقی بسیار منعطف هستند و صرفه‌جویانه زندگی می‌کنند، چون در معرض استانداردسازی افراطی قرار نگرفته‌اند.

به جای پدیدآوردن سیاست‌هایی برای آنچه کم داریم، باید بچرخیم و ببینیم چه چیزهایی را به وفور داریم. برای این که مثالی زده باشم، چراپونجی، شهری در شمال شرقی هند، یکی از مناطقی است که بیشترین میزان بارندگی در جهان را دریافت می‌کند، با این حال مردم آنجا آب آشامیدنی تمیز کافی ندارند. همچنین به علت تعداد روزهای آفتابی‌ای که داریم شهرهای جنوب آسیا برای انطباق با انرژی خورشیدی بسیار مناسب هستند، اما ما هنوز با این نوع از انرژی انطباق پیدا نکرده‌ایم. تنها راه برای مقابله با تغییرات اقلیمی ایجاد راه حل‌هایی غیرمتمرکز و زمینه‌ای با در نظر گرفتن دقیق اقلیم، فرهنگ و مردم است. (در گفت‌وگو با Bhawna Jaimini، منتشر شده در وب‌سایت FuturArc، سال ۲۰۲۱)

دسته‌ها
بهرام شیردل

بهرام شیردل: در قرن بیست‌ویکم ما ایرانیان معاصرتر از غربی‌ها هستیم

چند ماه پیش در استانبول با یک دوست معمار آمریکایی در مورد معماری قرن بیست‌ویکم صحبت می‌کردم، او به من گفت که راجع به چه چیزی حرف می‌زنی، ما در هزارهٔ سومیم و قرن بیست‌ویکم که عددی نیست. اتفاقاً در قرن بیست‌ویکم ما در ایران معاصرتر از غربی‌ها هستیم. من فکر می‌کنم که آنها در یک زمان گیر کرده‌اند و معاصر نیستند آنها خیلی سعی کرده‌اند که مسائل‌شان را حل کنند و به یک جاهایی هم رسیده‌اند اما بعد یکی آمده و تلنگری به آن ها زده و همه داستان ناگهان فروپاشیده است. {…}

تعریف توسعه مربوط به قرن بیستم بود، نتایج آن را هم دیدیم. با رویکرد توسعه محیط زیستمان را آلوده کردیم و به نهایت آلودگی و بی‌اخلاقی‌ها رسیدیم. آیا این توسعه است؟ این معاصر بودن است؟ من فکر می‌کنم که داستان توسعهٔ غرب تمام شده و عملاً هم چیزی به این دنیا نداده است، به جز 187 میلیون انسان که برای جریان توسعه کشته شده‌اند. {…}

توجه داشته باشید که آدم‌ها در غرب مصرف کننده‌اند. فکر می‌کنم ما در شرق هنوز شهروندیم، به جای این که مصرف‌کننده باشیم. این نکته مهمی است، به همین دلیل هیچ‌وقت فکر نمی‌کنم که غرب از نقطه نظر تفکر یا هر چیزی جلوتر است مثلاً در مورد اقتصاد، در آخرین کتابی که از تافلر خواندم به نام ثروت انقلابی، او اشاره می‌کند که اقتصاد در قرن بیست‌ویکم مسئلهٔ خیلی مهمی نیست یعنی آن اهمیتی را که اقتصاد در قرن بیستم داشت در قرن بیست‌ویکم ندارد و این که اقتصاد بعد از دین، اخلاق و فرهنگ باید برود و سر جای خودش بنشیند و تب اقتصاد یک ساب‌تایتل خواهد شد. خیلی‌ها فکر می‌کنند که غرب خیلی توسعه‌یافته است اما من به هیچ‌وجه چنین فکری نمی‌کنم. (در گفتگو با محمد منصور هاشمی، منتشر شده در مجلهٔ شارستان، ش ۴۴ و ۴۵، تابستان ۱۳۹۴)

دسته‌ها
ایرج کلانتری

ایرج کلانتری: نظام‌های ترجیحی جامعهٔ امروز ما کمّی است و هیچ معیاری برای سنجش کیفیت در آن وجود ندارد

وجه آرتیستی معماری این است که من باید جواب یک سؤالی که صد نفر دیگر داده‌اند را با امیال شخصی خودم طوری بدهم که متفاوت از بقیه باشد. آن موقع {در دوران پهلوی} انگیزه رقم زدن این اتفاق متفاوت برای معمارها وجود داشت ولی الان این انگیزه از بین رفته است چون معمار باید عوامل اقتصادی و سرعت کار و همچنین تقاضا و سلیقه سفارش‌دهنده را هم در نظر بگیرد. این یک پارامتر است و پارامتر دیگر این است که اصولاً در جوامعی که به نوعی در آن دموکراسی برقرار است، قشر متوسط جامعه بزرگ می‌شود و وقتی قشر متوسط در هرم سنی و وضعیت جامعه‌شناسی یک جامعه رشد می‌کند، سلیقه عمومی هم متوسط می‌شود، در صورتی‌که جامعه مصرفی در یک دوره‌ای خودش را به هدایت یک بخشی از الیت جامعه می‌سپرد. الان مشکلی که در جامعه ما به وجود آمده این است که تمام نظام‌های ترجیحی جامعه کمی است و هیچ معیار و شاخصی برای سنجش کیفیت وجود ندارد. یعنی شما حتی اگر بخواهید غذای خوب بخورید هم به جایی می‌روید که کباب متری به شما بفروشند! در نتیجه اوضاع تحولات تاریخی در جامعه ما طوری شده که بزرگ‌ترین آسیبش غلبه کمیت بر کیفیت است. (در گفتگو با سمیه باقری نویسندهٔ وب‌گاه هنرآنلاین، سال 1397)