دسته‌ها
محسن وزیری‌مقدم

محسن وزیری مقدم: بزرگ‌ترین وظیفه‌ی هنرمند بعد از آفرینش آثار هنری این است که با تربیت ذوق و سلیقه‌ی جامعه در پیشرفت فرهنگ مردم کشور خود سهیم باشد

متأسفانه هنرمندان ما که اغلب افراد برجسته و سرشناس هم در میان آنها یافت می‌شوند آثار خود را در اماکنی که عده‌ی بخصوصی به آن دعوت می‌شوند به معرض نمایش گذارده و تصور می‌کنند که به این وسیله وظیفه‌ی اجتماعی خود را انجام داده‌اند، ولی این کار راه را برای جوانان و آیندگان باز نمی‌کند و ثمره‌ی اجتماعی بارنمی‌آورد.

برای این که موجودیت هنر کشور ما شکل صحیحی به خود بگیرد و در دنیا به رسمیت شناخته شود بایستی متخصصین فنی در تعلیم و تربیت هنرجویان بکوشند و راه صحیح را به آنها بیاموزند. آنها را با انواع پدیده‌های هنری دنیا از قدیم و جدید آشنا سازند و هم‌گام با این قدم نهضتی برای آشنا ساختن اجتماع با هنر و نمونه‌های مختلف آن به وجود آورند.

مسلماً این کار آسانی نیست ولی پشتکار و علاقه‌مندی هنرمندان به یک جنبش دسته‌جمعی می‌تواند راه را آسان کند. تک‌روی و گوشه‌گیری هنرمندان راهی را برای فهم و درک مردم باز نمی‌کند.

بزرگ‌ترین وظیفه‌ی هنرمند بعد از آفرینش آثار هنری این است که اجتماع کشور خود را به جلو ببرد و با تربیت ذوق و سلیقه‌ی آنها در بهتر زیستن و پیشرفت فرهنگ مردم کشور خود سهیم باشد. {…} این مسئله را نباید فراموش کرد که هنر جزئی از زندگی است و زندگی با آثار هنری، پیشرفت روحی و فکری اجتماع را تضمین می‌کند. (در مقاله‌ی «مشکل هنرمند»، منتشر شده در مجله‌ی نگین، ش ۱۰، سال ۱۳۴۴)

دسته‌ها
راج روال

راج روال: فناوری باید با شاعرانگی ازدواج کند؛ هیچ راه دیگری نیست

امروز فناوری با سرعت سرسام‌آوری پیش می‌رود. منظورم این است که روش‌های ساخت تغییر خواهد کرد، حتی در هند. ما از این نظر یک مقدار کند عمل می‌کنیم، اما در اروپا هر پنج سال یک جنبش به وجود می‌آید {…}. همه‌ی این جنبش‌ها به اندازه‌ی حدود پنج سال جذابیت دارند و بعد توسط چیز دیگری از رونق می‌افتد.

اما من فکر می‌کنم اگر به این وضعیت به شیوه‌ای منطقی‌تر نگاه کنید، {می‌بینید که} این فناوری است که واقعاً سریع حرکت می‌کند. من با این امر موافقم که فناوری باید با شاعرانگی ازدواج کند؛ هیچ راه دیگری نیست. پس نوعی زیبایی‌شناسی وجود دارد که برگرفته از فناوری است و بر پایه‌ی ارزش‌های ابدی معماری بنا شده است. (در گفت‌وگو با Narendra Dengle در سال ۲۰۰۲، منتشر شده در کتاب Dialogues with Indian Master Architects)

دسته‌ها
جونیا ایشیگامی

جونیا ایشیگامی: معماری فقط برای آدم‌ها نیست؛ معماری ممکن است برای طبیعت، حیوانات یا حشرات باشد

هر دوره با جنبش خاصی در معماری تعریف می‌شود. مثلاً در دورهٔ مدرنیسم ساختمان‌های بسیاری برای تودهٔ مردم به شیوه‌ای بسیار خاص ساخته شد. اما در این زمانه، ما دیگر ناچار نیستیم که فقط به یک شیوهٔ خاص بسازیم. ما می‌توانیم به شیوه‌های بسیار تازه‌ای بسازیم.

من می‌خواهم که همهٔ پروژه‌هایم متفاوت باشد. فکر می‌کنم که امروزه مقصود معماری ایجاد تنوع از طریق پرداختن به هر پروژه و هر شخص به شکل بسیار خاص است. همچنین، من فکر نمی‌کنم که معماری فقط برای آدم‌ها باشد؛ ممکن است معماری برای طبیعت، محیط، حیوانات، حشرات و غیره باشد. (در گفت‌وگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌سایت archdaily، سال ۲۰۱۹)

دسته‌ها
مایکل سورکین

مایکل سورکین: هنوز آماده نیستیم که تعاملات واقعی مردم در شهر را با نوع مجازی آن جایگزین کنیم

من همچنان معتقدم که مجاورت و نزدیک بودن مردم به یکدیگر از پیش‌نیازهای اساسی یک زندگی دموکراتیک است. یکی از کارهایی که شهرها انجام می‌دهند این است که امکان برخورد (و سازش) برنامه‌ریزی‌شده یا تصادفی مردم را در فضای مادی و واقعی فراهم می‌کنند. به نظر من ما هنوز آماده نیستیم که بخواهیم این نوع «واقعی» (این واژه را با تأمل انتخاب کردم) از تعاملات را با نوع مجازی و با واسطهٔ آن جایگزین کنیم. تعاملاتی که کاملاً در کنترل ما نیست و نوع بدتری است از بینش پدرسالارانه.

تأکید می‌کنم که این استدلال فقط من نیست. بسیاری از مردم این استدلال را به کار گرفته‌اند و مطمئناً بخش بسیار مهمی از جنبش اشغال و بهار عربی پیرامون همین مسئله است؛ اثبات حق و قدرت مردمی که در یک فضا به شکل واقعی جمع شده‌اند و به همین وسیله مدعی خواسته‌های یک جمعیت هستند. بیان بسامدی و متناوب حضور داشتن در یک مکان و این فرم اساسی از تجمع برای معنای جنبش حیاتی است. معنای جنبش به شکلی عمیق در حقیقت و عمل تجمع واقعی مردم ریشه دارد. (در گفتگوی با Dale Leorke، منتشر شده در مجلهٔ Space and Culture در سال ۲۰۱۴)

دسته‌ها
لوسین فروید

لوسین فروید: سکون در نقاشی توهم است همانطور که جنبش در نقاشی حاصل وهم است

هر نقاشی‌ای و هر مدلی با دیگری فرق می‌کند. بعضی‌ مدل‌ها ذاتا بیشتر پر جنب و جوش هستند و فعالیت فیزیکی بیشتری دارند. اما به نظرم آدم‌هایی هم که ثابت سر جایشان می‌نشینند جذابیت کمتری نسبت به بقیه ندارند. آنها نوعی حضور متفاوت دارند، نوعی وزن و قیافه متفاوت. علاوه بر این نوع خاصی از حرکت اجتناب‌ناپذیر است، یک ارتعاش. سکون در نقاشی توهم است همانطور که جنبش در نقاشی حاصل وهم است. وقتی از روی مدل زنده نقاشی می‌کنید هزار تا چیز در حال رخ دادن است. یکی از سخت‌‌ترین کارهای نقاشی چهره این است که باید از آدم‌ها بخواهی بی‌حرکت بمانند اما نمی‌توانند، حداقل به‌طور کامل نمی‌توانند. آدم همیشه در حال تکان خوردن است حتی در حالت خواب. نفس کشیدن، تکان خوردن است. وقتی خیلی با دقت نگاه کنید، این تکان را می‌بینید و حس می‌کنید. اینجور نیست که بخواهید آن را در نقاشی به دست بیاورید. خودش در حین نقاشی می‌آید. این یکی از دلایلی است که نقاشی را از عکاسی متمایز می‌کند. (در گفتگو با Michael Auping نویسندهٔ وب‌گاه bridgeman images، سال 2010)