باید مسیر و مسلکی داشته باشید. باید مسیری را دنبال کنید. من هیچگاه هدفی نداشتهام. بسیاری از مردم فکر میکنند که باید هدفی داشت و بعد برای رسیدن به آن رفت و را به دستش آورد. من فکر میکنم که بهتر است آدم هدفی نداشته باشد، در عوض مسیری را برگزیند. قدم در مسیر گذاشتن از این حیث که ممکن است به چپ و راست منحرف شوی ترسناک و آبستن خطرات است، اما اگر در محدودهٔ باریک و مستقیم مسیرتان باقی بمانید چیزی از جنس حادثه، چیزی از جنس معنا برایتان اتفاق خواهد افتاد. من مسیرم را اینگونه دنبال میکنم. {…} آنچه دوست دارید را دنبال کنید. آنچه شدیدا عاشقش هستید را دنبال کنید. آنچه دوست دارید انجامش دهید را، که ممکن است دیگران آن را بیاهمیت بدانند، دنبال کنید. زمانی که من مجموعهٔ طراحیهایم را شروع کردم – و از همین طریق معماریام را توسعه دادم – شاید به نظر دیگران انتزاعی یا دیوانهوار میرسید، اما برای من این طرحها از همان ابتدا معماری بود. همین حالا هم معماری است، چون هنوز از آنها در کار فعلی خود استفاده میکنم. طراحی برای من یک مسیر بود. (در گفتگو با نویسندهٔ وبگاه The Talks، سال 2014)
برچسب: حادثه
معماران تمایل دارند که برای طبقات ممتاز جامعه کار کنند. از حیث تاریخی، افرادی که قدرت مالی یا سیاسی داشتند معماران را استخدام میکردند تا چیزی برایشان خلق کنند که قدرت آنها را به رخ بکشد، نمادی از وضعیت برتر آنها. من این موضوع را زمانی فهمیدم که کارم را در مقام یک معمار شروع کردم و این مسئله برایم ناامیدکننده بود. ولی همزمان متوجه شدم که وقتی یک حادثهٔ طبیعی رخ دهد، مردم عادی خانه و سرپناه خود را از دست میدهند، و فهمیدم این موقعیت همانی است که معماران میتوانند به یاری مردم {عادی} بشتابند. {…} بعد از تکتک زلزلههای بزرگ اخیر- زلزلهٔ کوبه (1995)، فوکوکا (2005)، نیگاتا (2007)- تلاش کردهام که با پیشنهاد نوعی از سیستم دیوارهای جداکنندهٔ لولهٔ کاغذی مخصوص مراکز اسکان زلزلهزدگان، برای مردم آواره مقداری از محرمیت را فراهم کنم.
اگرچه، همیشه به مشکلی یکسان برخوردهایم، یعنی تضاد بین خواست مردم زلزلهزده برای داشتن محرمیت و خواست مسئولان برای راحت کنترل کردن مردم. مسئولان از این نگران هستند که اگر محرمیت زلزلهزدگان تامین شود، آنها به کارهایی نامطلوب میپردازند. کمکم متوجه شدهام که اگر یک نفر بخواهد یک کار اساسی انجام دهد، مسئولان و دولتمردان در برابر آن جبهه خواهند گرفت. {…} اصولاً دولتمردان نمیخواهند کاری تازه که پیش از این سابقه نداشته انجام دهند. برای همین ما ابتدا به سراغ مراکز اسکانی رفتیم که توسط سمن (انجیاو) ها و در موارد معدودی دانشگاهها اداره میشدند. آنها از همکاری با ما بسیار استقبال کردند، مخصوصا اگر به آنها هزینهای تحمیل نمیکردیم. از همین طریق بود که توانستیم سنت {ایجاد محرمیت برای زلزلهزدگان} را جا بیندازیم و به تدریج آن را گسترش دهیم. (در گفتگو با Edan Corkill نویسندهٔ وبسایت the Japan Times، سال 2013)
بعد از سونامی ماه مارس سال ۲۰۱۱ در ژاپن تعریفم را از طبیعت تغییر دادم. قبل از سونامی تصور میکردم که طبیعت هم مهم است، اما بعد از این حادثه واقعا به این نتیجه رسیدم که طبیعت آنقدرها {که انسان فکر میکند} ضعیف نیست. تبعات سونامی میتواند حقارت ما را در مقابل طبیعت نشان دهد. این حقارت و فروتنی میتواند منجر به تامل بیشتر در انتخاب مصالح و جزییات و مقیاس ساختمانها شود. و محک معماری بعد از سونامی همین فروتنی است. سونامی و بلایای طبیعی مشابه آن مشکل جامعهٔ امروز را پررنگتر میکند. مشکل اصلی قرن بیستم غرور طراحان و مهندسان بود. هر معمار و مهندسی گمان میکرد معماری یک طرح خوب بر قدرت طبیعت غلبه میکند، اما بعد از سونامی ما بالاخره فهمیدیم که در مقابل نیروی عظیم طبیعت چقدر ناچیزیم. سونامی میتواند ما را به سمت آیندهای بهتر سوق دهد. سونامی درس بزرگی برای ما بود. من احساس میکنم برای دانشجویان معماری این درس بسیار مهمی است چراکه گاهی دانشجویان جوان تصور میکنند طراحی بسیار بسیار قدرتمند است و میتواند بر همهچیز چیره شود. اما در حقیقت و در مقابل نیروی طبیعت باید ادراک خود را تغییر دهند. (در گفتگو با James Pallister منتشر شده در وبسایت Dezeen، سال 2014)