مسئلهٔ پایداری صرفاً {معطوف به} مصالح نیست. مصالح تنها یک جنبه از عوامل بیشمار دیگر است. طرح مسئله در ارتباط با پایداری میباید فیزیکی، اجتماعی، سیاسی، محیطی و اقتصادی باشد. بنابراین یکجانبه پرداختن به مسئله پایداری با بنبست روبهرو خواهد شد. یک بنای کاملاً «پایدار» راه به جایی نخواهد برد، اگر سیاست شما گسترش شهرنشینی در حومهٔ شهر، کمبود حمل و نقل عمومی، با مجموعهای از عوامل وابسته را که باعث آسیب به محیط زیست در مقیاس کلان میشود تقویت کند. {…} به این ترتیب، من باور دارم که وظیفهٔ ما در قبال پایداری با سوگند بقراط (سوگند دانشجویان پزشکی) قابل قیاس است؛ اینکه نه تنها هیچ آسیبی وارد نکنیم بلکه مسئولیت اخلاقی را جنبهای ذاتی از محرکهای طراحی برای به کار گرفتن فرم، فضا و مصالح بدانیم. بر این باورم که صرفنظر از دستور کار اگر معماری مسئلهٔ محیط زیست را در لایههای تفکراتش درونی کرده باشد، یا اگر حتی به برطرف کردن برخی تاکیدهای مجدد و بیش از اندازه تعمیمیافتهٔ مثبتگرایی امروز کمک کند میتواند بهترین باشد. (در گفتگو با میلاد ضابطی، منتشر شده در مجلهٔ معمار، شماره 98ِ، سال 1395)
برچسب: حاشیهنشینی
مسکن مهر در حقیقت حاشیهنشینی دولتی تعبیر میشود که به معنای دوقطبی کردن شهرها است. در حالی که تجربهٔ دنیا نشان میدهد نباید طبقات مختلف اجتماعی را از یکدیگر جدا کرد. در یک شهر همهٔ طبقات باید کنار یکدیگر زندگی کنند. اگر ما شهرکهایی بسازیم که استانداردها و خدمات در آن رعایت شده باشد، باید برای تمامی طبقات اجتماعی جامعه طراحی شده باشد نه فقط طبقهٔ خاصی مثل کمدرآمدها. متأسفانه مسئولان هیچگاه از مقولهٔ شهرسازی به تأمین مسکن جامعه توجه نکردند.
اگر واحدهای مسکونی مهر در جاهایی ساخته میشد که به حاشیهنشینی دامن نمیزد و مکانیابی بر اساس استانداردها و اصول تخصصی شهرسازی انجام میشد، میتوانستیم امیدوار باشیم که بخشی از مشکلات مسکن جامعه با اجرای این پروژه حل میشود. اما وقتی چندهزار واحد در جایی ساخته شده است که خدمات شهری و مطابقت با استانداردهای شهرسازی وجود ندارند، نمیتوان انتظار داشت فاجعهای رخ ندهد. (در گفتگو با نویسندهٔ مجلهٔ «بازار و سرمایه»، ش ۳۱ و ۳۲، پاییز سال ۱۳۹۱)