دسته‌ها
فرشید موسوی

فرشید موسوی: معماری همچون قایق راندن بر دریایی ناشناخته است

هیجان‌انگیزترین پروژهٔ {حال حاضر} ما مرکز اسماعیلی در هیوستون است. این پروژه بسیار ویژه است، چون مرکزی اجتماعی است و برای کسب سود مادی انجام نشده است. کارفرمای این پروژه، آقاخان، از حامیان معماری است که اعتقاد دارد معماری خوب کیفیت زندگی را بهبود می‌بخشد، یا {حتی} با آن مترادف است. او معتقد است که معماری می‌تواند الهام‌بخش باشد و به منزلهٔ راهی برای گرد هم آوردن مردم اهمیت دارد. بنابراین اگر ما کارمان را درست انجام ندهیم تقصیرش بر عهدهٔ خود ماست، {نه کارفرما}!

البته که ساخت بناها زمان‌بر است و عوامل بسیاری غیر از تصمیمات معمار یا کارفرما در کار است. معماری همچون قایق راندن بر دریایی ناشناخته است. چه کسی فکرش را می‌کرد که در اوکراین ناگهان جنگ دربگیرد، یا مصالحی که ما از پیش بر اساس آنها طراحی کرده بودیم دیگر در دسترس نباشد؟ با این حال این پروژه فرصتی شگفت‌انگیز است. کار بر روی آن فوق‌العاده است و همین حالا در حال ساخت است و سرمان حسابی شلوغ است. (در گفت‌وگو با Izzy Kornblatt، منتشر شده در وب‌سایت Architectural Record، سال ۲۰۲۲)

دسته‌ها
مانفردو تافوری

مانفردو تافوری: چیزی به عنوان نقد وجود ندارد، فقط تاریخ وجود دارد

چیزی به عنوان نقد وجود ندارد، فقط تاریخ وجود دارد. آنچه را که معمولاً به منزلهٔ نقد جا زده می‌شود -همان چیزی که شما در مجلات معماری می‌یابید- معماران تولید می‌کنند که بی‌تعارف مورخانِ بدی هستند. در مورد نگرانی شما دربارهٔ این که چه چیز باید موضوع نقد باشد، بگذارید این نکته را مطرح کنم که تاریخ دربارهٔ ابژه‌ها نیست، بلکه دربارهٔ آدم‌ها، دربارهٔ تمدن انسانی است. آنچه باید مورد توجه مورخ باشد ادوار فعالیت معماری و این مسئله است که چگونه یک اثر معماری با زمانه‌اش جور درمی‌آید. هر حالتی غیر از این به معنای تحمیل دیدگاه شخصی یک نفر به تاریخ معماری است.

آنچه برای درک معماری ضروری است {تسلط بر} ذهنیت است؛ یعنی ساختار ذهنی هر دوره. وظیفهٔ مورخ بازآفرینی سیاق فرهنگی یک اثر است. مثلاً معبدی را که به فرقهٔ مدونا {=مریم مقدس} اختصاص دارد و در دورهٔ رنسانس ساخته شده در نظر بگیرید. آنچه ما را شگفت‌زده می‌کند این است که چه هماهنگ همهٔ این بناها پلانی مرکزی و شکلی هشت‌وجهی دارند. این فرم را نمی‌توان بدون آگاهی از نگرش‌های مذهبی آن دوره و آشنایی با میراث به جا مانده از دوران باستان توضیح داد؛ {این بناها} طرح مجدد فرم معبدی است که {در دوران باستان} به خدایان مؤنث اختصاص داشته است. یا مورد پاپ الکساندر هفتم را در نظر بگیرید، کسی که علاقه‌اش به معماری گوتیک در کاتدرال سیِنا [اواسط قرن هفدهم] در مقایسه با حمایتش از برنینی در رم فقط از طریق آگاهی از محیط و سنت‌های سیِنایی قابل توضیح است.

مورخ باید همهٔ عناصری که یک اثر را احاطه کرده، همهٔ حواشی درگیر با آن را بسنجد؛ فقط آن زمان است که او می‌تواند اکتشاف حدود آزادی، یا خلاقیتی را که برای معمار یا حامی بنا در دسترس بوده است آغاز کند. (در گفت‌وگو با Richard Ingersoll، منتشر شده در مجلهٔ Design Book Review، ش ۹، سال ۱۹۸۶، به نقل از وب‌سایت Reading Design)

پینوشت: بعد از انتشار این گفتار متوجه شدیم که متن کامل این گفت‌وگو را پیش‌تر آقای مجید میرنظامی ترجمه کرده است. می‌توانید آن را در این لینک مطالعه کنید.

دسته‌ها
کامران صفامنش

کامران صفامنش: در بررسی معماری گذشته باید به تأثیر حامی، بنیانگذار و کارفرما در هر دوره توجه کنیم

در بررسی معماری دوران مختلف تاریخی باید به اثرات سه عامل توجه داشت: یکی حامی (Patron) دیگری بنیانگذار (Founder) و دست آخر کارفرما (Client). در بررسی تولیدات معماری دوره‌های مختلف توجه داشته باشید که چه کسانی در هر یک از این سه جایگاه قرار می‌گیرند. چون این افراد مستقیماً در نتایجی که به عنوان تولید معماری هر دوره به وجود می‌آید تأثیرگذارند. در ادامه مثال‌های مشخصی در این مورد بیان خواهم کرد. ولی پیش از آن به سیر تاریخی در مقطع معماری معاصر ایران اشاره می‌کنم. به عنوان مثال، به معماری صفوی که علاقه‌مندان بسیاری دارد توجه کنیم. در این دوره شیخ بهایی در جایگاه حامی قرار می‌گیرد. یعنی فیلسوفی انسان‌گرا که به حوزهٔ معماری و شهرسازی وارد است. آثار دورهٔ صفوی را کنار واقعیت قرارگیری این شخص در موقعیت حامی در نظر داشته باشید. بعد به دورهٔ ناصری و افراد مختلفی که به عنوان بانی و حامی مطرح شدند توجه کنیم؛ مثلاً به سپهسالار که بانی مسجد سپهسالار است و سازندهٔ اولین قسمت ساختمان قدیم مجلس شورای ملی بهارستان. کسی که سال‌ها روی تاریخ ایران کار کرده بود. در اروپا و عثمانی به عنوان سفیر حضور داشته و روی تحولات جهان در آن ایام دقیق شده، یا توجه کنید به تأثیر شخصیتی مثل امیرکبیر. حالا در مقابل این دو فرد، معیرالممالک را در نظر بگیرید که شخصیت و اندیشه‌ای بسیار سطحی‌تر داشته است. وقتی این شخص در موقعیت حامی قرار می‌گیرد نتیجه ساختمان‌هایی است که تنها به روکش و پوشش آنها اهمیت داده شده است. به همین ترتیب، بهتر است توجه کنیم به دوره‌های بعدی و ببینیم زمان رضاشاه تحت تأثیر مشاوران و وزیران او چه ساختمان‌هایی ساخته شده و همچنین در دورهٔ پهلوی دوم.

به این ترتیب، نتیجه می‌گیرم اگر بدانیم که در هر دوره‌ای چه کسانی در موضع بانی، حامی و سفارش‌دهنده قرار می‌گیرند، ریشهٔ بسیاری از گرفتاری‌های معماری مشخص می‌شود. (در سخنرانی با عنوان «جستجوی هویت ملی در معماری امروز، آری یا نه؟» منتشر شده در مجلهٔ معمار، ش 27، مهر و آبان 1383)