{روش کار من این است که} ابتدا خودم را با مسئله آشنا میکنم؛ با برنامهٔ ساختمان، شرایط محلی، امکانات فنی موجود و بودجه. بعد مقداری کار مغزی به دنبال آن میآید. وقتی من شروع میکنم به طراحی، عناصر اصلی طراحی در جلویم حاضر است. نقشههای ابتدایی معمولاً بسیار کوچک هستند: با مقیاس 1:500 و معمولاً با یک شرح مختصر همراه است. اگر شرح موضوع قانعکننده نبود متوجه میشوم که در خود طراحی ایرادی وجود دارد. موقعی یک پروژه راضیکننده است که من حس کنم چیزی، هرچند کوچک، به اندوختهٔ معماری بشر اضافه شده است. {در ادامه} یک مدل (ماکت) از طرح ساخته میشود که به وسیلهٔ آن بتوانم احجام و فرمها و فضاها را کنترل کنم. (در مصاحبه با مجلهٔ L’architecture d’aujourd’hui ، ترجمهٔ فرخ حسامیان، منتشر شده در مجلهٔ هنر و معماری، ش ۲۹ و ۳۰، سال ۱۳۵۴)
برچسب: حجم در معماری
ایران تاریخ و پیشینهٔ هنری دیرینهای دارد. در جایجای شهر شما با موضوعات جالبی برخورد میکنید، در کلیات ساختمانها جعبههایی خاکستری هستند، اما در جزییات میتوان دید که معماران با یک سلیقه موضوع خاصی را دنبال میکنند. توجه معماران عمومی شهر به جزییات قابل توجه است. از نردهها گرفته تا باغچههای کوچک که در مقابل خانهها ساخته شده است. به نظر من بهترین کاری که معماران جوان ایرانی میتوانند انجام دهند این است که ویژگیها و تفاوتهایی که مختص ایران است و میتواند نقطهٔ قوت معماری ایران محسوب شود را بیابند و آن را توسعه دهند. از طرفی میبینم از تکنولوژی در ساخت بناها به درستی استفاده نمیشود. معماران ایرانی باید تکنولوژی روز دنیا را خوب بشناسند آن را برای ساختن پروژهها به کار گیرند و آن را درست و به جا مصرف کنند. وقتی از بیرون به پروژههای جدید نگاه میکنید خیلی شبیه به معماری اروپایی و معماری روز دنیا هستند، ولی وقتی به تکنولوژی که آنها را ساخته دقت میکنید میبینید که فاصله دارند. تفکر حاکم در حجم بیرونی به داخل پلان و جزییات نفوذ نکرده است. استعداد، سلیقه، پیشینه و تاریخ برای خلق معماری ایرانی وجود دارد، تنها باید به آن توجه کرد و اهمیت داد. شهرهای ایران بسیار بکر به نظر میرسند و جای کار معماری زیادی دارد و من با توجه به آنچه دیدهام به آیندهٔ معماری ایران و درخشش آن در دنیا بسیار خوشبین هستم. (در گفتگو با سام طهرانچی و رامین صفریراد، منتشر شده در مجلهٔ شارستان، ش ۳۰ و ۳۱، زمستان ۸۹ و بهار ۱۳۹۰)
آنچه من {در زمینهٔ معماری} آموخته و تجربه کردهام به واسطهٔ میراث تاریخی ایران بوده است، اما فکر میکنم شما نیز میتوانید همان جیزها را یاد بگیرید، مثلا در بعضی از آن کوچههای باریک شهرهای قدیمی ایتالیا. شما میتوانید این چیزها را در جاهایی یاد بگیرید که فضای مصنوع در آن با حساسیت، تناسب و سلیقه به دست آمده و رشد کرده باشد. من فکر میکنم ایران یکی از آن جاهاست. اتفاقاً من در ایران به دنیا آمدهام. ما از ساختمانها، مساجد، کوچهها، مدارس و خانههایی که درونشان زندگی کردهایم و قدم زدهایم آموختهایم. من از آنچه که در بچگی دیدهام و در دوران دانشجویی ازشان کروکی کشیدهام بسیار آموختهام. من به خارج از ایران هم سفر کردم، در سال سوم دانشکدهٔ معماری به اروپا و در سال چهارم به آمریکا. شما به هرجایی که سفر کنید بسیار از آن میآموزید، اما من فکر میکنم آنچه از ایران میآموزید واقعاً عمیق و قابل توجه است. فضای معماری ایران بسیار بسیار جذاب است. شکل و فرم در معماری ایران بسیار تاثیر گذار است، معماری ایران از حیث شکل و حجم بسیار غنی است، مخصوصا حجم. یکی از بزرگترین درسهای معماری ایران توالی حجمهاست، این که چگونه یک فضا، مثلا یک فضای خارجی میتواند به شما احساس محصور بودن بدهد و بعد، شما به یک فضای کوچکتر میآیید یا یک فضای پستتر یا بلندتر. روابط متقابل بین حجمها و تناسبات، زمانی که طول میکشد تا از آنها عبور کنید، حجم نوری که شما در مسیر عبور از آنها تجربه میکنید، بسیار سخت است که همهٔ اینها را در کلمات بگنجانم… اما اگر شما بتوانید این سمفونی حجمها را از طریق عبور از آن ساختمانها تجربه کنید، آنگاه به صورت طبیعی این نوع معماری خودش را بر شما تحمیل میکند و میشود معماری شما، فارغ از این که ریشهٔ شخص شما چیست. حتی حالا، زمانی که ساختمانی را در کالیفرنیا یا در اینجا، ونکوور، طراحی میکنم همان احساس با من است. شما برای مردم و نوع انسان طراحی میکنید، و این موضوع که برای انسانها طراحی میکنید در همهجا ثابت است. (در مصاحبه با مجلهٔ Bidoun (بدون)، سال 2013)