من همچنان معتقدم که مجاورت و نزدیک بودن مردم به یکدیگر از پیشنیازهای اساسی یک زندگی دموکراتیک است. یکی از کارهایی که شهرها انجام میدهند این است که امکان برخورد (و سازش) برنامهریزیشده یا تصادفی مردم را در فضای مادی و واقعی فراهم میکنند. به نظر من ما هنوز آماده نیستیم که بخواهیم این نوع «واقعی» (این واژه را با تأمل انتخاب کردم) از تعاملات را با نوع مجازی و با واسطهٔ آن جایگزین کنیم. تعاملاتی که کاملاً در کنترل ما نیست و نوع بدتری است از بینش پدرسالارانه.
تأکید میکنم که این استدلال فقط من نیست. بسیاری از مردم این استدلال را به کار گرفتهاند و مطمئناً بخش بسیار مهمی از جنبش اشغال و بهار عربی پیرامون همین مسئله است؛ اثبات حق و قدرت مردمی که در یک فضا به شکل واقعی جمع شدهاند و به همین وسیله مدعی خواستههای یک جمعیت هستند. بیان بسامدی و متناوب حضور داشتن در یک مکان و این فرم اساسی از تجمع برای معنای جنبش حیاتی است. معنای جنبش به شکلی عمیق در حقیقت و عمل تجمع واقعی مردم ریشه دارد. (در گفتگوی با Dale Leorke، منتشر شده در مجلهٔ Space and Culture در سال ۲۰۱۴)