[et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffde00″ custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_post_title meta=”off” admin_label=”Post Title” _builder_version=”3.0.87″ title_line_height=”1.3em” title_all_caps=”off” background_color=”rgba(255,255,255,0)” parallax=”on” parallax_method=”off” text_orientation=”center” parallax_effect=”on” module_bg_color=”rgba(255,255,255,0)” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”] [/et_pb_post_title][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ fullwidth=”on” custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#222222″ custom_padding=”0px|0px|0px|0px” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_fullwidth_header title=”ترجمهٔ سپیده صباغ (ورنال)” text_orientation=”center” content_max_width=”none” admin_label=”Fullwidth Header” _builder_version=”3.16″ title_font_size=”19″ background_color=”rgba(255, 255, 255, 0)” button_one_letter_spacing_hover=”0″ button_two_letter_spacing_hover=”0″ button_one_text_size__hover_enabled=”off” button_two_text_size__hover_enabled=”off” button_one_text_color__hover_enabled=”off” button_two_text_color__hover_enabled=”off” button_one_border_width__hover_enabled=”off” button_two_border_width__hover_enabled=”off” button_one_border_color__hover_enabled=”off” button_two_border_color__hover_enabled=”off” button_one_border_radius__hover_enabled=”off” button_two_border_radius__hover_enabled=”off” button_one_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_one_letter_spacing__hover=”0″ button_two_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_two_letter_spacing__hover=”0″ button_one_bg_color__hover_enabled=”off” button_two_bg_color__hover_enabled=”off”] [/et_pb_fullwidth_header][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]جنیفر سیگل نخستین زن آمریکایی که برنده جایزهٔ آرکویژن [1] در سال 2016 شده است، امیدوار است مفهوم خانه را در قرن بیست و یکم دوباره از نو تعریف کند. دفتر کار او در لس آنجلس، «دفتر طراحی سیار» [2] نام دارد که در آن خانههای متحرک پیشساخته با هدف ترویج پایداری، تغییرپذیری و انعطافپذیری در محیط زیست طراحی میشود. در این مصاحبه ویرایش شده با مجله متروپلیس، جنیفر سیگل توضیح میدهد با وجود این که خانههای سیار، ننگِ فقر و تغییرناپذیری را به دوش میکشند، او چگونه با کارش تلاش میکند معنا و مفهوم خانه سیار و نقش آن را در جوامع امروزی که روز به روز شهریتر میشوند، بازبینی کند.
در این حرفه که همچنان عمدتا تحت سلطه مردان است به عنوان یک با چه چالش هایی رو به رو میشوید؟ به نظر شما حرفه معماری نیاز به چه تغییراتی دارد تا زنان را ترغیب کند در این حرفه بمانند؟
این سوال بسیار خوبی است. این سوالی است که به تازگی به دلایل بسیار زیادی مطرح شده است. یکی از این دلایل، مرگ زاها حدید یکی از برجستهترین زنان در عرصه معماری است. دلیل دیگری که این بحثها را به وجود آورده حضور هیلاری کلینتون در این انتخابات بزرگ است. بنابراین برای من موقع بسیار مناسبی است که این جایزه را دریافت کنم چون من طرفدار پر و پاقرص زنان در این حرفه هستم. و من هم این جایزه را به عنوان نقطهٔ عطفی در تاریخ میبینم. من حاصل دسترنج تمام زحمات زنانی را میبرم که پیش از من آمدهاند. علاوه بر این من نماینده زنانی هستم که پشت سرم قرار گرفتهاند. هنوز در حرفه معماری نابرابری وجود دارد که علت بسیاری از آنها وضعیت سیاسی و اقتصادی است. اغلب افراد تصمیمگیرنده در مورد استخدام نیروها و سرمایه هنگفتی که صرف پروژهها میشود مردان هستند. تا زمانی که اعتماد وجود نداشته باشد و تا زمانی که زنان دیگری نسل بعدی را راه نیندازند، این چرخه عوض نمیشود. این چیزی است که من مدام دارم تجربه میکنم.
پس شما فکر میکنید که داشتن زنان برجستهای مانند زها حدید اهمیت دارد؟ آیا مهم است که سرمشقهایی در این حرفه داشته باشیم؟
صد در صد فکر میکنم که داشتن الگو بسیار اهمیت دارد. به نظر من شما باید کسی را جلوی روی خود ببینید که میخواهید شبیه او باشید و یا حتی بهتر از او. اما آن فرد باید کسی باشد که بتوانید با او ارتباط برقرار کنید. به همین دلیل است که زها حدید چنین شخصیت مهمی بود، و البته زنان دیگری هم مثل او هستند. اما زها به طور خاص به دلیل اینکه با کارهایش بسیاری از محدودیتها را شکست و در ساخت و ساز هم خیلی پرکار بود و به تبع در حرفه معماری بسیار شناخته شده است.
آیا او (زها حدید) برای شما یک الگو بوده است؟
او برای من یک الگو بود. و من فکر میکنم وقتی شما آدمی را میبینید مثل خودتان که صدای خود را به گوش بقیه میرساند و برای تغییر میجنگد، این به شما اطمینان بیشتری در جایگاه خودتان میبخشد. زنانی هستند که قبلا استاد من بودهاند و از من حمایت کردهاند و به من کار دادهاند. و من هم همین کار را برای زنان نسل بعد انجام میدهم.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffffff” custom_padding=”0px||0px|” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_row admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2018/10/Jennifer-Siegal.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”3.23″ use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]به نظرتان زن بودن شما را ملزم به عمل کردن خارج از چارچوب کرده، یا انگیزهای در این باره به شما داده است؟
من نمیدانم این موضوع ربطی به جنسیت زنانه من دارد یا نه، فکر میکنم فراتر از شخص من باشد. لزوما دلیلش را زن بودن نمیدانم. من لزوماً بر اساس جنسیتی که دارم این چنین نیستم. داخل پرانتز بگویم، من مصاحبههای زیادی را میبینم که با زنان فیلمساز و تهیهکننده انجام شده. موضوع اکثر این گفتگوها این است که «زن بودن در این حرفه چه حسی دارد»، امکان ندارد چنین سوالی از یک مرد پرسیده شود که «مرد بودن در این حرفه حسی دارد؟» و بعد نیمی از مصاحبه هم به جای صحبت کردن در مورد فیلم صرف این مساله میشود. عیبی ندارد که این مصاحبه اینطور شروع شود اما این یکی از هزاران موضوع است.
معماری یک حرفه بسیار پیچیده است. یک کار گروهی که نیاز به مقدار وسیعی سازماندهی و رهبری کردن دارد تا بتوان آن هدفی که در هر پروژهای در سر میپرورانیم محقق شود. بنابراین لزوما فکر نمیکنم چون یک زن هستم پس کار من متفاوت است، تنها احساس من این است که در زندگی کارهای اضافهای خارج از شغلم انجام میدهم، مثلا من همزمان یک مادر، یک معلم، یک دوست و یک همکار هستم. من مثل هر فرد همهفنحریف دیگری میتوانم جنبههای بسیاری از زندگیام را به طور همزمان مدیریت کنم. و به نظر من این توانایی چند کاره بودن، چیزی است که همچنان ما زنها در آن میدرخشیم.
هرچند تاثیر مقابل این موضوع به نظر من است که مردم معتقدند صرفا به خاطر یک معمار غیر مرد و سفید پوست بودن میتوان انواع مختلف طراحیها را تجربه کرد. نه این که زن بودن باعث شود جور خاصی طراحی کنید، اما اگر دیدگاه متفاوتی دارید میتوانید {مرزهای} گفتگوی طراحانه را وسعت ببخشید شاید چون افق دید طراحانه گستردهتری دارید.
بله، متوجهم. در پایان دوران تحصیل من در دانشگاه سایآرک [3] یک نقطه عطف بسیار مهم وجود داشت. فرانک گری در هیئت داوران بود. معماری كه آثارش را بهشدت تحسین میکنم و حتی فکر میکنم کارهایش در ۷۵ سال اخیر مهمترين آثار معماری ساخته شده در لس آنجلس به حساب میآیند. اما به خاطر دارم او به من گفت «مشکل نسل شما این است که هیچ کس علاقهای به ساخت بنای یادبود ندارد.» و این یک جمله بسیار عمیقی برای من بود چون من واقعا هیچ علاقهای به درست کردن بنای یادبود ندارم. تمرکز اصلی کار من حتی وقتی دانشجوی ارشد بودم بر روی اندیشههای مربوط به سازههای موقت یا فضاهای کوچکتر و فشردهتر و چیزهای متحرک بود. و به یاد دارم که تصور میکردم کار من و یا کاری که امیدوار بودم در آینده تبدیل به شغلم بشود هیچ ربطی به ساختن آسمانخراشها ندارد. شاید این چیزی بود که من را متمایز میکرد؟
پس در واقع ما داشتیم بحث معمار زن بودن را عوض میکردیم!
بحث کردن در این مورد از نظر من اشکالی ندارد. فقط حس میکنم قبلا زیادی درباره آن صحبت کردهام.
به نظرم این خاصیت جایزه هم هست.
اتفاقا همین است که این جایزه را شگفتانگیز میکند چون هیچ جایزهای مانند آن وجود ندارد که زنان این حرفه را به رسمیت بشناسد. بنابراین این به رسمیت شناختن و بالا بردن مقام زنان، از بلندنظری شرکت (آرکویژن) است. تا جایی که دیده ام این تنها جایی است که این کار را کرده.
برگردیم به مبحث کارهای معماری شما. معمولا خانههای پیشساخته نمادی از قشر کمدرآمد شناخته میشوند. بنابراین آیا پیش ساخته بودن «خانه سیار قرن 21» روشی برای عوض کردن این پیشداوری است؟ چگونه؟
بله. من فکر میکنم {این دیدگاه} را عوض میکند. در بیشتر عمر حرفهایام به موضوع زندگی دستهجمعی علاقهمند بودم. و به نظرم تریلرپارک [4] نمونه آمریکایی فوقالعادهای از این نوع محیط است. نویسنده فوقالعادهای هست به اسم ج.ب جکسون که درباره تریلر آمریکایی نوشته و به دلایل مختلف آن را تحسین کرده است. برای بسیاری از افراد این اولین و تنها خانهای است که میتوانند از آن خود داشته باشند. علاوه بر این، این تریلرها به خاطر باغچههای مشترک و همسایه بودن نوعی حس همدلی با اجتماع به وجود میآورد که شاید یک بلوک بزرگ آپارتمان چنین چیزی را نداشته باشد. مردم کاملا از این که چه کسی در همسایگی آن ها زندگی میکند، آگاهی دارند، و به آن ها سلام میکنند. بسیاری از افراد مسن هم در تریلر پارک زندگی میکنند چون این تنها چیزی است که از عهده هزینههایش بر میآیند ولی در عین حال به دلیل شباهتش با یک خانواده برای این قشر جذابیت دارد.
من اغلب به تریلرپارک به عنوان یک محیط عالی برای دانشجویان یک دانشگاه نگاه میکنم.
اگر هر دانشجو توانایی خریدن تریلر پارک را داشت، و در حین جابجا شدن آن را بفروشد یا با خود ببرد، میتوانست در طول چهار یا شش سالی که مشغول تحصیل است، مقدار قابل توجهی پول پسانداز کند. هنگامی که شروع به کار کردم و به خانهها و کلاسهای ساختهشده نگاه میکردم، متوجه شدم که عناصر سازهای که این ساختمانها را تشکیل داده بسیار خیرهکننده است. اما مصالح و نحوه پرداخت کار در فضای داخلی و نمای خارجی باعث شده بود به خانههای قشر بسیار کم درآمد شبیه شود. به همین علت است که از بسیاری جهات فکر میکنیم تریلرها ارزانقیمت هستند.
کار من درباره مصالح و همچنین فضا بودهاست – مثلا بزرگتر کردن پنجرهها یا افزایش ارتباط بین فضای درونی و بیرونی و انتخاب انواع مختلف حجمها. بنابراین من لزوما تغییری در سازه (ساختمان) ندادهام بلکه فقط در مورد استفاده از مصالح بازنگری کردم. چارچوب اصلی را ساختار را بازنگری نکردم، به نظرم این شالوده اصلی کار من بوده است.
پس میگویید انتخاب مصالح نقش عمدهای در تغییر دادن این بار منفی ایفا میکند؟ چون تا حدی یک قضاوت منفی حول این موضوع شکل گرفته شده، درست است؟
دقیقا. در دهه 1950 یک جنبشی با هدف مطالعه نمونههای مسکونی در لس آنجلس راه افتاد. یک مجلهای بود به اسم هنر و معماری که سردبیرش جان انتنزا بود. این مجله دنبال یک سری معمار میرفت که همگی به {معماری} پیشساخته فکر میکردند. بعد این قضیه از هم پاشید تا زمانی که مجله دوِل [5] دوباره آن را در اولین شمارههایش مطرح کرد. آنها هم درباره سازههای مشابهی صحبت میکردند فقط اسم آن را عوض کرده بودند طوری که عامهپسندتر باشد. بسیاری از مردم از جمله من از خیلی پیشتر درگیر این بحثها بودیم اما {این مجله} آن را به جریان اصلی تبدیل کرد. من معتقدم الان درک بهتری از مفهوم خانهسازی به شیوه پیشساخته وجود دارد و بیشتر شناخته شدهاست.
سازههای سیار شما خارج از حوزه معماری چطور تا حالا دریافت شدهاند؟ واکنش کاربران چگونه است؟ آیا معمولا آنها از این خانهها به عنوان خانههای دائمی استفاده میکنند یا خانههای تعطیلات؟
پاسخ این سوال دو بخش دارد. یکی اینکه دستهبندیهای مختلفی از خانههای پیشساخته وجود دارد. بعضی از آنها در کارخانه به شکل سیستمهای مدولار ساخته میشوند. بسته به اینکه چطور طراحی کنم تعداد مدولها هر چیزی میتواند باشد. سپس اینها به سایت انتقال داده میشود و معمولا اینجا بیشتر از اینکه موضوعِ نقل مکان به محل بعدی در میان باشد، نحوه تحویل و اجرا مهم است. در نتیجه این سازهها احتمال اینکه بطور دائم در سایت قرار داشته باشند بیشتر است.
به جز این، من کار بازسازی تریلر کامیونها یا خانههای قدیمی پیشساخته هم انجام دادهام و از آن سازهها به عنوان کلاس درس استفاده شده اما همچنان در حال نقل مکان هستند. یک خط تولید کوچک هم برای اتاق بازی بچه به صورت پیشساخته راه انداختهام که از صنعت هوافضا الهام گرفته شده. در هوافضا به این سیستم یو ال دی میگویند. من آن را با پوستهای جدید برای کودکان طراحی کردهام که قابل حرکت است.
و به تازگی قراردادی امضا کردهام برای شروع پروژه جدیدی برای ساختن اولین خانه کاملا خودکفا در دنیا، یک خانه مجلل. این خانه کاملا از شبکه اصلی برق شهری جدا خواهد بود و کاملا تامین انرژی توسط خود آن خانه انجام خواهد شد. من در این پروژه، مدیر ارشد طراحی خواهم بود. این شرکت وایلدرنست [6] نام دارد. بنابراین ما باید در پاییز 2016 اولین نمونه این طرح را عرضه کنیم.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2018/10/Mobile-ECO-LAB.-A-donated-cargo-truck-trailer-turned-mobile-classroom.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”3.23″ custom_margin=”0px||0px|” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]رندری از این طرح دارید؟
نه هنوز، من واقعا همین دیروز این کار را شروع کردهام. این شرکت در طی چهار سال گذشته در حال تحقیق روی فناوریهای مختلف بودند. چیزهایی هست که در دو سال گذشته اصلا در بازار وجود نداشت، مثل سیستمهای تصفیه آب یا سیستمهای الکتریکی. این پروژه به درد کسی میخورد که مثلا مالک جزیرهای در یک جایی است و نمیخواهد با ساختن زیرساخت آسیبی به محیط زیست بزند. اما در نهایت هدف ما در سالهای بعدی این است این سیستم به گرانترین شیوه ممکن توسعه یابد اما بعد بتوان مدلهای ارزانتری هم ارائه کرد که از آن بشود به عنوان خانههای پناهندگان یا خانههای قابل جابجایی استفاده کرد. مانند یک مدل تسلا که در یک عالیترین و گرانترین سطح توسعه یافته میشود و سپس وقتی هدف اصلی محقق شد نسخههای مقرون به صرفهتر تولید میشود.
آیا مقرون به صرفه بودن بخش اصلی هدف شما به عنوان یک طراح است؟
بله، من همیشه به این موضوع علاقهمند بودهام. آن هم بیشتر به خاطر کمبود بودجه برای پروژههای خودم که دوست داشتم کار کنم اما لزوما سرمایه لازم یا حامی مالی نداشتم. به همین دلیل از مصالحی که پیدا میکنم استفاده میکنم یا با دانشجویان کار میکنم یا کارفرمای شخصی پیدا میکنم که نیاز به چیزی دارد و میتواند برای آن پول خوبی بدهد. فکر میکنم این نوعی طرز فکر در زمینه صرفهجویی است که شما را وادار به ساختن با کمترین چیزها میکند، بنابراین شما مجبور میشوید مبتکر باشید.
میخواستم بپرسم چه جامعه آماریای را نشانه گرفتهاید. هر چند اینطور که پیداست، طیف گستردهای را در نظر دارید.
بله، من فکر میکنم فعلا جامعه آماری مورد نظر من آدمهای بین ۲۲ تا ۳۷ ساله هستند، کسانی که قرار است ساختمانها را به شیوه جدیدی استفاده کنند. ساختمانهایی که بیشتر به بدن ما واکنش نشان میدهند و هوشمند عمل میکنند. به همین منظور من فکر میکنم که نسل جدید، این اصطلاح «وسعتِ فضای فشرده» را بهتر درک کنند. شما در فضایی کوچکتر زندگی میکنید. همچنان درکی از فضای بزرگ خارج از خانه دارید اما با وسایل کمتر و بهمریختگی کمتر زندگی میکنید. این موضوع احتمالا برای آدمهایی که انبوهی از مبلمان و اشیای مختلف را دور خود جمع نکردهاند بیشتر معنی پیدا میکند. و هم چنان حس می کنید که در فضایی بزرگ در خارج از منزل هستید، ولی تمامی این ها را با مواد و بهم ریختگی های کم تری ساخته اید. به طوری که ممکن است حس بیشتری به مردمی که مبلمان و وسایل بیشتری را جمع آوری نکرده اند، منتقل کند.
آیا شما خود را هممسیر جنبش «خانه کوچک» میدانید؟ آیا فکر میکنید فلسفه مشترکی دارید؟
هم بله و هم نه. من مدتهاست دارم این نوع کار را انجام میدهم و این واقعیت که در حال حاضر یک جنبشی برای خانههای کوچک وجود دارد جالب است. این قطعا یک عکسالعمل به اقتصاد مشترک است، چیزی که دارد به وسیله اوبر [7] و ایربیانبی [8] اتفاق میافتد. آنها آدمهایی هستند که به نوعی خودشان کارهایشان را انجام میدهند، و مسلما نمیخواهند یک معمار را استخدام کنند. ولی من این ایده فضای عمومی در مقابل فضای خصوصی و مالکیت زمین را درک میکنم. من بسیار کنجکاوم که چگونه میشود مشکلات منطقهبندی شهری در زمینه فضای خصوصی و عمومی را بازنگری کرد و شهرها چطور میتوانند از فضاهای عمومی استفاده بهتری داشته باشند. این موضوع به انواع مسائل مربوط به بیخانمان ها و سازههای موقت میپردازد. به نظرم این تفکر که ما ریشه در یک مکان داریم و اجداد ما در آن جا بزرگ شدهاند و مردهاند و ما هم باید در همان جا بمانیم و سنت را حفظ کنیم دیگر در جامعه آمریکایی کارایی ندارد. و فکر میکنم بناهای ما باید بسیار بیشتر پذیرای سبک زندگی امروزه ما باشند.
جالب است، چون وقتی من به خانههای سیار فکر میکنم، آن را در یک زمینه روستایی تصور میکنم که از جایی به جایی دیگر منتقل میشود. اما این بسیار منطقی است که این خانهها بخشی از بافت شهری باشند، مخصوصا وقتی شهرها به سرعت در حال تغییرند و فضا وجود دارد و بعد پر میشود و سپس جابجا میشود. خیلی جالب است که به آن به عنوان روشی امکانپذیر برای خانهسازی شهری نگاه کنیم.
درست است، و نمونههای فوقالعادهای از آرشیگرام [9] در دهه 1960 تا اوایل 1970 وجود دارد. بحث آنها «شهرهای پلاگین» (متصل به یکدیگر) بود. در همان زمان یک گروه ژاپنی به نام متابولیستها هم بودند. آن تفکر برای چند دهه رواج داشت.
جالب است که تمام این انرژیهای مختلف در این برهه زمانی با هم یکی شدهاند، از لحاظ اینکه چه کسی تصمیمگیرنده است، از نظر سیاسی کجا قرار داریم، زمینهای عمومی و خصوصی چگونه تقسیم میشوند، چه کسانی مالیات پرداخت میکنند، چه کسانی مالیات نمیدهند. یک دلیل دیگر هم به نظرم به نابودی حومههای شهر برمیگردد، اینکه مردم دارند به شهرها برمیگردند.
من به تازگی ساخت خانهام را در ساحل ونیز تمام کردهام. طرح من یک بخش الحاقی مدولار به خانهام است چون من خیلی دوست دارم قضیه تراکم را در شهری مثل لس آنجلس به مردم نشان بدهم. ما میتوانیم از یک طبقه بیشتر بسازیم و این کار به وسیله سیستم مدولار بسیار راحت انجام میشود و در یک روز قابل ساخت است. به نظرم اینطوری میتوانم فضایی ایجاد کنم که بتوانم در ایربیانبی آن را اجاره بدهم یا خانوادهام و دوستانم آنجا اقامت داشته باشند. امروزه من میتوانم خانهبام را به آسانی گسترش بدهم و این قضیه هم بسیار مربوط به قوانین شهری و پیشنهادات است. بنابراین هر چه بیشتر مجاز به انجام اینجور کارها باشیم، شهرهای ما بهتر میشوند. هر چه بیشتر مجاز به انجام این کارها باشیم، فکر میکنم شهرهای ما بهتر میشوند.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2018/10/Delivery-of-OMD’s-Prefab-ShowHouse.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”3.23″ use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]شما گفتهاید که «چرخها بخش مهمی از رویکرد طراحانه او ام دی است، بررسی روشهایی که هر محیط شهری را قابل استفادهتر و پویاتر میکند، اگر بتوان آن را از مکانی به مکانی دیگر منتقل کرد. از نظر من قابلیت حرکت به معنای از بین بردن هر چیزی که وجود دارد نیست بلکه شامل افزودن به زیرساختها به شکل سازگار با محیط زیست هم میشود. یک روش هوشمندانه برای سکنی گزیدن و کموزن روی زمین.» این یک تضاد جالب نسبت به تفکرات تاریخی پیدایش شهر است که به نظر میرسد اساسا بر مبنای درجهای از ثبات و ماندگاری شکل گرفته، حداقل در مورد سازههایی که یک فضای شهری را به وجود میآوردند. از چه جنبههایی خانه سیار میتواند بخشی از تجربه شهری در بستر آمریکا باشد؟
این موضوع به آن سوال در مورد زیر ساختها و توانایی متصل شدن و یا جدا شدن از آن بر میگردد. گمان میکنم آنچه که در بیست سال گذشته در تکنولوژی رخ داده افسار گسیختگی ابزارهای ارتباطی است. میدانید که امروزه اینترنت بیسیم در هر جایی قابل دسترسی است، در حالی که چنین چیزی بیست سال پیش وجود نداشت. رویای من است است که ساختمانهای ما {از نظر تکنولوژی} در آن سطح قرار داشته باشند. این یکی از دلایلی است که من به گروه وایلدرنست پیوستم تا به یک سری راهحل برای ساخت خانهها و سازههای هوشمند برسم. چون من میتوانم جایی را تصور کنم که تعداد زیادی پارکینگ توسعهنیافته وجود دارد که جزو بلا استفادهترین سازهها در طی بازه زمانی ۲۴ ساعته به شمار میآیند و در عین حال سراسر کشور فراواناند. چرا نمیتوانیم از اینها در شب استفاده کنیم، مثلا به عنوان جایی که مردم خانههایشان را {به سیستم} وصل کنند و بعد از آنها شیفت دیگری از آدمها وارد شوند. در این صورت چندکاره بودن یا به عبارت دیگر محو شدن عناصر برنامهای ساختمانها اتفاق خواهد افتاد.
از سوی دیگر اصلا به این شیوه معتقد نیستم که با بولدوزر هر چیزی را که قبلا ساخته شده صاف کنیم. به نظر من فضاهای باقی مانده بسیاری وجود دارد که هنوز آنها را حل و فصل نکردهایم. در تک تک محلههای لس آنجلس کوچه های پشتیای وجود دارد که واقعا چیز خاصی به شهروندان شهر ارائه نمیکند و از این فضاها به راحتی میتوان به عنوان مکانهایی برای استقرار واحدهای ساختمانی مستقل از برق شهری استفاده کرد. بنابراین موضوع این نیست که ما فضای کافی نداریم یا منابعی در اختیارمان نیست، بلکه صرفا در نوع نگرشمان نسبت به استفاده بسیاری از فضاهای شهری تجدید نظر نکردهایم.
ببینید رستورانها چطور متحول شدهاند. ماشینهای سیار فروش غذا دیگر یک چیز عادی شده است. تبدیل شده به یک تجربه لذیذ خیابانی. و اینجور سازهها برپا میشوند و جابجا میشوند و بعد در شب پارک میشوند. چنین چیزی رویکرد دموکراتیکتری به غذا خوردن به وجود میآورد. فکر میکنم خردهفروشیهای سیار هم دارد پا میگیرد. سال ۲۰۰۰ یک پرژوهای انجام دادم به اسم آیموبایل [10] که مربوط میشد به چیزی که شرکت اپل میتوانست انجام بدهد مثل ساختن فروشگاههای سیار. شهرها بیشتر در حال متراکم شدن است، اما نیاز به انتخاب هنوز وجود دارد و مردم میخواهند که چیزها به سمت آنها بیایند. سوار ماشین شخصی شدن و رفتن به یک مال در یک جایی مسخره است. این طرز تفکر به نظرم نیاز به بازنگری دارد.
میخواهم از شما درباره خود خانهها بپرسم، آیا هرکدام به نحوی طراحی شده که مناسب هر محیطی باشد؟
فکر نمیکنم هر چیزی در هر جایی کارکرد داشته باشد. طبیعتا وضعیت آب و هوایی وخیم هم داریم. تمرکز من روی لس آنجلس بوده که یک آب و هوای نسبتا معتدل دارد. این سوال خیلی از من پرسیده میشود، مخصوصا وقتی وسط یک محیط سرد و برفی دارم سخنرانی میکنم. اما این بیشتر مربوط به شیب سقف و ضخامت دیوار و تمام آن عناصری است که بسته به جای قرارگیری آن سازه میتواند تنظیم و تعویض شود. یک پروژهای دارم که آن را به عنوان نمونه اولیه و نمایشی در لس آنجلس انجام دادم. بعد کسی آن را خواست و به جوشا تری [11] برد که اقلیم بسیار متفاوتی دارد با شرایط آب و هوایی بسیار سختتر. و این بنا در آن مکان به خاطر چند ایده مختلف، خوب دوام آوردهاست – یک سقف شیبدار پیوسته با نورگیر سقفی در بالاترین نقطه که باعث جریان هوا میشود.
من همچنان به حوزه پایداری از جنبه جایگذاری در و پنجره در مکانهای درست در ساختمانها علاقهمندم. اما از طرف دیگر معنی پایداری به شکل ساخته شده برایم اهمیت دارد. ما چطور سبکتر روی زمین زندگی کنیم؟ به همین دلیل هم کوچکتر و موقت ساختن منطقیتر به نظر میرسد تا جایی که ردی از زباله پشت سرمان به جای نگذاریم.
ساختمانهایی که در کارخانه ساخته میشوند مصالح کمتری به هدر میدهند. دقیقتر ساخته میشوند و در زمان کمتر و در نتیجه سرمایه کمتری در این ساختمانها مصرف میشود و تحویل بنا هم بسیار سریعتر است. مثلا خانه من در ساحل ونیز در کمتر از یک روز به کمک جرثقیل نصب شد. بنابراین تاثیر مخرب کمتری روی محله و محیط زیست میگذارد.
من نوعی رویکرد جهانی نسبت به قابلیت جابجایی دارم. به چرخهای باربری و سیستمهای ساخته شده در کارخانه و تبدیل چیزهای قدیمی به چیزهای جدید علاقهمندم. واقعا همه چیز مربوط به مصالح میشود. در نهایت من دوست دارم مصالح مرغوب را با سازههای نامرغوب پیوند بزنم.
من یک جورهایی احساس میکنم اندیشههای متفکران فوتوریست دهه ۶۰ و ۷۰ را به کار گرفتهام. حتی اگر برگردیم به فوتوریستهای ایتالیایی در اوایل قرن بیستم، آنها هم به شیوه نو و مبتکرانهای در مورد قابلیت جابجایی حرف میزدند. اما واقعا الان است که مردم به خاطر تکنولوژیهای سیار دارند کم کم به این فکر میافتند که ساختمانها میتواند متفاوت از قبل باشد. ساختمانها دیگر لازم نیست با سنگ مستحکم شوند. جامعه به طور خارقالعادهای متحول شده و اعتقاد من این است که ساختمانها هم لازم است پاسخگوی نیازهای انسانی باشد و نه برعکس. ما نباید در یک مکان گیر کنیم صرفا چون بناهای ما بسیار سنگیناند.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2018/10/Taliesin-Mod.Fab_.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”3.23″ use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2018/10/Venice-SwellHouse.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”3.23″ use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ text_font_size=”11″ text_line_height=”1.1em” background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]توضیحات:
1- arcVision
2- Office of Mobile Design – OMD
3- SCI-Arc
4- trailer park – توضیح مترجم: محلی است برای توقف خانههای سیار.
5- Dwell
6- Wildernest
7- Uber
8- Airbnb
9- Archigram
10- iMobile
11- Joshua Tree
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ text_font_size=”17″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]منبع: METROPOLIS Magazine
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” disabled_on=”on|on|on” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffde00″ custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on” disabled=”on”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_button button_url=”http://goftaar.ir/?cat=225″ button_text=”فهرست گفتارهای پیتر زومتور” button_alignment=”center” admin_label=”Button” _builder_version=”3.16″ custom_button=”on” button_text_color=”#232f45″ button_border_color=”#232f45″ button_letter_spacing_hover=”0″ button_text_size__hover_enabled=”off” button_one_text_size__hover_enabled=”off” button_two_text_size__hover_enabled=”off” button_text_color__hover_enabled=”off” button_one_text_color__hover_enabled=”off” button_two_text_color__hover_enabled=”off” button_border_width__hover_enabled=”off” button_one_border_width__hover_enabled=”off” button_two_border_width__hover_enabled=”off” button_border_color__hover_enabled=”off” button_one_border_color__hover_enabled=”off” button_two_border_color__hover_enabled=”off” button_border_radius__hover_enabled=”off” button_one_border_radius__hover_enabled=”off” button_two_border_radius__hover_enabled=”off” button_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_letter_spacing__hover=”0″ button_one_letter_spacing__hover_enabled=”off” button_two_letter_spacing__hover_enabled=”off” button_bg_color__hover_enabled=”off” button_one_bg_color__hover_enabled=”off” button_two_bg_color__hover_enabled=”off”] [/et_pb_button][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section]