دسته‌ها
شهرام پازوکی

شهرام پازوکی: این که كلمات مسکن و سکونت با سکینه و تسکین هم‌ریشه است تصادفی نیست

همه‌ی ما در خانه‌های مدرن زندگی می‌کنیم و با فضای آن ارتباط داریم، ولی این ارتباط همانی نیست که شخص با مسکن یا مکان باید حقیقتاً داشته باشد. شما با فضا یا عالم مجازی هم ارتباط دارید ولی آیا این ارتباط می‌تواند مقوّم جان شما باشد؟

واژه‌ی مکان در زبان عربی از ریشه «کون» به معنای بودن است. به این ترتیب در مکان است که کینونت (بودن) انسانها تعیین می‌شود. مکان جایی است که آدمیان هستند. آیا در ساختمان‌های فعلی می‌توان حقیقت «بودن» را آزمود؟ آیا در مسکن‌های کنونی می‌توان «سکونت» حقیقی داشت و در آرامش و سکینه یعنی با سکونت خاطر به سر برد یا این که فقط در سرپناهی مجهز و مدرن به سر میبریم؟

این که كلمات «مسکن» و «سکونت» با «سکینه» و «تسکین» هم‌ریشه است تصادفی نیست. بازی با کلمات نیست. حاکی از حقیقتی است فراموش شده. (در گفت‌وگو با علی کیافر در سال ۱۳۹۲، منتشر شده در کتاب آتشگهی در خواب آتش‌ها)

دسته‌ها
آلبرتو کامپو بائسا

آلبرتو کامپو بائسا: معماری بدون نور وجود ندارد، دقیقاً همانطور که موسیقی بدون هوا وجود ندارد

من از واژه‌ی مینیمالیست متنفرم. هدف من این است که مینیمالیست یا پیوریست و بی‌نقص نباشم. نه، نه، نه، من یک گناهکارم و از آن شرمنده نیستم! [می‌خندد] آنچه برای من مهم است این است که پاکیزه، ساده و گاهی حتی واضح باشم. هیچ اشکالی در واضح بودن نیست. چه چیزی می‌تواند واضح‌تر از کار کردن با نور خورشید باشد؟

معماری بدون نور وجود ندارد، دقیقاً همانطور که موسیقی بدون هوا وجود ندارد. به نظرم ساز موسیقایی استعارهٔ خوبی برای یک بناست، چرا که ما در مقام معمار بناهایمان را کوک می‌کنیم، درست مثل نویسندگان که می‌نویسند و بازنویسی می‌کنند تا نوشته‌هایشان واضح‌تر، مشخص‌تر و دقیق‌تر، درست مثل تیغ جراح. ما همگی در حال کوک کردن و تیز کردن ایده‌ها هستیم، در حال تعالی ابعاد، تناسبات، فواصل بین ستون‌ها، انتخاب بین فرم‌های مربع یا مستطیل، {یافتن} چگونگی پنهان کردن اتصال گوشه‌ها و مواردی از این دست هستیم.

شما کوک می‌کنید و کوک می‌کنید تا وقتی که موقعش می‌شود و ساختمان شما باید به کار گرفته شود. معماری چیست؟ به نظر من به نظم درآوردن و وضوح بخشیدن به چیزهاست، به نظم دراوردن یک اتاق، یک خانه، یک شهر است. (در گفت‌وگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌سایت archdaily، سال ۲۰۲۰)

دسته‌ها
نادر خلیلی

نادر خلیلی: وقتی به کودکان می‌آموزیم خاک کثیف است، بر سر راه شناخت نسل آینده از معماری خاکی مانع ایجاد می‌کنیم

وقتی کودکان خود را اینطور بار می‌آوریم و به آنها می‌گوییم که خانه فقط باید سقف شیروانی و شومینه داشته باشد و پنجره‌هایش هم باید چهارگوش باشد، وقتی به آنها می‌گوییم که خاکی که زیر پاهایشان وجود دارد «کثیف» است، به نظر من بر سر راه آنها {برای شناخت معماری خاکی} مانعی بزرگ ایجاد می‌کنیم. ما آنها را از کل فرایند خلاقه‌ای که به آنها می‌گوید می‌توانید خانه‌ای همچون رنگین‌کمان داشته باشید محروم می‌کنیم. رنگین‌کمان چیزی جز یک طاق نیست.

شما می‌توانید هر چیزی را در این جهان با یک طاق بسازید، بدون این که درختی قطع کنید. هنگامی که بچه‌ها درک کنند که نیازی نیست خاک را «کثیف» بنامند، وقتی درک کنند که زمین مقدس و زیباست، آنگاه خواهند دانست که نباید زمین را آلوده کنند. چرا که وقتی خاک را کثیف بنامیم، آنگاه می‌توانیم در آن آشغال بریزیم و آلوده‌اش کنیم. (در گفتگو با K. Lauren de Boer، منتشر شده در مجلهٔ EarthLight، سال ۱۹۹۸)

دسته‌ها
ایندیا مهدوی

ایندیا مهدوی: خانه همچون پرتره‌ای سه بعدی از آدم‌هایی است که در آن زندگی می‌کنند

یک خانه همچون یک کتاب است، خودش یک آهنگ کامل است. {حین طراحی یک کتاب} گذاشتن یک شدت رنگ در همهٔ صفحات آن کار درستی نیست. من هم در طراحی خانه، آن را همچون یک کل صورت می‌دهم و شاید به یک یا دو اتاق شدت رنگ متفاوتی ببخشم. خانه همچون پرتره‌ای سه بعدی از آدم‌هایی است که در آن زندگی می‌کنند.

{…} خانه‌های شخصی به افرادی که در آنها زندگی می‌کنند بسیار مرتبط است. من سعی می‌کنم پرترهٔ آنها را در سه بعد ترسیم کنم. حاصل کار به آنها ارتباط دارد و شما {در مقام معمار} کار را با همراهی آنها انجام می‌دهید. (در گفتگو با Alain Elkann در سال ۲۰۱۹، منتشر شده در وب‌سایت مصاحبه‌کننده)

دسته‌ها
حسن فتحی

حسن فتحی: معمار و شهرساز در یک معنا نوعی دیکتاتور به حساب می‌آیند

به نظر من وقتی با شهرسازی سر و کار داریم، مسئلهٔ اساسی این است که رویکرد خود را پیاده و تحمیل کنیم. در یک معنا معمار و شهرساز برای خود نوعی «دیکتاتور» به حساب می‌آیند. مثلاً وقتی من «در» را اینجا می‌گذارم همه را وادار می‌کنم که از اینجا عبور کنند و اگر جای «آن»‌ را عوض می‌کنم، باز همه مجبور به تبعیت هستند. اما وقتی «در» جایی درست قرار گرفته باشد گمان میکنم مشکلی نخواهیم داشت.

من در قُرنه دست به تجربه‌ای زدم. ما ورودی به حیاط یک خانه را داشتیم. بعد داخل حیاط ورودی به اتاق‌ها را. من از در بیرونی به طرف در داخلی قدم برداشتم، اما خیلی طبیعی، درست مثل حرکت [ناخودآگاهی] که با دست خود انجام می‌دهم. (و گاه من با دستم اینطور طراحی می‌کنم و این حرکت باید دلپذیر باشد). بدین ترتیب یک بار، دو بار، سه بار، چهار بار از یک در به در دیگر حرکت کردم؛ بسیار طبیعی.

بعد به همراه یک نفر دیگر نیز این کار را کردم؛ کسی پشت سر من حرکت می‌کرد و مسیر من را با آهک علامت‌گذاری می‌کرد تا بعد این مسیر را با سنگ‌ریزه‌هایی سنگ‌فرش کنیم. شکلی که بیرون آمده بود منحنی حیرت‌انگیز و پیشرفته‌ای بود؛ منحنی طبیعی که صرفا از خود حرکت ریشه گرفته بود. ما خوب می‌دانیم که هر ماده‌ای، هر حرکتی در هر عنصری در طبیعت، حتی یک قطره باران با حرکت پیچ‌دار آن، دارای شکل طبیعی است. این دقیقاً همان‌چیزی است که ما [معماران و شهرسازان] باید در پی یافتنش باشیم. (در مقاله‌ای با عنوان «یافتن شکل طبیعی» در سال ۱۹۴۸، گردآوری و ترجمهٔ ناصر فکوهی در کتاب «پاره‌های هنر، معماری و شهر»)

دسته‌ها
گیتی اعتماد

گیتی اعتماد: معماری خوب الزاماً معماری لوکس و گران‌قیمت نیست

فکر می‌کنم چه در خانه، چه در مقیاس بزرگ در معماری باید حق انتخاب بگذاریم. فضاها چه در خانه و چه در بیرون از خانه باید آن تنوع را داشته باشند. البته اگر از نظر اقتصادی امکانش باشد، چون بعضی وقت‌ها حرف‌هایی که می‌زنیم خوب‌اند ولی لوکس هستند. اگر امکانش باشد می‌شود این خصوصی بودن و این خلوت داشتن را از طریق معماری حل کرد. یعنی معماری خوب داشتن یا سازهٔ خوب داشتن الزاماً {به معنای داشتن} ساختمان گران‌تر نیست. اگر مقداری تفکر پشت یک معماری خوب باشد، آن معماری می‌تواند ارزان هم باشد.

یادم است ما یک سفر رفتیم هند. چون همکلاسی‌های من در انگلیس آنجا زندگی می‌کردند. من و دانشجوها را بردند برای بازدید خانه‌های ارزان‌قیمتی که برای قشر خیلی پایین درست کرده بودند. یک شهر جدید را رفتیم و با هم دیدیم. این خانه‌ها واقعاً از نظر مصالح ارزان و اغلب آجری بودند و فضاها خیلی کوچک ساخته شده بودند. ولی معماری‌شان فوق‌العاده بود. منظورم این است که معماری خوب {الزاماً} معماری لوکس و گران نیست. همین‌طور فکر می‌کنم معنی فضای شهری خوب داشتن الزاماً این نیست که ما بیشتر هزینه بکنیم، بلکه بیشتر باید اندیشه و برنامه‌ریزی کرد. با یک‌سری چیزهای ارزان‌قیمت، مثلا همان پاپیتال رایگان، می‌شود یک نمای سبز شهری داشت. پس می‌شود اگر معماری خوب داشته باشیم داخل خانه هم فضای خوب و فضای خصوصی و حتی فضای مجزا داشته باشیم.

این را در فضای شهری هم می‌توانیم داشته باشیم. بعضی وقت‌ها خانه‌های بزرگ فضای پرت زیاد دارد ولی فضای دنجی که بشود از آن استفاده کرد در آنها نیست. یا مثلاً از سنگ و مصالح خیلی گران‌قیمت استفاده شده ولی اصلاً معماری در آن وجود ندارد. (در گفتگو با علی کیافر در سال ۱۳۹۲، منتشر شده در کتاب «آتشگهی در خواب آتش‌ها»)

دسته‌ها
زهرا ترانه‌یلدا

زهرا ترانه یلدا: اغلب معماران یادشان رفته که خانه چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد

اگر قرار می‌بود این ستون را دو ماه پیش بنویسم، مطمئناً بیشتر از ساختمان‌های عمومی و شاخص شهرمان می‌گفتم و نیز از برج‌های اداری و مجتمع‌های عظیم تجاری می‌گفتم، که مثل قارچ در دو سه دههٔ اخیر در همه‌جای شهرمان روییده‌اند و چهره آن‌ را کاملاً دگرگون کرده‌اند. شکایت می‌کردم از اینکه بعضی‌شان به فضای عمومی شهری و حقوق مردم بر شهر و منظر آن تجاوز کرده‌اند. زیاد ساخته‌اند. بد ساخته‌اند. {…}

اما این روزها که بیشتر در خانه هستیم، ترجیح می‌دهم به خانه، به عنوان جایی برای بیشتر ماندن بپردازم. خانه، جایی که سال‌هاست اغلب معماران‌مان یادشان رفته که چه ویژگی‌هایی ‌باید داشته باشد. جایی که یک واحد مسکونی پیش پا افتاده یا خوابگاه صرف نباشد، بلکه بتوان در آن‌گاهی شبانه‌روزی زندگی کرد و شاد بود.

این روزها {…} با از دست رفتن دسترسی به امکانات خارج از منزل مانند پارک‌ها، کافه‌ها و امکانات فرهنگی و ورزشی، ما در واقع در حال کشف مجدد امکانات بالقوه خانه‌های خود هستیم. فضاهای جمعی به‌خصوص برای افرادی که در خانه‌های کوچک و محله‌های فشرده و عرصه‌های محدود شهری، زندگی می‌کنند بسیار مهم است. و اکنون بخشی از این امکانات را باید به درون حیطه‌های خصوصی‌تر آورد. و در فضاهای مشاع نیمه‌خصوصی مجتمع‌های مسکونی از آنها استفاده کرد.

به دلیل تراکم جمعیت، ساکنان شهر نسبت به افرادی که در حومه‌ها و روستاها زندگی می‌کنند‌، بیشتر در معرض خطر آلودگی هستند. درحالی‌که عملا، محدودیت حرکتی به ما نشان می‌دهد که بیشتر خانه‌های امروزی برای کاربری‌های چندگانه طراحی نشده‌اند و الان که بیشتر افراد مجبور به دورکاری یا کار در خانه هستند، این مسئله بیشتر به چشم می‌آید. در واقع معماران بهتر است در مفهوم مسکن تجدید نظر کنند. با زندگی در قرنطینه، یاد گرفته‌ایم که شاید خانه‌هایمان، بیش از این باید چند عملکردی باشند. و نیز یاد خواهیم گرفت که از مکان‌هایی مثل پشت‌بام‌ها و حیاط‌های خانه‌هایمان بهتر و بیشتر استفاده کنیم. این کار اگر با نگاهی به عناصر معماری در خانه‌های قدیمی‌مان صورت بگیرد، فضای ایجاد شده با روحیه‌مان نیز نزدیک‌تر و سازگارتر خواهد بود. مثلاً ما ایرانیان همیشه از فضاهای نیمه‌باز یا نیمه‌بسته برای نشستن لذت برده‌ایم. پس چرا نباید معماران‌مان در طراحی‌شان، علاوه بر حیاط‌های داخلی، فضاهایی مانند ایوان‌ها و مهتابی‌ها و تراس‌ها را نیز از نو در طبقات بگنجانند؟ (در مقالهٔ «معمار؛ او که فضای زیبا و اجتماعی خلق می‌کند» در روزنامهٔ همشهری، سال ۱۳۹۹)

دسته‌ها
سید محمد بهشتی

سید محمد بهشتی: کرونا مفهوم خانه را به ما بازگردانده است

آنچه اکنون تقریباً برایمان مسلم شده این است که موضوع قرنطینه و بحران کرونا به‌رغم همهٔ مشکلات، دستاوردی بزرگ داشته است؛ اینکه «کرونا مفهوم خانه را به ما بازگردانده است.» این روزها بسیار این قول هایدگر را به یاد می‌آورم که می‌گفت: «انسان معاصر بی‌خانمان شده». واقعاً هم تصور می‌کنم که خانه چند ‌دهه‌ای بود که به نازل‌ترین مراتب کارکردی‌اش تقلیل یافته بود. ما از صبح تا شب را خارج از خانه سپری می‌کردیم و توقعمان از خانه جایی بود که بتوانیم در آن بخوابیم؛ این یعنی شأن خانه به خوابگاه تنزل یافته بود. خانه، ماشینی برای پاسخگویی به نازل‌ترین نیازهای زندگی ما شده بود و در بهترین حالت «آسایش» ما را برمی‌آورد. اما کرونا دوباره خانه را تبدیل به «مأمن» کرده است؛ یعنی جایی که پناهگاه ماست و برایمان آرامش به ارمغان می‌آورد. «آرامش»ی که دهه‌ها بود در زمرهٔ مأموریت‌های خانه نبود، دوباره به آن برگشته است. همه به خانه‌هایشان پناه برده‌اند و خانه‌‌ امن‌ترین جای این عالم شده است؛ مگر معنای واقعی «مسکن» جز این است؟! مسکن یعنی محل قرار و آرام. خوب که تأمل کنیم متوجه می‌شویم کرونا با بیدار کردن «تقاضای سکنی گزیدن» درون ما، خانه را به جایگاه اصیل‌اش بازگرداند؛ جایگاهی که مدت‌ها از آن دور افتاده بود. این دستاوردی بسیار مهم است.

حالا خوب می‌فهمیم که اگر طراحی خانه‌های ما دهه‌ها بود که دیگر پاسخی به تقاضای آرامش نمی‌داد، تقصیر معماری نبود، بلکه بیشتر از آن رو بود که ما تمنای «سکنی گزیدن» نداشتیم. حالا که کرونا احساس تشنگی نسبت به امنیت و آرامش را در یکایک ما برانگیخته، می‌توانیم انتظار داشته باشیم که خانه‌های ما نیز به‌تدریج برآورنده این تشنگی شوند. {…} واقعیت این است که خانه‌های ما در وضعیت فعلی فی‌نفسه امن نیست؛ یعنی سازندگان این خانه‌ها در زمان طراحی و ساخت، این مأموریت را در نظر نگرفته‌ بودند. حالا این ماییم که تقاضای امنیت داریم و همین تقاضا لاجرم تغییراتی را در پی خواهد داشت؛ این معنایی است که صورت را تحت تأثیر قرار می‌دهد، تا عاقبت بتواند صورتی متناسب با خود بیابد. (در مقالهٔ «کرونا مفهوم خانه را بازگردانده است» در روزنامهٔ همشهری، سال ۱۳۹۹)

دسته‌ها
پیتر زومتور

پیتر زومتور: تمایل دارم بناهایم خود را این‌گونه بیان کنند: «آنچه اطرافم وجود دارد را درک می‌کنم»

اکنون با نگاهی به جهان اطرافم این موضوع در من به اثبات رسیده است؛ هرچیزی که می‌بینم مرتبط با تاریخ است. تقریبا هرچیزی که ما را احاطه کرده است از قبیل چشم‌اندازها، دهکده‌ها و شهرهای اطرافمان و همچنین خانه‌ها و اتاق‌هایی که در آن زندگی می‌کنیم همگی سرشار از تاریخ هستند. ما فقط می‌بایست آنها را ببینیم.

هرچیزی توسط شخصی ساخته شده است، توسط مردمی که من آنها را نمی‌شناسم، مردمی که آنان را ملاقات نکرده‌ام، اکثر آنها سال‌هاست که درگذشته‌اند. به طرز فزاینده‌ای احساس اطمینان‌بخشی وجود دارد که باعث می‌شود که من بخشی از جهان را احساس کنم. من تمایل دارم این‌گونه بیندیشم که با اثرم تکهٔ کوچکی به همهٔ چیزهایی که تاکنون در این دنیا وجود داشته‌اند اضافه کنم.

من تمایل دارم ساختمان‌هایم خود را این‌گونه بیان کنند: من آنچه که اطرافم وجود دارد را درک می‌کنم. من نمی‌خواهم که آنها احساسی از بیگانه بودن و یا خنثی بودن نسبت به مکانی که در آنجا قرار گرفته‌اند داشته باشند. این موضوعی زیبایی‌شناختی نیست و یا حداقل در درجهٔ اول اهمیت قرار ندارد. این موضوع صرفا از طریق ایجاد یک ارتباط فرمی با محیط‌ها آغاز نمی‌شود، بلکه شبیه جستجو برای ایجاد تطابق و همانندی با محیط در قالب یک پیوند احساسی است. یک واکنش احساسی نسبت به محیط که از طریق معماری بیان می‌شود. (در گفتگو با Mari Lending، منتشر شده در کتاب «احساسی از تاریخ» در سال ۲۰۱۸، ترجمهٔ مرتضی نیک‌فطرت و نیما کیوانی، نشر فکر نو)

دسته‌ها
ژوزب لوییس سرت

ژوزب لوییس سرت: اگر قرار است در ایران اشتباه کنید اشتباه جدید کنید، اشتباهات قدیمی را تکرار نکنید

کشور ایران این امتیاز را دارد که می‌تواند از اشتباهات سایر کشورها استفاده کند. شما نباید اشتباهات قدیمی را تکرار کنید. اگر قرار است اشتباهی بکنید، اشتباه جدید بکنید. گفتهٔ شما در مورد خانه‌های ردیفی در دو طرف جاده و این که به صورت فضاهای پر سر و صدا و غیر قابل سکونت درآمده کاملاً درست است. درست مثل اطراف رود سن و حوالی آن در پاریس امروز. این قسمت قبلا بسیار زیبا بود و در آنجا کتاب‌های قدیمی می‌فروختند و مردم هم می‌توانستند پیاده‌روی یا ماهیگیری کنند. اما حالا آنجا را صف‌های طویلی از هزاران هزار اتومبیل پر کرده است. امروز هیچ‌کس آپارتمان‌های زیبایی را که بیست سال پیش دارای ارزش زیادی بودند نمی‌خواهد زیرا غیر قابل سکونت شده‌اند. اگر پنجره را باز کنید سر و صدای زیادی می‌شنوید و اگر ببندید نمی‌توانید نفس بکشید. باید پنجره‌ها را دوجداره کنید تا از شر سر و صدا راحت شوید.

آپارتمان‌ها غیر قابل سکونت شده‌اند و این بدین معنی است که امروز خیابان‌ها، خیابان‌های مهمی که سی سال پیش بهترین محل برای ساختمان بودند، دیگر محل دلخواهی نیستند، زیرا دیگر خیابان‌ها خیابان نیستند بلکه تبدیل به اتوبان شده‌اند. اگر شما از این جاده با چهار یا پنج باند عبوری و تقاطع‌هایی در ارتفاع داشته باشد درست مثل این است که شهر شما بوسیلهٔ رودخانه تقسیم شده باشد. پیاده‌ها مجبورند از روی پلی برای عبور از عرض جاده بگذرند. (در گفتگو با منصور فلامکی، داراب دیبا و سینا ریحانی، منتشر شده در مجلهٔ هنر و معماری، ش ۲۹ و ۳۰، سال ۱۳۵۴)