اگر بخواهیم نظری اجمالی بر نقاشی، به ویژه نقاشی شکل گرفته در دوران انقلاب داشته باشیم، میتوان گفت: دوران پرشور انقلاب و زیر سوال رفتن فرهنگ متمایل به غرب قبل از انقلاب و متحول شدن نگرش ایدئولوژیک روی بیشتر نقاشان تربیت شده در آن دوران اثر گذاشت و آنها نسبت به هنر متعهد و به جامعه مسئول بار آمدند. در نتیجه نمیتوان شخص و یا اشخاص مشخصی را تاثیرگذار دانست و تنها همین بس که اولین تعریف من از نقاشی تعهد در قبال جامعه و زبان نقاشی بود و این که برای چه و با که حرف میزنم. اعتقاد دارم هرکس با کمی احساس مسئولیت در آن دورهٔ پرشور قرار میگرفت، نسبت به جامعه، هنر و جایگاه هنرمند بیتفاوت نبود. در نتیجه هیچ منت و یا احساس برتری بر سر کسی و یا چیزی ندارم. اعتقاد من این است؛ هنر و هنرمند نسبت به جامعه مسئول است. از آن تغذیه میکند و باید با تمام وجود نسبت به مسایل آن متعهد باشد. البته دامنهٔ این بحث بسیار گسترده است. در مقاطع مختلفی از تاریخ، هنرمندانی وجود داشتند که شاید از دید عام، تنها به گل و محیط خانه و یا فیگورهای برهنه میپرداختند. اما در درون، تحولی بسیار بزرگ را در ساختار نقاشی ایجاد و خدمت بسیار بزرگی را نسبت به هنر کردند. به هر جهت با قاطعیت میتوانم بگویم هنر نسبت به جامعه تعهد دارد. اما قابلیت انعطاف بسیاری را هم داراست و جایگاه آن از شعار به دور است و هنر شعاری و در خدمت تبلیغ در هر زمینهای دوران کوتاهی از تاریخ را فرامیگیرد و مرگ آن زودرس است. (در گفتگوی منتشر شده در مجلهٔ چیستا، ش ۱۶۲ و ۱۶۳، سال ۱۳۷۸)
برچسب: خدمت به جامعه
من دو نوه دارم که به دیدارم میآیند. بالای خیابان دفتر ما کافهای هست که {همراه با آنها} به آنجا رفتیم. در گوشهای از فضای آنجا پر از آدمهایی بود که با سازهایشان موسیقی مینواختند. آنجا احساس بسیار عالی {تعلق به} اجتماع وجود داشت. اگر میخواهی کاری کنی که یک مکان را بهتر کنی، میتوانی کمک کنی که یک اجتماع {در آن} تشکیل شود. وقتی یک اجتماع شکل میدهی میتوانی باعث شوی مردم پختهتر شوند، میتوانی آنها را دربارهٔ مسئولیتهایشان آگاهتر کنی، و آنها را آگاهتر کنی تا ناچار شوند که دست از کشتن یکدیگر بردارند.
ما همه زندگی میکنیم، همه تعامل میکنیم، و همه عاشق میشویم. پس وقتی شما فرصت این را داری که جایی را شبیه به این طراحی کنی، به این فرصت دست پیدا کردهای که تلاش خودت را برای تشکیل اجتماع مردم بکنی. نباید فکر کنی که این خواب و خیال است. این خیلی خیلی واقعی است. معمار باید همین کار را بکند. وظیفهٔ شما در مقام معمار این است که به اجتماع خدمت کنی. هیچ وظیفهای جز خدمت کردن نداری. ما {همواره} مزخرفاتی راجع به زیبایی به هم میبافیم، اما وظیفهٔ ما در واقع این است که به اجتماع خدمت کنیم و سهممان را به آن ادا کنیم. این فرصت در اختیار ماست که اجتماعی بهتر بسازیم. (در گفتگو با Michael J. Crosbie منتشر شده در وبسایت ArchNewsNow، سال ۲۰۱۷)