هنرمند بودن به این معنی است که با موقعیتهایی سروکار دارید که میتواند شامل شرایط بسیار سخت انسانی باشد. من به اندازه کافی خوششانس هستم که در موقعیتی قرار دارم که میتوانم از طریق توسعهی موفقیتآمیز زبان یا مهارتهای خودم یا حتی نوعی خرد، بر آن شرایط غلبه کنم. اما میتوانم بگویم در نود و نه درصد موارد، انسانها آنقدر خوششانس نیستند. قدرت خود را طوری طراحی میکند که شما را در هم بکوبد. آنها اطمینان حاصل میکنند که موفق خواهند شد و تقریباً هیچکس نمیتواند از آن شرایط جان سالم به در ببرد؛ زیرا ما انسان هستیم. این موجودیت غیر انسانی به طرز هوشمندانهای برای نابودی انسانیت طراحی شده است. (در گفتوگو با Kaleem Aftab، منتشر شده در وبسایت The Talks، سال ۲۰۱۹)
برچسب: خرد
عشق مولود زیبایی است و چشم بصیرتی که از عشق نشئت گیرد ، به هر کجا نظر افکند زیبایی میبیند. ریشههای آشکار و نهان و باطن و ظاهر و مفاهیمِ واژهای زیبایی در فلسفه و هنر و ادبیات سرزمین کهنسال و دیرپای ایران چنان غنی و عمیق و گسترده است که به آسانی نمیتوان به گمانهزنی آن پرداخت؛ مگر به حسب شوق، و آن هم به مثابه کوزهای از بحر.
در اغلب مباحث فلسفی و معنوی، عشق -که خود رابطهٔ تنگاتنگی با زیبایی دارد- ثمرهٔ غایی است؛ اما در فرهنگ معاصر ما، پیوند میان زیبایی و خرد گسسته شده و همراه با آن خلاقیت نیز رنگ باخته است. حال دیگر خرد و زیبایی قرابتی با هم ندارند. هریک راه خود را میرود که سخت خشک و ابزاری است و خالی از جاذبهای ماندگار و در نتیجه جایی هم برای ادغام و همراهی آنها با یکدیگر و تجلی زیبای خلاقیت باقی نمانده است. با نگاهی ساده اما موشكافانه به علوم، فنون و صنایع و هنرها، میتوان دریافت {…} که ماحصل کمالیافته و غایی آنها به زیبایی ختم می شود.
حال این زیبایی گاه فقط در ظاهری زیبا جلوهگر میشود، و گاه در جوهر اندیشه و عملکردی به غایت مفید و درست و اصیل تجلی مییابد، و گاه نیز هردو را در خود دارد، که معماری میتواند چنین باشد. (در مقدمهٔ مقالهٔ «زیباییشناسی و خاستگاه آن در نقد معماری»، منتشر شده در مجلهٔ هنرهای زیبا، ش ۱۲، سال ۱۳۸۱)
برای بیشتر هنرهای مقدس مذاهب مختلف دنیا قواعد و روشهای توصیهشدهای وجود دارد که دیدگاه و فرآیند خلق اثر را تبدیل به یک تمرین قانونمند فکری میکند. در هنر سنتی مقدس بداعت اصل نیست، بلکه هدف این هنر ایجاد رابطهای قانونمند با سلسلهای از خرد و بصیرت از پیش موجود است.
با این حال همواره نوآوریهایی وجود دارد که به هر اثر هنریای راه مییابد. اگر ده فرد متمایز یک نقاشی گورو رینپوچه {از استادان بودایی} را مطابق با قوانین و تناسبات یکسان و با استفاده از همان رنگها بکشند، هر کدام از نقاشیها شخصی و متفاوت از آب درخواهد آمد. اما هنرهای مقدس همچون نقاشی شمایلها و تانکاها به این تفاوتهای شخصی اهمیت نمیدهند. در عوض، آنها در پی {ایجاد} رابطهای با حقیقت روحانی از طریق مشق هنری هستند. (در گفتگو با Steve Rayle و Laura Tennen در سال ۲۰۰۲)