دسته‌ها
ریکاردو بوفیل

ریکاردو بوفیل: زندگی من در مقام یک معمار مبتنی است بر نقد دائمی پروژه‌های سابقم

من خانه‌به‌دوشی هستم که در تلاش برای تشخیص منطق چیزها و پرورش همیشگی دیدگاهی انتقادی دنیا را چرخیده‌ام. معماری به من یاری رسانده تا با این نظام‌ها و سیاست‌ها آشنا شوم. هر مکان سرشت، شخصیت و هویت خاص خودش را دارد، اما نوعی تداوم در همهٔ پروژه‌های من وجود دارد، چرا که من در پی توسعهٔ یک نظام تعاملی هستم.

من تمایل دارم که پروژه‌هایم را {از ابتدا و بدون پیش‌فرض} بسازم. زندگی من در مقام یک معمار مبتنی است بر نقد دائمی پروژه‌های سابقم. این موضع انتقادی مرا قادر می‌سازد که تعادلی میان آرمانشهر و واقعیت برقرار سازم. همهٔ پروژه‌های من نشان‌دهندهٔ جاه‌طلبی آرمانشهری یک ایدهٔ ملموس است، و این آرمانشهر استعدادش را در ظهور و به تحقق رسیدن ظهور یک پروژه می‌بیند. (در گفت‌وگو با Olivier Zahm و Jerome Sans، منتشر شده در وب‌سایت مجلهٔ Purple، سال ۲۰۲۱)

دسته‌ها
رنزو پیانو

رنتسو پیانو: معماران باید هنر گوش دادن به کارفرما را بیاموزند

مدتی است مدافع این عقیده شده‌ام که نقش حرفه‌ای معمار باید روزآمد شود. وگرنه این نقش به تدریج مانند بسیاری از حرفه‌های دیگر، از سقاها گرفته تا افسران سواره‌نظام، از میان خواهد رفت. بی‌فایده خواهد شد. این روزآمد شدن باید در دو عرصهٔ اساسی صورت گیرد. یکی «عادی بودن» رابطهٔ معمار با کارفرماست. کار معمار آن است که به کارفرما خدماتی ارائه دهد. این جنبهٔ اساسی کار اوست. معمار باید «هنر گوش دادن» را بیاموزد، گوش دادن به حرف‌های کارفرما، نیازهای او، آرزوهای او و حتی آنچه نمی‌گوید، آنچه از آن مطمئن نیست.

{…} منظور من این نیست {که حق همیشه با مشتری است}. نکته این است که معمار نباید متجلی کردن شکوه شخصی خود را مقدم بداند یا برای ابراز اندیشه‌هایش سر از پا نشناسد. تحمیل سبک خاص خودش از این دو کار هم بدتر است. یکی از مهم‌ترین چیزهایی که می‌کوشم در آغاز کار طراحی خود در ذهن داشته باشم این است که با بی‌طرفی به مسائل نگاه کنم. آدم باید آن‌قدر فاصله بگیرد که بتواند در مورد خود نیز به گونه‌ای طنزآمیز داوری کند. (در گفتگو با Roberto Fabbri، منتشر شده در مجلهٔ a+u در سال ۱۹۸۹، ترجمه و منتشر شده در مجلهٔ آبادی، ش ۲۱، سال ۱۳۷۵)