دسته‌ها
ولف دی. پریکس

ولف دی. پریکس: ما معماران روز به روز قدرتمان کمتر می‌شود و این تقصیر خودمان است

ما معماران باید {بر سر حرفمان} پافشاری کنیم. اگر شما تحت عمل جراحی قلب باشید به دکتر نمی‌گویید که بریدگی دوست ندارید. چنین حرفی مسخره است. اما این همان روشی است که مردم با معماران رفتار می‌کنند. {مردم به معمارشان می‌گویند:} «من این کاری که کردی دوست ندارم، چون دوست دارم برعکس این کار را برایم انجام دهی».

این وضعیت تقصیر ماست. تقصیر ماست که داریم قدرتمان را از دست می‌دهیم. روز به روز قدرتمان را از دست می‌دهیم و در عین حال مسئولیت بیشتری بر عهده‌مان گذاشته می‌شود.

{…} {معماران این روزها} دغدغهٔ کاشت درخت دارند، دغدغهٔ نگرش ساکنان را دارند، دغدغهٔ اقلیم را دارند؛ {این روزها} همهٔ چیزهای دیگر مهم‌تر از ساختمان است. (در گفت‌وگو با Tom Ravenscroft، منتشر شده در وب‌سایت dezeen، سال ۲۰۲۲)

دسته‌ها
بئاتریس کولومینا

بئاتریس کولومینا: بیماری آن چیزی است که معماری را مدرن کرد

من همیشه به چیزهایی جذب می‌شوم که مردم راجع به آنها صحبت نمی‌کنند. {ارتباط} بیماری {با معماری} پرسشی از این گونه است. شاید مردم از این که راجع به آن حرف بزنند می‌ترسند. اما در اوائل قرن بیستم معماران و منتقدان راجع به بیماری سل بسیار سخن گفتند. در واقع این موضوع دغدغهٔ واقعی آنها بود. اما، به رغم این واقعیت که این دغدغه همه‌جا وجود داشت -و وقتی شما نگاه کنید و گوش فرادهید خیلی واضح است- مورخان به شکلی کاملاً عجیب آن را نادیده گرفتند. ممکن است این امر همان چیزی باشد که در حقیقت یک نسل کامل را متقاعد کرد که دور شدن از همهٔ آن دیوارپوش‌ها، فرش‌ها و پرده‌های فضاهای داخلی قرن نوزدهمی {و حرکت} به سمت خطوط تمیز و معماری تمیز ایدهٔ خوبی است.

بیماری آن چیزی است که معماری را مدرن کرد، نه فقط ساخت‌مایه‌ها و فناوری‌های تازه. چرا؟ چون از هر هفت نفر یک نفر در دنیا از مرض سل می‌مرد، اما در کلان‌شهری مثل پاریس، این آمار به یک نفر از هر سه نفر می‌رسید. {…} در واقع بسیاری از ایده‌هایی که معماران مدرن عرضه می‌کردند نه از نظریه‌های معماری، بلکه از سوی پزشکان، پرستاران و معماری بیمارستان و به‌ویژه آسایشگاه‌های مسلولان سرچشمه می‌گرفت. در آغاز قرن در جاهایی مثل داووس، پزشکان جوان پیشرو، معماران جوان و مهندسان جوان با هم همکاری می‌کردند. این همان آوانگارد واقعی بود. نخستین بنای ساخته شده از بتن آرمه در سوییس آسایشگاه مسلولان بود. آسایشگاه {بیماران} آزمایشگاه معماری مدرن بود.

تراس‌های رو به آفتاب برای درمان را در نظر بگیرید. این تراس‌ها ایدهٔ ریفورم قرن نوزدهم آلمان در زمینهٔ بیرون رفتن و در معرض آفتاب سلامتی‌بخش قرار گرفتن را قادر ساخت که به داخل ساختمان آورده شود. این همان نفوذ متقابل بیرون و درون است که در کنار دیوارهای سفید، شیشه‌های گران‌قیمت، خطوط تمیز، حذف تزئینات و غیره تبدیل به امضای خاص معماری مدرن شد. همهٔ اینها پروتکل‌های پزشکی‌ای بودند که سال‌ها پیش از معماری مدرن وجود داشتند. (در گفت‌وگو با Drew Zeiba منتشر شده در مجلهٔ PIN-UP، شمارهٔ ۲۸، سال ۲۰۲۰)

دسته‌ها
فرهاد احمدی

فرهاد احمدی: فرم بخشی از معماری است که بیش از حد بدان توجه می‌شود

فرم بخشی از معماری است که بیش از حد بدان توجه می‌شود؛ در حالی که باید به تفکر در مورد ماهیت معماری پرداخت. معماری زاییدهٔ لایه‌های فراوانی است که قدمت تاریخ و وسعت جهان این لایه‌ها را شکل داده‌اند. این لایه‌ها باید شناسایی شوند و قدرت بالفعل کردن این شناخت‌ها هم باید فراهم شود. از طرفی دیگر، طراحی معماری به زیبایی‌شناسی، سبک‌شناسی و تبحر ویژه‌ای نیاز دارد.

معماران جوان ما معماران خوش‌سلیقه‌ای هستند. در داوری‌ها کارهای خوش‌فکر دیده می‌شود؛ اما مسئله این است که ما در هر طرح در برابر چه سؤالی قرار داریم و به دنبال چه پاسخی هستیم و مهم این است که چه موضوعاتی دغدغهٔ ما باشند.

مجموعهٔ آقاخان در دوره‌ای بسیار موثر بود. در آثار معماران جهانی که در این منطقه کار کرده‌اند شاهکارهایی می‌بینیم. در حالی که در منطقهٔ خاورمیانه تنها ایران است که صاحب‌نظرانی دارد و در دههٔ پنجاه کارهایی می‌شود که متأسفانه به دلیل برخی مسائل و فرصت‌سوزی‌هایی که رخ داد در تاریخ ایران تکرارشدنی نیست. (در گفتگوی منتشر شده در کتاب «گفتگو با معماران»، به کوشش جلال حسن‌خانی و رامین جلیله‌وند، سال ۱۳۹۸)

دسته‌ها
محمد مجیدی

محمد مجیدی: معماری معاصر ایران اگر بتواند خوب ساختمان بسازد بخشی از هویت خود را بازیافته است

معماری معاصر ایران متأثر از تلاش دو گروه به حرکت خود ادامه می‌دهد: نخست گروهی که صرف نظر از اختلاف دیدگاه‌ها دغدغهٔ معماری دارد و تلاش می‌کند افق‌های جدید را پیدا کند. {…} گروه دوم که دغدغه‌اش تولید است، گروهی است که شاید ادعایی هم برای معماری نداشته باشد ولی به سرعت تشخیص می‌دهد کجا به ساخت و ساز نیاز دارد و به سرعت دست به کار می‌شود گروهی که آنچنان از اکثریت برخوردار است که حجم تولیداتش ما را متقاعد می‌کند که بپذیریم شهرها و ساختمان‌های ما را گروه دوم ساخته‌اند و خواهند ساخت. {…}

یکی از مواردی که در سال‌های اخیر دربارهٔ آن بسیار صحبت شده بحران هویت است. حال مسئلهٔ اصلی اینجاست که مسئلهٔ هویت در معماری ایران خود بحران جدیدی ایجاد کرده است که شاید بتوان آن را بحران «بحران هویت» نامید. هرچند گروه اقلیت بخشی از تلاش خود را معطوف به مسئله هویت کرده است {…} اما حل این بحران همان طور که از به وجود آمدنش پیداست به تمرکز و توجه زیادی نیاز دارد.

در خارج از این حصارهای تئوریک، شهرهای ما ظرف مدت کوتاهی تغییر شکل می‌دهد و سیمای آن دگرگون می‌شود، چراکه گروه اکثریت علاقه‌ای به بحث های تئوریک ندارد بلکه علاقه‌مند تولید است و این نیاز جامعه است و اینجاست که به نظر می‌رسد بحران نظام معماری ما در ناتوانی هدایت گروه تولیدکننده است.

گروهی که انتظار دست‌یابی به هویت از آنان حداقل در شرایط کنونی منطقی نیست اما می‌توان از آنها انتظار داشت که ساختمان‌های بهتری بسازند و اینجاست که متوجه غفلتی می‌شویم که در وضع قوانین ساخت و ساز شده است، قوانینی که امروزه به سکویی برای پرش خلافکاران تبدیل شده است و هیچ نظارتی بر نتیجهٔ کار ندارد. قوانینی که نه بضاعت تولیدکنندگان را در نظر می‌گیرد و نه محصول آن‌ها را. این معماری از نداشتن برنامه و الگو برای پیشرفت رنج می‌برد. از نداشتن منظر پیاده‌رو، از نداشتن ضوابط سازنده و از نداشتن یک سیمانکار خوب و معماری معاصر ایران اگر بتواند خوب ساختمان بسازد بخشی از هویت خود را بازیافته است. (در مقاله‌ای با عنوان «گسست‌های پی‌درپی»، منتشر شده در مجلهٔ معماری و شهرسازی، ش ۸۴، سال ۱۳۸۵)