دسته‌ها
ماسیمیلیانو فوکساس

ماسیمیلیانو فوکساس: ما همیشه همان یک کارفرما را داریم: یک انسان

ما همیشه همان یک کارفرما را داریم؛ نه آقا یا خانم اسمیت، بلکه یک انسان. ما می‌خواهیم چیزی طراحی کنیم که به آدم‌ها اجازه دهد که رؤیایی داشته باشند. و نمی‌خواهیم که همان رؤیاهایی که ما داریم را داشته باشند. ما می‌خواهیم رؤیاهای خودشان را داشته باشند.

دنیا از آن رؤیاپردازان است. یک روز همهٔ رؤیاپردازان کنار هم جمع می‌شوند تا یک دنیای شگرف بسازند. (در گفت‌وگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده وب‌سایت archdaily، سال ۲۰۱۹)

دسته‌ها
آلبرتو کامپو بائسا

آلبرتو کامپو بائسا: معماری نباید بوالهوسانه باشد

معماری نباید بوالهوسانه باشد. هر طرح باید شبیه یک تشخیص پزشکی برای بستر و برنامه‌ای مشخص باشد. پشت هر طرح علمی وجود دارد. طراحی مبتنی بر عقل است. شما باید به دنبال ایده‌ای باشید که که قابل ساخت باشد. زیبایی یک اندیشهٔ آرمان‌شهری نیست. {دست‌يابی به} آرمان‌شهر غیرممکن نیست. با فن‌آوری‌های تازه می‌توان آرمان‌شهر ساخت. از طریق منطق، عقلانیت، تناسبات موزون و مقیاس مناسب می‌توان به زیبایی دست یافت. شما {در مقام معمار} باید تلاش کنید جدی، ژرف و صمیمی باشید. (در گفت‌وگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌سایت archdaily، سال ۲۰۲۰)

دسته‌ها
امره آرولات

امره آرولات: خلق بنایی که به طور هم‌زمان ساده و خوب باشد بسیار دشوار است

مدرنیسم ابتدا بسیار منطقی و عملگرا بود. اما در اواخر قرن بیستم دنیا به جای متفاوتی تبدیل شده بود. در ترکیهٔ دههٔ شصت میلادی اثرات مدرنیسمِ خردگرا مهیب بود. این جنبش از حیث فکری و از حیث معمارانه ورشکست بود. {در آن دوره} در مقام یک معمار می‌توانستید با خلق طرح‌های بسیار ساده قسر در بروید، اما {خلق طرحی که} به طور هم‌زمان ساده باشد و خوب بسیار دشوار است.

من از هرگونه تعصب، چه از نوع سکولار آن و چه از نوع مذهبی‌اش، بیزارم. خودم را در میانهٔ این دو وضعیت می‌بینم. من آدمی مذهبی نیستم، اما مذهب را می‌فهمم و به آن احترام می‌گذارم. در حال حاضر روی یک مسجد کار می‌کنم و این طرح مرا برانگیخت تا دربارهٔ اینکه معماری اسلامی اساساً راجع به چیست بیندیشم. من به بافت، ترکیب بافت‌ها، بهره بردن از سایه و نور طبیعی آنطور که در معماری اسلامی سنتی هست علاقه‌مندم. در طراحی داخلی مسجد سنجکلر من در حال تلاش هستم که جوهرهٔ فضای مذهبی را تسخیر کنم. این فضایی ساده است که مردم را به نماز خواندن و تنها بودن با خدا ترغیب می‌کند.

اما من در عین حال علاقه‌مندی‌های مدرنیستی بسیاری نیز دارم. نکته‌ای که می‌خواهم بگویم این است که مدرنیسم دهه‌های شصت و هفتاد تماماً زمینه و روح را از معماری گرفت. مدرنیسم ادعایی مبنی بر آغاز از ابتدا داشت، می‌شود گفت از نقطهٔ صفر. اما چنین نقطه‌ای وجود ندارد. هیچ دنیای آرمانی‌ای وجود ندارد. ما در معماری باید از زمین بیاموزیم، از مکان. برخلاف مدرنیست‌های متعصب، من به زمینه، به تمایز و نداشتن یک نظم ثابت در همه‌جا معتقدم. وقتی مردم می‌گویند که طرح‌های مرا بازمی‌شناسند خیلی ناراحت می‌شوم. من خودم را مجبور میکنم که هر بار چیز متفاوتی خلق کنم، چیزی که وابسته به زمینه باشد. (در گفت‌وگوی منتشر شده در مجلهٔ ArchIdea، سال ۲۰۱۳)