دسته‌ها
سزار پلی

سزار پلی: مفیدترین نوع نقد نقدی است که بتوانم به کمک آن چیزهایی را ببینم که پیش‌تر ندیده بودم

مفیدترین شکل از نقد آن است که منتقد بینش‌های تازه‌ای را به کار من یا کار دیگر معماران اضافه کند، یعنی زمانی که {به کمک آن} بتوانم چیزهایی را ببینم که پیش‌تر ندیده بودم. مهم نیست که آن نقد مثبت است یا منفی. همانطور که می‌بینید مسئله این نیست. {آنچه مهم است} شیوه‌ای است که نقد به درک عمیق‌تر من نسبت به معماری یا یادگیری من کمک می‌کند. چنین اتفاقی معمولاً رخ نمی‌دهد: به ندرت اتفاق می‌افتد. اما من آن دسته از منتقدانی که قادر باشند چنین کنند را بیشتر قدر می‌دانم.

اما این فقط یک وجه {از اهمیت انتقاد در معماری} است. منتقدان همچنین قادرند که یک اثر را برای دستهٔ بزرگ‌تری از مردم تشریح کنند، تا فهم {مردم} نسبت به معماری را، فهم نسبت به یک اثر خاص معماری را، توسعه دهند. نقادی معماری از طریق تحسین اثر خوب و نقد اثر ضعیف کمک می‌کند که کیفیت معماری بالاتر برود.

منتقد معماری یکی از دست‌اندرکاران اصلی ایجاد یک معماری، نه یک نمونهٔ خاص از معماری، بلکه معماری در مقیاسی وسیع است. فکر می‌کنم که این موضوع در همهٔ هنرها صادق است. (در گفت‌وگوی منتشر شده در وب‌سایت ژورنال Veery، سال ۱۹۹۳)

دسته‌ها
ساتو اوکی

ساتو اوکی: بسیار مهم است که یک طراح از مشکلات نهراسد و آنها را به مبارزه بطلبد

ده سال پیش ایسی میاکی {طراح مشهور ژاپنی} به من گفت که تفاوت میان هنرمند و طراح این است که هنرمند مجاز است هر گونه احساسی، اعم از غم و خشم و ترس را به مخاطبش منتقل کند، اما اگر طراح باشی مجبوری که {فقط} شادی را به مخاطبت تحویل دهی. احساسم این است که شباهت میان هنرمند و طراح این است که هر دو مجازند که نشاط و شادی را میان مردم بپراکنند.

مسئله طراحی این است که به مردم بگویی چگونه چیزها را طور دیگری ببینند و از این طریق زندگی آنها را غنی و جذاب کنی و بکوشی تا از زندگی روزمره لذت ببری. بسیار مهم است که یک طراح از مشکلات نهراسد و از آنها اجتناب نکند، بلکه تلاش کند آنها را به مبارزه بطلبد. من از هر چیزی لذت می‌برم، خواه پیروزی باشد و خواه شکست و همهٔ اینها بخشی از وجود من خواهد شد. (در گفتگو با Anna Sansom، منتشر شده در وب‌سایت Say Who، سال ۲۰۲۰)

دسته‌ها
بیارکه اینگلس

بیارکه اینگلس: معمار همچون قابله‌ای است که به جامعه کمک می‌کند خودش را متولد کند

این نوع از فعالیت نخبه‌گرایانهٔ «طراحی شده توسط معماران، برای معماران» حاصل درست نفهمیدن معماری است. معماری اساساً نوعی از تلاش جمعی مداوم با این هدف است که شهرها و بناهایمان را طوری بسازیم که با شیوهٔ مطلوبمان برای زندگی تناسب و همخوانی داشته باشد. و این در اصل همان کاری است که ما در دفترمان انجام می‌دهیم.

هر زمان که از ما می‌خواهند برای یک پروژه طراحی کنیم، ما تلاش می‌کنیم که آنچه رخ می‌دهد را ببینیم و بشنویم؛ این که چگونه زندگی شکل گرفته است و ما چطور می‌توانیم چارچوبی ایجاد کنیم که آن زندگی را بپذیرد و اجازه دهد تا حیات انسانی به منتها درجهٔ گسترش خود برسد. به این معنا، ما نقش تسهیل‌کنندگان را داریم. من این اندیشه را دوست دارم که معمار همچون قابله‌ای است که به جامعه کمک می‌کند پیوسته خودش را متولد کند. (در گفتگوی منتشر شده در وب‌سایت designboom، سال ۲۰۱۲)

دسته‌ها
پیتر کوک

پیتر کوک: آموزش معماری در سال‌های اخیر بیش از حد آکادمیک شده است

به نظر من آموزش معماری در سال‌های اخیر بیش از حد آکادمیک شده است، به این معنا که این رشته با هدف برآوردن معیارهای اعتباری دانشگاه برنامه‌ریزی شده است؛ از همین حیث سرشت پیشه‌ورانه، سرشت هنری و به طور کلی، سرشت خلاقانهٔ {معماری} در آن فراموش شده است. خروجی دانشکده‌های امروز نسلی از معماران آموزش‌دیده، کتاب‌خوان، مسلط به اینترنت و با سلیقهٔ متوسط است که برای که برای کار در بازار تجاری بسیار مناسبند. {…}

به نظر من مهم‌ترین چیزی که باید به دانشجویان معماری آموزش داده شود این است که چطور نگاه کنند. باید به آنها آموخت که چطور مشاهده کنند و چطور با اتکاء بر تخیلشان از منابع بهره ببرند. چیزهایی مثل این که یک کابل را تا چه حد می‌توان کشید، یا این که ضخامت یک تکهٔ بتنی چقدر می‌تواند باشد را پیش از آن که خرد شود، منظورم این بخش از ماجراست. در دهه‌های شصت و هفتاد میلادی کتابی وجود داشت به نام «کاتالوگ همهٔ زمین» که در آن ایده‌های مختلف همراه با تصاویرش گردآوری شده بود. به نظر من این جور چیزها باید آموزش داده شود، این که چطور کاردان باشیم. (در گفتگو با Kingshuk Niyogy، منتشر شده در وب‌سایت livemint، سال ۲۰۱۵)

دسته‌ها
استیون هال

استیون هال: معماری نباید مداخلهٔ چندانی در منظر خود کند بلکه باید آن را تشریح کند

ساختمان با ترکیب‌شدن با یک مکان، با گردآوردن معنای یک موقعیت، پا را از نیازهای فیزیکی و عملکردی فراتر می‌گذارد. معماری نباید در منظر خود چندان مداخله‌ای کند، بلکه باید آن را تشریح کند. روشنگری در مورد یک سایت، تکراری ساده‌انگارانه از «زمینه»‌اش نیست؛ آشکارسازی جنبه‌ای از مکان ممکن است حتی «ظاهرش» را تأیید نکند. به این ترتیب روش‌های مرسوم دیدن ممکن است دیگر به کار ما نیایند. معماری و سایت باید ارتباطی تجربی داشته باشند، پیوندی متافیزیکی، پیوندی پوئتیک.

هنگامی که یک اثر معماری با موفقیت یک ساختمان و یک موقعیت را با یکدیگر درمی‌آمیزد، شرایط سومی آشکار می‌شود. در این سومین هستی، دلالت‌های مصداقی و دلالت‌های ضمنی با یکدیگر ترکیب می‌شوند؛ بیان به ایده‌ای پیوند می‌یابد که به سایت مرتبط است. جنبه‌های مختلف یک نیک، تلقین‌کننده و ضمنی هستند. (در مقاله‌ای با عنوان «لنگرانداختن» در سال ۱۹۸۹، منتشر شده در کتاب «نظریه‌ها و مانیفست‌های معماری معاصر»، ترجمهٔ احسان حنیف، انتشارات فکر نو)

دسته‌ها
ایران درودی

ایران درودی: در نقاشی نگریستن و دیدن مهم‌ترین اصل است

همان طور که زبان فارسی، الفبایی مخصوص دارد نقاشی هم الفبای خودش را طلب می کند آن الفبا در واقع طرز نگاه کردن است؛ نگاهی که به آموزش نیاز دارد. به نظر من درباره نقاشی، نگریستن و دیدن، مهمترین اصل است که می‌توان در کتاب‌های دروس دانشگاهی یاد گرفت. انسان با دیدن نقاشی‌های خوب، چشمش به طبیعت باز می شود. البته این نظر شخصی من است. مهمترین درسی که انسان می‌تواند بگیرد، درست نگاه کردن است. بنابراین درست نگاه کردن به نقاشی و تکنیک آن ، مساله خیلی ساده و در اصل ، خیلی مهم است. نقاشی از هنرهایی است که نیاز به فرهنگ نقاشی و همچنین نیاز به تجربه دارد و مهمتر این که افراد مستعد برای یادگیری نقاشی، بسیار زیادند. (در گفتگو با نویسندهٔ روزنامهٔ جام جم، سال 1381)