من فکر میکنم ما در ایران باید توسط وزارت علوم چارچوب کلی تعریف کنیم و هر دانشکدهای بر اساس مقتضیات خاص خود سرفصلهای درسی را طراحی کند. زیرا ممکن است در شهرهایی اجرا مهم باشد اما تئوری کاربرد نداشته باشد. شاید ما در تهران و شهرهای بزرگ دیگر چند نظریهپرداز دانشگاهی نیاز داشته باشیم اما در شهرهایی که چندان بزرگ نیستند، معمارانی را نیاز داریم که ساختمانسازی کنند. این در حالی است که ما بسیاری از مواقع صرفا معماران نظریهپرداز تربیت میکنیم. به نظر من وزارت علوم باید بر اساس نیاز و اقتضائات هر منطقه، نیازهای درسی را طراحی کند. بر این اساس یک عده میتوانند وارد بخش اجرا شوند زیرا ما در این زمینه بسیار ضعیف هستیم. من معتقدم نمره ما در طراحی بیست، در اجرا پانزده و در استفاده از ساختمان هشت است. (در گفتگوی منتشر شده در وبسایت هنرآنلاین، سال ۱۳۹۷)
برچسب: راهکار منطقهای
در برخورد با هر اثر میتوان برداشت متفاوتی داشت. این موضوع به عمق نگاه مخاطب به آن اثر بستگی دارد. برای نمونه مسجد شاه را اغلب مصداق معماری اسلامی تلقی میکنند اما میتوان به صورت عمیقتری فهمید که این بنا در خود نشانههای جدی از معبد خورشید را داراست.
فهم اثر معماری بستگی به وسعت و عمق دیدگاه نظری مخاطب دارد. در معماری ایران گرایش به نظریهپردازی محدود است. شاید بتوان در دورهای که اقبال جدیتری نسبت به فرهنگ خودی وجود داشت به کارهایی توسط پیرنیا و نادر اردلان به همراه لاله بختیار و چند اثر دیگر اشاره کرد. من معتقدم نسل کنونی هم میتواند همانند دههٔ پنجاه باز هم این مسیر را دنبال کند و توسعه دهد و با اعتماد به نفس بیشتری راهکارهای منطقهای را دنبال کند. (در گفتگوی منتشر شده در کتاب «گفتگو با معماران»، به کوشش جلال حسنخانی و رامین جلیلهوند، سال ۱۳۹۸)