ما وقتی در چهارچوب زبان فارسی و راه و رسم این سرزمین از سنت سخن میگوییم سنت برایمان یک امر جاری است، وگرنه منسوخ تلقی میشود. یعنی یک امری است که گذشته را به حال آورده و آن را معاصر کرده است. مثلاً هنوز در ایران سنت است که با کفش وارد خانه نمیشویم. حتی در خانههای مدرن هم این سنت جاری است و کسی با کفش وارد نمیشود. ژاپن هم این سنت را دارد، کسی با کفش وارد خانه نمیشود. و این سنت امروزی شده است. ما امروزه حتی در آپارتمانهای کوچکی که میسازیم جایی را برای پذیرایی یا مهمانخانه داریم. {…} و بهترین چیزهایمان را هم معمولاً در آنجا میگذاریم. چون اگر روزی مهمان بیاید آنجا باید مقام بگیرد و آن فضا باید دیده بشود. بنابراین بهروزش کردهایم.
هنوز برای ما این سنت {…} هست که وقتی میخواهیم به دوستی خیلی احترام بگذاریم او را به خانهمان دعوت میکنیم. اما اگر در فرنگ دوست بسیار خوبی داشته باشم، من او را به یک رستوران یا یک کافه دعوت میکنم و این خیلی هم زیباست. ولی در اینجا برای من حتماً مهم است که آقای دکتر کیافر باید بیاید خانهٔ من. بنابراین سنت جاری است و راه و رسم است. برای همین هم من از اصطلاح سنت شهرسازی و سنت معماری صحبت میکنم. این راه و رسمی است که از قدیم میآید و خودش را معاصر میکند، خودش را به حال میآورد وگرنه منسوخ میشود یا کنار گذاشته میشود.
به عنوان مثال امری که از بالا اعمال شده و از پایین پذیرفته شده تغییر لباس در دوران رضاشاه است. این تغییر پذیرفته شد و الان دیگر مردان عبا و لباده نمیپوشند. این شد راه و رسم لباس پوشیدن. پس من بر این نکته تأکید دارم که از واژهٔ سنت به معنی اشاره به گذشته استفاده نمیکنم. از نظر من سنت امری است که جاری است و دائم در حال معاصر شدن است. (در گفتگو با علی کیافر در سال ۱۳۹۵، منتشر شده در کتاب «آتشگهی در خواب آتشها»)