دسته‌ها
عباس مشهدی‌زاده

عباس مشهدی‌زاده: معمار خلاق است و مانند یک زن که کودک می‌زاید، کارش خلق کردن است

دانشگاه تهران شش سال پس از تأسیس خود در سال هزار و سیصد و هجده از یک معمار و باستان‌شناس فرانسوی به نام آندره گدار درخواست می‌کند که یک دانشکده‌ای همچون دانشکده‌هایی که در پاریس وجود دارد برای تدریس هنرهای تجسمی احداث کند. آقای گدار در زمان رضا شاه پهلوی در تیم‌های باستان‌شناسی فعال بود و معماری هم در دانشکده هنرهای زیبای پاریس خوانده بود.

آندره گدار یک آرشیتکت بود که به اشتباه مهندس نامیده می‌شد. مهندسی و معماری تفاوت دارند. مهندس با هندسه و ریاضی سر و کار دارد و مقاومت می‌داند اما معمار خلاق است و مانند یک زن که کودک می‌زاید، کارش خلق کردن است، کاری که مردها نمی‌توانند انجام دهند. به هر حال آقای گدار در ضلع جنوب شرقی دانشگاه تهران (کنار خیابان انقلاب فعلی) یک سری عمارت را همراه با چند معماری که از فرانسه دعوت کرده بود، راه‌اندازی می‌کند و دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران تأسیس می‌شود. (در گفت‌وگوی منتشر شده در وب‌سایت هنرآنلاین، سال ۱۳۹۶)

دسته‌ها
بهرام فریور صدری

بهرام فریور صدری: فرهنگ است که معماری را خلق می‌کند، معمارها فقط یک گوشه از کار را می‌گیرند

فرض کنیم وقتی یک طرح توسعهٔ شهری یا طرح راهبردی شهری {…} آماده شد باید به سطوح پایین‌تر برسد و جزئیات بیشتری پیدا کند و بعد برسد به طراحی شهری، برسد به نقشه‌های اجرایی و سرانجام روی زمین پیاده بشود. اما در این مسیر صدتا گیر و گرفتاری خواهد داشت و هیچ‌وقت به آن آخر آخر نمی‌رسد. از اول و شروع کار تا وقتی که دست حرفه‌ای‌هاست یک ذره تمیزتر است. ولی همین که از حرفه درمی‌آید و می‌رود به سوی جریان اجرا و سازماندهی، نقش مسئولین و قوانین و فساد و دزدی و کثافتکاری و نادانی و عقب‌افتادگی و غیره دائم رنگ و شدت بیشتری می‌گیرد. دست آخر هم هیچ چیزی روی زمین نمی‌نشیند. یعنی این همه برای شهرهای ما طرح‌های مختلف تهیه شده است، در مقیاس‌های مختلف، مثل طرح جامع، طرح تفصیلی، طرح‌های هادی و غیره. ولی شما می‌بینید در هیچ‌کدام از شهرهای ما هیچ یک از این طرح‌ها اثری روی زمین نگذاشته‌اند. در فضا، حتی در معماری هم همین‌طور.

معماری ما آن مفهومی است که اصطلاحاً من می‌گویم تبلور فضایی فرهنگ یک جامعه. آن معماری، آن فضا، و آن مفهوم که شما فرهیختگان به آن می‌گویید معماری، نتیجهٔ مقیاسی از توسعه و مرحله‌ای از پیشرفت فرهنگی (تکنولوژی موجود در جامعه، روش‌های ساخت و ساز، مجموعهٔ حرفه‌مندان، معماران و طراحان، منابع مالی در دسترس و غیره) است. تبلور فضایی این چنین فرهنگی در شرایط توسعه‌یافته به گونه‌ای دیگر خواهد بود. در شرایطی که در فرهنگ ما، زمین بازی و سودجویی حاکم است و صاحبان سرمایه، بخش خصوصی بخش دولتی همه‌شان به دنبال سودجویی هستند، نتیجه‌اش می‌شود این فضا.

البته معمار هم در گوشه‌ای از این مجموعه حضور دارد ولی واقعا فقط معمارها نیستند که معماری را خلق می‌کنند. این فرهنگ است که معماری را خلق می‌کند. فرهنگ ما مثلاً در دوره صفویه فرهنگ دیگری بوده است، در دوره رضاشاه فرهنگ دیگری شده و الان هم در جمهوری اسلامی شکل دیگری است. الان هم فرهنگ حاکم بر جامعه این فضا را ایجاد می‌کند. معمارها تنها یک گوشه از کار معماری را می‌گیرند. معمولاً شما محققین و دانشمندان عادت دارید فوکوس می‌کنید روی معماران {…}. ولی اینها تنها یک گوشه از بازی را دارند. یک درصد یا حتی فقط یک در هزار این فضاها را آنها خلق کرده‌اند، تازه با بدبختی‌ها و فشارهایی که زیر این شرایط خاص کشیده‌اند. ولی در مجموع معماری شهر تهران را ما معمارها خلق نکرده‌ایم. فرهنگ ما آن را خلق کرده است. (در گفتگو با علی کیافر در سال ۱۳۹۵، منتشر شده در کتاب «آتشگهی در خواب آتش‌ها»)

دسته‌ها
سید محسن حبیبی

سید محسن حبیبی: سنت امری جاری است و دائم در حال معاصر شدن است

ما وقتی در چهارچوب زبان فارسی و راه و رسم این سرزمین از سنت سخن می‌گوییم سنت برایمان یک امر جاری است، وگرنه منسوخ تلقی می‌شود. یعنی یک امری است که گذشته را به حال آورده و آن را معاصر کرده است. مثلاً هنوز در ایران سنت است که با کفش وارد خانه نمی‌شویم. حتی در خانه‌های مدرن هم این سنت جاری است و کسی با کفش وارد نمی‌شود. ژاپن هم این سنت را دارد، کسی با کفش وارد خانه نمی‌شود. و این سنت امروزی شده است. ما امروزه حتی در آپارتمان‌های کوچکی که می‌سازیم جایی را برای پذیرایی یا مهمان‌خانه داریم. {…} و بهترین چیزهایمان را هم معمولاً در آنجا می‌گذاریم. چون اگر روزی مهمان بیاید آنجا باید مقام بگیرد و آن فضا باید دیده بشود. بنابراین به‌روزش کرده‌ایم.

هنوز برای ما این سنت {…} هست که وقتی می‌خواهیم به دوستی خیلی احترام بگذاریم او را به خانه‌مان دعوت می‌کنیم. اما اگر در فرنگ دوست بسیار خوبی داشته باشم، من او را به یک رستوران یا یک کافه دعوت می‌کنم و این خیلی هم زیباست. ولی در اینجا برای من حتماً مهم است که آقای دکتر کیافر باید بیاید خانهٔ من. بنابراین سنت جاری است و راه و رسم است. برای همین هم من از اصطلاح سنت شهرسازی و سنت معماری صحبت می‌کنم. این راه و رسمی است که از قدیم می‌آید و خودش را معاصر می‌کند، خودش را به حال می‌آورد وگرنه منسوخ می‌شود یا کنار گذاشته می‌شود.

به عنوان مثال امری که از بالا اعمال شده و از پایین پذیرفته شده تغییر لباس در دوران رضاشاه است. این تغییر پذیرفته شد و الان دیگر مردان عبا و لباده نمی‌پوشند. این شد راه و رسم لباس پوشیدن. پس من بر این نکته تأکید دارم که از واژهٔ سنت به معنی اشاره به گذشته استفاده نمی‌کنم. از نظر من سنت امری است که جاری است و دائم در حال معاصر شدن است. (در گفتگو با علی کیافر در سال ۱۳۹۵، منتشر شده در کتاب «آتشگهی در خواب آتش‌ها»)

دسته‌ها
ابراهیم حقیقی

ابراهیم حقیقی: نقاشی مدرن ایرانی پنجاه‌ساله شده، اما هنوز عموم مردم مفهوم این نقاشی را متوجه نمی‌شوند

زمانی که ما به مدرنیته پرتاب شدیم، بسیار ذوق‌زده و شتاب‌زده حرکت‌مان را به هر سو آغاز کردیم، مدرنیت‌هایی را که در حقیقت از اروپا کشف و وارد کرده بودیم بی آنکه بنیان‌های اصلی‌اش درون فرهنگمان باشد. ظواهر را کسب می‌کنیم و این ظواهر هم آثار و نتایج خودش را مدام به دنبال می‌آورد. مثلاً اگر دارای روزنامه‌ای با حروف سربی، چاپخانه و… می‌شویم، ظاهر و قالب قضیه را داریم اما از تمام ظرفیت‌های آزاداندیشی و آزادمنشی که مطبوعات باید با خودش بیاورند، بی‌بهره‌ایم. ابتدا باید آزاداندیش و آزادمنش باشیم که بتوانیم مطبوعات آزاد داشته باشیم. چقدر در دوران رضاشاه روزنامه توقیف شده. چاپخانه آماده بود یعنی ابزار آماده است اما تفکر آماده نیست. {…} به نقاشی بر می‌گردم، مثلاً تحصیل‌کرده‌های نقاشی که دانش نقاشی را دارند نقاشی مدرن را می‌فهمند و لذت می‌برند اما همین امروز که پنجاه سال از نقاشی‌های مدرن ایرانی گذشته است، عموم مردم به طور کلی هنوز مفهوم درست این نقاشی‌ها را متوجه نشده‌اند و به عنوان نقاشی‌های اجق‌وجق نام می‌برند. پس هنوز فرهنگش جا نیفتاده، هنوز هم پرفروش‌ترین آثار نقاشی تابلوهای مناظر و گل و بلبل و میوه و پیرمرد چپق به دست و… است. (در گفتگو با فرزاد ادیبی، منتشر شده در ویژه‌نامهٔ روزنامهٔ شرق، سال ۱۳۹۰)

دسته‌ها
کامران صفامنش

کامران صفامنش: در بررسی معماری گذشته باید به تأثیر حامی، بنیانگذار و کارفرما در هر دوره توجه کنیم

در بررسی معماری دوران مختلف تاریخی باید به اثرات سه عامل توجه داشت: یکی حامی (Patron) دیگری بنیانگذار (Founder) و دست آخر کارفرما (Client). در بررسی تولیدات معماری دوره‌های مختلف توجه داشته باشید که چه کسانی در هر یک از این سه جایگاه قرار می‌گیرند. چون این افراد مستقیماً در نتایجی که به عنوان تولید معماری هر دوره به وجود می‌آید تأثیرگذارند. در ادامه مثال‌های مشخصی در این مورد بیان خواهم کرد. ولی پیش از آن به سیر تاریخی در مقطع معماری معاصر ایران اشاره می‌کنم. به عنوان مثال، به معماری صفوی که علاقه‌مندان بسیاری دارد توجه کنیم. در این دوره شیخ بهایی در جایگاه حامی قرار می‌گیرد. یعنی فیلسوفی انسان‌گرا که به حوزهٔ معماری و شهرسازی وارد است. آثار دورهٔ صفوی را کنار واقعیت قرارگیری این شخص در موقعیت حامی در نظر داشته باشید. بعد به دورهٔ ناصری و افراد مختلفی که به عنوان بانی و حامی مطرح شدند توجه کنیم؛ مثلاً به سپهسالار که بانی مسجد سپهسالار است و سازندهٔ اولین قسمت ساختمان قدیم مجلس شورای ملی بهارستان. کسی که سال‌ها روی تاریخ ایران کار کرده بود. در اروپا و عثمانی به عنوان سفیر حضور داشته و روی تحولات جهان در آن ایام دقیق شده، یا توجه کنید به تأثیر شخصیتی مثل امیرکبیر. حالا در مقابل این دو فرد، معیرالممالک را در نظر بگیرید که شخصیت و اندیشه‌ای بسیار سطحی‌تر داشته است. وقتی این شخص در موقعیت حامی قرار می‌گیرد نتیجه ساختمان‌هایی است که تنها به روکش و پوشش آنها اهمیت داده شده است. به همین ترتیب، بهتر است توجه کنیم به دوره‌های بعدی و ببینیم زمان رضاشاه تحت تأثیر مشاوران و وزیران او چه ساختمان‌هایی ساخته شده و همچنین در دورهٔ پهلوی دوم.

به این ترتیب، نتیجه می‌گیرم اگر بدانیم که در هر دوره‌ای چه کسانی در موضع بانی، حامی و سفارش‌دهنده قرار می‌گیرند، ریشهٔ بسیاری از گرفتاری‌های معماری مشخص می‌شود. (در سخنرانی با عنوان «جستجوی هویت ملی در معماری امروز، آری یا نه؟» منتشر شده در مجلهٔ معمار، ش 27، مهر و آبان 1383)