دسته‌ها
منصور فلامکی

محمد منصور فلامکی: معماران نباید خیال کنند که رمز و راز دستیابی به زیبایی را باید فیلسوفان و ناقدان هنر فراگیرند

معماری فراورده‌ای است بسیار پر رمز و راز. از یک سو علاقه‌مندی و عطوفت انسان‌ها را به نمایش می‌گذارد و رشد آنها را موجب می‌شود و از سوی دیگر ارزش‌های اجتماعی و مدنی را قدر می‌نهد و از این راه نمی‌خواهد وجه تمایز آدمیان را زیاده بنمایاند. معماری، پاسخگوی نیازهای روزمره آدمیان نیز هست و در این راه، هیچ معماری را به ویژه در میان معماران قدیمی ایرانی نمی‌توانیم بیابیم که خواسته شهروندان را کاهش دهد. سوای اینها، هر اثر معماری هنگامی جای خود را به خوبی می‌یابد که بتواند برای کسانی که از درون و از بیرون با آن سروکار دارند، زیبایی بیافریند؛ زیبایی‌هایی با شکل‌ها و ترکیب‌ها و تناسباتی بدیع.

البته مسائل دیگری در راه خلق یک اثر معماری وجود دارند که راه به محاسبات و به مجموعه ارتباطات کاربردی، مانند مقاوم بودن و مرفه بودن معماری‌ها می برند. این گونه مسائل را ما باید موضوع آموزش قرار دهیم. در این زمینه، جای سخن گسترده است و این جا نیازی به تشریح دیده نمی‌شود. معمار باید فیزیک و تکنیک بداند و باید محاسبه‌های اصلی و اولیه مربوط به استحکام بنا را بلد باشد. در عین حال باید بتواند منظومه‌های تأسیساتی درونی و مجاور اثر معماری خود را محاسبه و ترسیم کند. وی باید بتواند سطوح کمینه و بیشینه برای کاربردهای متداول در خانه‌ها، در مدرسه‌ها و در بیمارستان‌ها را بداند و در این زمینه‌ها و مشابه و مکمل اینها، برایش کلاس درس گذاشته شود.

در مقابل آنچه هم‌اکنون گفتیم، زیبایی، وقار، فرهیختگی، صلابت و دل‌پذیری موضوع درس نیستند، اما موضوع شناخت، غور و سنجش‌اند. این نکته‌ای اساسی است که باید در زمینه‌اش توافق شود تا وضعیت دانشکده‌های معماری پرشمار امروزی ما بهبودی یابد. همگان می‌دانند که هنر موضوع آموزش نیست، بلکه موضوع شناخت و تبادل نظر است. حال، این که آثار هنری تا چه اندازه در برگیرنده و هادی عشق به زیبایی و به الهیات‌اند، موضوعی دیگر است که باید جداگانه مورد بحث قرار گیرد. مهم این است که معماران نباید خیال کنند که رمز و راز دستیابی به زیبایی را باید فیلسوفان و ناقدان هنر فراگیرند. محفل کارشان فضایی دیگر است و شیوهٔ درست کارشان نه آن چیزی است که امروزه در بسیاری از مدارس معماری ما روی می دهد. هنر را موضوع آموزش نگیریم، موضوع تفاهم بگیریم بین آن شی، فراورده‌ها و آدم‌ها. در این جا یک فضایی دیگر مطرح است و این فضا دائما در حال تغییر است. (در گفتگو با زهرا آرامون، منتشر شده در مجلهٔ رشد آموزش هنر، ش ۲۶، سال ۱۳۹۰)

دسته‌ها
والتر گروپیوس

والتر گروپیوس: برای هر بنا فراتر از کارکردهای فنی کارکردی روانی نیز متصور است: اقناع روح انسان

من همیشه به منزلهٔ یک «کارکردگرا» مورد حمله قرار گرفته‌ام. اما برای من واژهٔ «کارکرد» معنای گسترده‌تری از آن چیزی دارد که منتقدان همیشه {از سخنانم} برداشت کرده‌اند. جنبهٔ دیگری نیز از کارکرد وجود دارد که به همان اندازه مهم است: اقناع روح انسان. دو خانه ممکن است به اندازهٔ یکسانی در زمینهٔ خدمت‌رسانی به ساکنانشان موفق باشند، اما ما یکی را زشت می‌خوانیم و دیگری را زیبا. چرا اینطور است؟ چون فراتر از کارکردهای فنی کارکردی روانی نیز وجود دارد. طراحی خوب همیشه بر مبنای رویکردی سه‌گانه است. یکی تکنیک است، دیگری اقتصاد و سومی فرم. نمی‌توانیم به سادگی بگوییم {آنطور که فیلیپ جانسون می‌گوید} کارکرد باید از فرم تبعیت کند. این بی‌معنی است. این فقط یکجور شیرین‌کاری لفظی {در برابر ایدهٔ تبعیت فرم از کارکرد} است. (در گفتگو با  Jonathan Barnett در سال ۱۹۶۰، منتشر شده در مجلهٔ JSAH، سال ۲۰۱۸)

دسته‌ها
آلوار آلتو

آلوار آلتو: در دهه‌های اخیر تلاش شده تا معماری به علمی محض تبدیل شود، اما معماری علم نیست

در دهه‌های گذشته اغلب معماری را با علوم مقایسه کرده‌اند و تلاش‌هایی هم شده تا روش‌های آن را علمی‌تر کنند، حتی تلاش شده تا آن را به علم محض تبدیل کنند. اما معماری علم نیست. معماری همچنان همان فرایند ترکیبی عظیمی است که هزاران کارکرد معین انسانی را با هم تلفیق می‌کند، و همان معماری باقی می‌ماند. نیت آن کماکان ایجاد هماهنگی میان جهان مادی و زندگی انسان است. انسانی‌تر کردن معماری یعنی بهتر کردن معماری و یعنی کارکردگرایی‌ای بسیار فراتر از کارکردگرایی فنی صرف. به این هدف جز با روش‌های معمارانه نمی‌توان دست یافت: خلق و ترکیب چیزهای فنی گوناگون به گونه‌ای که امکان موزون‌ترین زندگی را برای انسان فراهم آورد.

روش‌های معمارانه گاه به روش‌های علمی شباهت می‌یابند و می‌توان در مورد معماری همان فرایند پژوهشی را به کار بست که در علوم به کار می‌رود. می‌توان پژوهش معماری را هرچه بیشتر روشمند ساخت، اما خمیرمایهٔ آن هرگز نمی‌تواند تحلیلی صرف باشد. در پژوهش معماری همواره غریزه و هنر سهم بیشتری خواهند داشت. (در مقالهٔ «انسانی کردن معماری» در سال ۱۹۴۹، ترجمه و منتشر شده در مجلهٔ معمار، ش 1، تابستان ۱۳۷۷)

دسته‌ها
الخاندرو آراونا

الخاندرو آراونا: معماری تجلی نیروهای بیرون از معمار است

معماری مطابق با تعریف آن یک عمل جمعی است. برخلاف یک مجسمه‌ساز که صبح‌ها بیدار می‌شود و تصمیم می‌گیرد مجسمه‌ای بسازد و آن را می‌سازد، من نمی‌توانم یک روز صبح بیدار شوم و تمایل داشته باشم که ساختمانی اداری طراحی کنم. در مورد معماری، لازم است که کسی به آنچه شما طراحی می‌کنید و می‌سازید نیاز داشته باشد. معماری تجلی نیاز‌ها و خواست‌ها و نیروهایی است که بیرون از شما قرار دارد؛ یعنی در دولت، یک شخص خاص یا در یک جامعه.

در مقام یک معمار، شما هیچ بخشی از اثر خود را با دست خود نمی‌سازید. شما ملزم هستید که برای تک تک اجزای فیزیکی هر بنا با دیگران ارتباط برقرار کنید، به این صورت که شما دستورالعمل‌هایی را به شخص دیگری می‌دهید که قرار است با دانش و تفسیر متفاوتش در کار ساختن با شما همکاری کند. منِ معمار همه‌چیز را نمی‌دانم و ساختمانی که طراحی می‌کنم بنای متعلق به خودم نیست. بهترین اتفاقی که می‌تواند برای یک بنا بیفتد این است که آن بنا زندگی مخصوص به خودش را ایجاد کند. شما به مثابه معمار آغاز داستان را خلق می‌کنید و معلوم نیست این داستان تا انتها به شکل پیش برود. (در گفتگو با Anna Winston نویسندهٔ وب‌سایت Dezeen، سال 2016)

دسته‌ها
ماریو بوتا

ماریو بوتا: معماری رشته‌ای است که با روح و روان بشر و امیدهای او سر و کار دارد

معماری در ذات خود دارای معنویت است. معماری رشته‌ای است که با روح و روان بشر و امیدهای او سر و کار دارد. تجربه‌ام در زمینهٔ طراحی فضاهای معنوی باعث شد تا عناصر عمدهٔ آفرینش معماری را بشناسم و عمق ببخشم. مفهوم جاذبه، نور به مثابه مولد فضا، آستانه به مثابه فضایی برای گذر میان درون و بیرون، دیوارها به مثابه محدود کنندهٔ فضا و در عین حال کلیدی برای خوانش فضای لایتناهی. به همین علت باور دارم هر چه فضایی ساده‌تر باشد، تاثیرگذارتر است، به ویژه در مقایسه با پیچیدگی دیگر موضوعات عصر حاضر. معماری نمی‌تواند روی اعمال مذهبی تاثیر بگذارد اما می‌تواند منش متفکرانه را ترویج دهد. (در گفتگو با مجلهٔ The Ground، سال 2016)

دسته‌ها
حسین امانت

حسین امانت: می‌توان از هر جایی چیزهایی آموخت، اما آنچه از تجربهٔ معماری ایران به دست می‌آید واقعاً ژرف و عمیق است

آنچه من {در زمینهٔ معماری} آموخته و تجربه کرده‌ام به واسطهٔ میراث تاریخی ایران بوده است، اما فکر می‌کنم شما نیز می‌توانید همان جیزها را یاد بگیرید، مثلا در بعضی از آن کوچه‌های باریک شهرهای قدیمی ایتالیا. شما می‌توانید این چیزها را در جاهایی یاد بگیرید که فضای مصنوع در آن با حساسیت، تناسب و سلیقه به دست آمده و رشد کرده باشد. من فکر می‌کنم ایران یکی از آن جاهاست. اتفاقاً من در ایران به دنیا آمده‌ام. ما از ساختمان‌ها، مساجد، کوچه‌ها، مدارس و خانه‌هایی که درونشان زندگی کرده‌ایم و قدم زده‌ایم آموخته‌ایم. من از آنچه که در بچگی دیده‌ام و در دوران دانشجویی ازشان کروکی کشیده‌ام بسیار آموخته‌ام. من به خارج از ایران هم سفر کردم، در سال سوم دانشکدهٔ معماری به اروپا و در سال چهارم به آمریکا. شما به هرجایی که سفر کنید بسیار از آن می‌آموزید، اما من فکر می‌کنم آنچه از ایران می‌آموزید واقعاً عمیق و قابل توجه است. فضای معماری ایران بسیار بسیار جذاب است. شکل‌ و فرم در معماری ایران بسیار تاثیر گذار است، معماری ایران از حیث شکل و حجم بسیار غنی است، مخصوصا حجم. یکی از بزرگترین درس‌های معماری ایران توالی حجم‌هاست، این که چگونه یک فضا، مثلا یک فضای خارجی می‌تواند به شما احساس محصور بودن بدهد و بعد، شما به یک فضای کوچک‌تر می‌آیید یا یک فضای پست‌تر یا بلندتر. روابط متقابل بین حجم‌ها و تناسبات، زمانی که طول می‌کشد تا از آنها عبور کنید، حجم نوری که شما در مسیر عبور از آنها تجربه می‌کنید، بسیار سخت است که همهٔ اینها را در کلمات بگنجانم… اما اگر شما بتوانید این سمفونی حجم‌ها را از طریق عبور از آن ساختمان‌ها تجربه کنید، آنگاه به صورت طبیعی این نوع معماری خودش را بر شما تحمیل می‌کند و می‌شود معماری شما، فارغ از این که ریشهٔ شخص شما چیست. حتی حالا، زمانی که ساختمانی را در کالیفرنیا یا در اینجا، ونکوور، طراحی می‌کنم همان احساس با من است. شما برای مردم و نوع انسان طراحی می‌کنید، و این موضوع که برای انسان‌ها طراحی می‌کنید در همه‌جا ثابت است. (در مصاحبه با مجلهٔ Bidoun (بدون)، سال 2013)

دسته‌ها
سید محمد بهشتی

سید محمد بهشتی: حمامی که قدمای ایرانی می‌ساختند محلی برای تصفیهٔ روح بود

سنت نوروز پا بر زمين و سري در آسمان دارد؛ البته اين اختصاص به نوروز ندارد و تقريباً در همه ديگر مظاهر فرهنگ ايراني بروز دارد؛ از معماري و هنر تا روزمره‌ترين امور مثل آشپزي. قدما اگر حمامي مي‌ساختند فقط به نازل‌ترين مرتبه مادي آن كه جايي است براي شست‌وشوي تن اكتفا نمي‌كردند. براي همين نيز حمام در ساحت بشري محملي براي تعامل و ملاقات بود؛ بالاتر از آن بي‌شمار روايت و آيين و قصه حول رفتن به حمام شكل گرفته بود و در مجردترين مرتبه، حمام جايي بود براي تصفيه و شستشوي روح. امروز حمام به عملكردي‌ترين شأن تقليل يافته و براي همين هم ديگر براي‌مان دشوار است كه حول حمامخانه‌هاي امروزين‌مان قصه‌پردازي كنيم! (در مقالهٔ «نوروز: وقت گره‌گشایی، اسفند 1395)

دسته‌ها
گیتی اعتماد

گیتی اعتماد: با نسخه‌های کوتاه مدت مسئولان معضلات شهرنشینی در ایران حل نشدنی است

شهرنشینی در ایران هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب نظیر بسیاری از کشورهای جهان سوم به علت تغییرات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از شتاب زیادی برخوردار بوده است. رشد سریع شهرهای بزرگ و به خصوص کلان‌شهر تهران فرصت آمادگی بستر شهری را برای پذیرا شدن این جمعیت رو به تزاید شهرنشین نداشته است. روز به روز کیفیت محلی شهری ما بدتر می‌شود. تهران را مقایسه کنید با سی، بیست یا حتی ده سال قبل و نتیجه را لمس کنید. آلودگی بیشتر، ترافیک بدتر، زمان به هدر رفتهٔ مردم، لطمات روحی و جسمی شهروندان و… . چه باید کرد؟ مسلما با نسخه‌های چند ماهه که به علت عمر کوتاه مسئولیت مسئولان مرتب پیچیده می‌شود و عدم توانمندی بخش حرفه‌ای ما که هنوز جایگاه درخوری برای خود نیافته و نتوانسته راه‌حل‌های مناسب و قابل اجرا در شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی حاضر ارائه کند و با منافع عجیب و غریب گروه‌های خاص نمی‌توان معضل شهر نشینی را حداقل در کلانشهرها حل کرد. (مصاحبه با مجلهٔ جستارهای شهرسازی، سال 1385)

دسته‌ها
هادی میرمیران

هادی میرمیران: تمام آثار بزرگ معماری دنیا به احتیاجات روانی بشر پاسخ داده‌اند

معماری اول با احتیاجات عادی و خیلی ساده شروع می‌شود ولی به‌تدریج احتیاجات روانی هم به‌همراه احتیاجات فیزیکی بشر در خود معماری مطرح می‌شود. وقتی تمام آثار بزرگ معماری را مرور می‌کنیم، می‌بینیم که فقط به احتیاجات فیزیکی یا عملکردی بشر پاسخ نداده‌اند. بلکه به احتیاجات روانی هم پاسخ داده‌اند و تمامی آثار بزرگ واجد این جنبه روانی یا روح معماری‌اند. همیشه معماری با مسائل فیزیکی آغاز می‌شود ولی به‌تدریج به مسائل هنری و روانی منتهی می‌شود. مثال ساده‌ای می‌زنم: اولین‌بار که گنبدها به وجود آمدند، برای این بوده که می‌خواستند فضاهای بزرگ‌تری را با دهانه‌های بزرگ‌تر پوشش دهند. ولی حالا و اصلا از همان زمان‌ها یک گنبد، برای ما معنای یک پوشش بزرگ را نداشته و بسیاری از معانی ذهنی دیگر را به‌دنبال خود دارد. مثل تجلی آسمان یا مسائلی از این قبیل یا تجلی نوعی روحانیت در خود معماری که دیگر فراتر و فارغ از عمل فیزیکی پوشش یک فضای بزرگ، معنا دارد. (مصاحبهٔ تلویزیونی در سال 1384، منتشر شده در روزنامهٔ شرق)

دسته‌ها
مهدی حجت

مهدی حجت: معماری بايد انسان را به سمت تعالی و وجوه مميزه انسانی‌اش سوق دهد

منظور از عملكرد بنا، پاسخگويي به نيازهاي ساده بشر نيست. معماري بايد انسان را به سمت تعالي و وجوه مميزه انساني‌اش سوق دهد. انسان داراي منظومه ذهني است. آنچه اهميت دارد اين است كه معماري امكان تعالي انسان را فراهم بياورد. ما نبايد ساختمان بسازيم، بلكه بايد معماري بسازيم، زيرا معماري بايد دست انسان را در زندگي روزمره بگيرد و ياری‌گرش باشد. آنچه هم مورد توجه «لویی كان» است، آنِ بنا است و اينجاست كه معماري انساني شكل مي گيرد. طبق نگاه كان، انسان نمي تواند در هر بنايي زندگي كند و هر ظرفي شايسته مظروف انساني نيست. معماري به همه ما ربط دارد. بايد حقوق معمارانه شهروندان به رسميت شناخته شود. مردمي كه به حقوق معمارانه خود وقوف نداشته باشند، در هر جايي سكني مي گزينند. (روزنامهٔ اعتماد، 1395)