دسته‌ها
یونا فریدمن

یونا فریدمن: فرانک گری و زها حدید معماری را همچون مجسمه می‌آفرینند، اما یک مجسمه لزوماً یک اثر معماری خوب نیست

آنچه مهم است این است که من تلاش نمی‌کنم راهکارهای فرمال خاصی را پیشنهاد دهم. من ترجیحات زیبایی‌شناسانهٔ خودم را دارم اما می‌توانم راهکارهای یکسره متفاوت را بپذیرم. برای من شیوهٔ فکر کردن است که اهمیت دارد. من به معماری جریان اصلی علاقه‌مند نیستم.

من دشمنی‌ای با این شخصیت‌ها ندارم، اما معماری فرانک گری و زها حدید صرفا آزاد به نظر می‌رسد. آنها معماری را همچون مجسمه می‌آفرینند. اما یک مجسمهٔ معمولی لزوماً یک اثر معماری خوب نیست. من مخالف هرگونه طرح ازپیش‌تعیین‌شده هستم. فرایند آزمون و خطاست که هر نوع فناوری را به پیش می‌برد. نگاه کنید که ناسا چگونه موشک می‌سازد. نقشه‌ای که روی کاغذ طرح شده باشد ممکن است ایدهٔ خوبی باشد، اما این همهٔ چیزی است که هست. هر چیز نیازمند این است که به آزمون گذاشته شود و مدام بهبود یابد. (در گفت‌وگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌سایت archdaily در سال ۲۰۲۰)

دسته‌ها
فرهاد احمدی

فرهاد احمدی: فرم بخشی از معماری است که بیش از حد بدان توجه می‌شود

فرم بخشی از معماری است که بیش از حد بدان توجه می‌شود؛ در حالی که باید به تفکر در مورد ماهیت معماری پرداخت. معماری زاییدهٔ لایه‌های فراوانی است که قدمت تاریخ و وسعت جهان این لایه‌ها را شکل داده‌اند. این لایه‌ها باید شناسایی شوند و قدرت بالفعل کردن این شناخت‌ها هم باید فراهم شود. از طرفی دیگر، طراحی معماری به زیبایی‌شناسی، سبک‌شناسی و تبحر ویژه‌ای نیاز دارد.

معماران جوان ما معماران خوش‌سلیقه‌ای هستند. در داوری‌ها کارهای خوش‌فکر دیده می‌شود؛ اما مسئله این است که ما در هر طرح در برابر چه سؤالی قرار داریم و به دنبال چه پاسخی هستیم و مهم این است که چه موضوعاتی دغدغهٔ ما باشند.

مجموعهٔ آقاخان در دوره‌ای بسیار موثر بود. در آثار معماران جهانی که در این منطقه کار کرده‌اند شاهکارهایی می‌بینیم. در حالی که در منطقهٔ خاورمیانه تنها ایران است که صاحب‌نظرانی دارد و در دههٔ پنجاه کارهایی می‌شود که متأسفانه به دلیل برخی مسائل و فرصت‌سوزی‌هایی که رخ داد در تاریخ ایران تکرارشدنی نیست. (در گفتگوی منتشر شده در کتاب «گفتگو با معماران»، به کوشش جلال حسن‌خانی و رامین جلیله‌وند، سال ۱۳۹۸)

دسته‌ها
برنارد خوری

برنارد خوری: معمارانی که آنها را از طریق رویکرد فرمالشان می‌شناسیم در عصر حجر گیر کرده‌اند

برخی از مردم هستند که به شکلی خطرناک تعریف بسیار ساده‌ای دارند از این که زمینهٔ ما یا شهر ما چطور چیزیست. مردمی که کارت‌پستال‌های فریبنده را می‌بینند، در حالی که اینها ساده‌سازی‌های خطرناکی از تاریخ هستند. من روی زمین سمی {لبنان} زندگی می‌کنم و نفس می‌کشم و لااقل آن را می‌فهمم و می‌شناسم. این همان سیاقی است که کار من در آن قرار گرفته است. به نظر من معمارانی که شما آنها را {صرفاً} از طریق رویکرد فرمالشان، یا زیبایی‌شناسی‌شان یا ترکیب معمارانه‌شان، می‌شناسید {همچون} دایناسورها هستند. آنها در عصر حجر گیر کرده‌اند چرا که هنوز در مرحلهٔ فرم گرفتارند. ما امروز در عصری زندگی می‌کنیم که معنا از طریق ابزاری بسیار بسیار پویاتر به صورت بسیار خودبه‌خودی‌تر توسعه می‌یابد و خلق می‌شود، درحالی که متأسفانه معماری همچنان در ماده گیر کرده است. من اما در آن گرفتار نیستم. من دوست دارم فکر کنم که ساختمان‌هایم شبیه به یکدیگر نیستند. (در گفتگو با Aidan Imanova، منتشر شده در وب‌سایت identity، سال ۲۰۲۰)