دسته‌ها
کریستیان نوربرگ-شولتس

کریستیان نوربرگ-شولتس: ما زبان معماری را از یاد برده‌ایم

در فرهنگ معاصر ما، آموزش معماری در وضعیتی بحرانی قرار دارد. ما امروزه در بیشتر حوزه‌ها دانش بهتری نسبت به قبل داریم، و ابزار فناورانهٔ بهتری در اختیارمان است، اما همچنان، در بیشتر جاها، محیط مصنوع به خاطر ساخت‌وساز بی‌معنی رو به زوال است. پس، می‌توانیم راجع به یک بحران عمومی محیطی و نتیجتاً بحران آموزش معماری سخن بگوییم. در مقام یک معمار و مدرس، در مورد دلایل این وضعیت بسیار اندیشیده‌ام.

استنتاج من ساده است: ما زبان معماری را فراموش کرده‌ایم. {چرا که} اولاً، ما فراموش کرده‌ایم که معماری را به مثابه یک بیان معنادار از زندگی انسان در مکانی خاص تجربه کنیم، و ثانیاً، ما کارکرد زبان معماری به مثابه ابزاری برای برآوردن نیاز انسان به معنا و تعلق را از یاد برده‌ایم. از واژهٔ زبان، برای این منظور، آن چیزی را مراد می‌کنم که طریقهٔ بودن آدمی در جهان را حفظ و مخابره می‌کند. بازیافتن زبان معماری هدف اصلی و اساس آموزش معماری است. (در مقالهٔ The Architecture of Unity، منتشر شده در کتاب Architecture Education in the Islamic World، سال ۱۹۸۶)

دسته‌ها
الن گرینبرگ

الن گرینبرگ: کلاسیسیسم جامع‌ترین زبان معماری است که بشر تا کنون پرورش داده است

کلاسیسیسم جامع‌ترین زبان معماری است که بشر تا کنون پرورش داده است. من معتقدم که معماری کلاسیک هنوز هم نیرومندترین، مناسب‌ترین و اصیل‌ترین زبان برای بیان رابطهٔ میان فرد با جامعه در یک دموکراسی جمهوری است. موضوع بنیادین معماری کلاسیک رابطهٔ میان انسان به منزلهٔ یک فرد با جامعه و رابطهٔ میان شهروند و حکومت است. تصادفی نیست که پیدایش معماری کلاسیک با پیدایش آرمان حکومت دموکراتیک در آتن در حدود سه هزار سال پیش همزمان است. (در گفت‌وگو با Philip Langdon، منتشر شده در مجلهٔ The American Enterprise، شمارهٔ ۸، سال ۱۹۹۷)

دسته‌ها
نسرین سراجی

نسرین سراجی: هنوز معتقدم که معماری باید زندگی و فکرها را تغییر دهد

من هنوز یک معمار مدرن هستم. یعنی همان‌طور که معماران مدرن عقیده داشتند که معماری، زندگی بعد از جنگ را عوض خواهد کرد، من هم معتقدم که معماری باید با انتقاد در زمان معاصر زندگی‌ها را تغییر دهد. شاید این نوعی ایدئالیسم باشد ولی من هنوز معتقدم که فضا، نور، فرم و برنامهٔ یک ساختمان می‌تواند فکر و برداشت عموم را عوض کند. تاریخ و گذشته‌ها در معماری بسیار مهم است ولی متأسفانه اکثر معماران به عنوان سمبل یا به عنوان نشانه‌ای از عصر دیگر، از آن استفاده می‌کنند. من از تاریخ و از مسائل اقتصادی و اجتماعی به عنوان اطلاعات و مادهٔ اساسی زبان معماری استفاده می‌کنم.

{…} من دنبال زبان تازه‌ای نیستم. به نظر من زبان معماری معمار نباید عوض شود بلکه باید کامل شود. من در جستجوی کامل کردن زبان معماری‌ام هستم. (در گفتگو با شهرام گل‌امینی، منتشر شده در مجلهٔ شارستان، ش ۳۲و ۳۳، سال ۱۳۹۰)

دسته‌ها
رضا دانشمیر

رضا دانشمیر: ارتباط اثر معماری با آثار قبل از آن باید ارتباطی درونی و مفهومی باشد، نه یک ارتباط شکلی

مسلم است من که معماری را آموختم و با دیدن آثار معماری متوجه شدم معماری چیست، چه زبانی دارد، دستور زبانش چگونه است، با چه زوایای دیدی در طول تاریخ چه نوع ساختمان‌ها و بناهایی ساخته شده است، این دستور زبان را یاد گرفتم و دنبال کردم و متوجه شدم که چطور تغییر کرده است. دستور زبان تغییر کرده و نگاه معمار نسبت به مسئله تغییر کرده. فرضیاتش را بر مبنای دیگری گذاشته با توجه به تکنولوژی‌هایی که به دست آمده و توانسته آثار دیگری را پدید آورد.

پس این که یک اثری بخواهد ایجاد بشود بدون این که ارتباطی با قبل داشته باشد به نظر من اصلاً غیر ممکن است. بنابراین ارتباطی میان تمام آثار وجود دارد. حالا باید فهمید ارتباط به چه شکل است. فکر می‌کنم که این ارتباط باید یک ارتباط درونی باشد، یک ارتباط مفهومی، نه یک ارتباط شکلی. چون ارتباطی که از طریق مفهوم برقرار شود خیلی عمیق‌تر و پایدارتر است تا ارتباطی که صرفاً با فرم باشد. وقتی که آن ارتباط برقرار شد تجسم‌های متنوعی به وجود می‌آید که با نیازهای زمان متناسب است.

به نظر من پروژه‌ها به این شکل با هم در ارتباط هستند. معماری کلاسیک هست، معماری قبل از کلاسیک هم هست، مثلاً «شینکل» ارتباط دارد با معماری کلاسیک ولی به نوع دیگری «میس وان دررو» ارتباط دارد با «شینکل» و باز «پیتر بهرنس» ارتباط دارد با «شینکل» به یک نوع یک کسی مثل «آیزنمن» ارتباط دارد با «میس وان دررو» ولی به یک نوع دیگر. و «کولهاس» ارتباط دارد با «میس وان دررو» و جریان به این شکل ادامه دارد. (در گفتگوی منتشر شده در مجلهٔ سوره، ش ۷۲، سال ۱۳۷۶)

دسته‌ها
رضا دانشمیر

رضا دانشمیر: به دنبال قطع ارتباط با معماری گذشته نیستم بلکه می‌خواهم از تکرار بپرهیزم

به عنوان یک معمار که تعهدی به معماری دارد سعی می‌کنم نسبت به آن آگاهانه عمل کنم و آن تعهد این است که برای فرهنگ امروزمان یک زبان منحصر به فرد معماری خلق کنم. وظیفه هر معمار این است که با بازه زمانی و مکانی خود ارتباطی ویژه برقرار سازد. این که تاریخ معماری جهان و ایران سابقه درخشانی دارد در جایگاه خود خوب است. ارزش‌ها همیشه وجود دارند و همیشه ارزشمند خواهند بود. اما تصور نمی‌کنم آنها بتوانند جایگزین مناسبی برای شرایط زمانی و مکانی دوران معاصر باشند. ما هم باید مانند معماران گذشته، برای معماری دوران معاصر خودمان به دنبال راه حل‌هایی ویژه باشیم. طبیعی است این راه حل در مواقعی به موازات مؤلفه‌های تاریخی معماری گذشته است و در مواردی مغایر با آن. این مغایرت‌ها به خاطر شرایط و پتانسیل‌های موجود است. برای من کشف این پتانسیل‌ها اولویت اول را دارد. چون آنچه برای معماران همه دوران به جا می‌ماند این پرسش است که آنها با امکاناتی که داشتند برای اعتلای معماری خود چه کردند؟ سعی می‌کنم این امکانات را پیدا کنم و آنها را به‌کار گیرم. به موازات این کار سعی می‌کنم ارتباطم با تاریخ و فرهنگ معماری کشورم قطع نشود. به دنبال قطع ارتباط با معماری گذشته نیستم بلکه می‌خواهم از تکرار بپرهیزم. (در گفتگوی منتشر شده در وب‌گاه هنر آنلاین، سال 1393)