بناهای تاریخی هر کشور شناسنامهٔ فرهنگی و کارنامهٔ مردمی است که در آن زندگی میکردهاند. هر چند برگهای زرین این دفتر پر ارج پراکنده، از همین پراکندهها چیزهایی میتوان گرد آورد که در هیچ دیوان پرداختهای نیامده است.
در ایران ما، پایگاه هنر معماری و شهرسازی درست پس از سخن شاهوار دَری جای دارد. با اینکه صدها دفتر و دیوان و جنگ دربارهٔ شعر و نثر فارسی پرداختهاند از هنر شایسته معماری چنانکه باید و شاید یاد نشده و اگر چند تن چون ابن خردادبه و اصطخری و دیگران به تناسب تألیفی که در دست داشتهاند گاهگاه فهرستی از بناها و شاهکارهای هنر معماری در تألیف گرانبهای خود گرد آوردهاند. دیگران بیشتر در برابر این گونه شاهکارها به توصیفهای شاعرانه اکتفا کردهاند و کمتر کسی را میشناسیم که چون ناصرِ خسرو علوی جزئیات یک اثر معماری را موبهمو تعریف کند و تصویر واقعی آن را در برابر چشم ما بگذارد.
ایرانْ دوستان و جهانگردان بیگانه هم داشته که تا حد زیادی این نقص را جبران کردهاند (و هر ایرانی منصفی بر این خدمت بزرگ ارج مینهد) یا چنان در برابر زیبایی فریبنده و درخشش چهرهٔ این آثار محو تماشا شدهاند که نتوانستهاند به جزئیات آن بپردازند و نکات دقیق فنی آن را (بهخصوص منطق ریاضی و فن ساختمان) دریابند. یا چون جز به آثار معروف و بناهای عمومی دسترسی نداشتهاند و نیز وقتشان تکافوی بررسی عمیق را نمیکرده تنها به توصیف و نمایش جلوههای ظاهری هنر معماری ما پرداختهاند.
با وجود این خوشبختانه وجود تعداد زیاد آثار معماری پراکنده در گوشه و کنار ایران که از دست عوامل ویرانکنندهٔ طبیعی و غیر طبیعی جسته و نیز پیوستگی و همارگی عوامل هنر معماری ایران که از کهنترین روزگار تا به امروز، توسط معماران به کار گرفته شده و رازهایی که سینه به سینه از پدر به پسر رسیده امکان بررسی هنر والای معماری ایران را همیشه فراهم میکند. (در مقالهٔ منتشر شده در مجلهٔ هنر و معماری، ش ۱۷، سال ۱۳۵۲)