زها حدید به من نشان داد چگونه با منحنیهای غیرمتقارن کار کنم. او این کار را از نقاشیهای کاندینسکی آموخت. با این حال میخواهم تأکید کنم که من به یک نظم هندسی خاص محدود نمیشوم. بیان معماری باید در سازمان فضایی آن یافت شود. پس بناها میتوانند هم به شکل جعبه و هم به شکل حباب ظاهر شوند. بستگی دارد. موضوع فرم نیست. موضوع رها کردن معماری از ارجاعات سبکی است. من به هیچ یک از سبکها مقید نیستم. (در گفتوگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وبسایت مجلهٔ Azure، سال ۲۰۲۳)
برچسب: سازمان فضایی
معماری ما بسیار تحت تأثیر درکمان از خورشید به مثابه کانون نور و گرماست که جهات اربعه را به صورت چلیپا در سازمان فضایی بناهایمان شکل میدهد. این نوع تفکر و تلقی از خورشید در مرکز فلات ایران به وجود میآید اما گسترهای تا سند و پنجاب، سیحون و جيحون و حتی تا نیل و اندلس دارد. توجه به خورشید امری کهن و تاریخی در ایرانزمین است، هرچند در معماری دورهٔ اسلامی بود که این نگاه پرداخت شد، کیفیتی بالا پیدا کرد، اوج گرفت و فربه شد.
در سراسر زمین، بخشهایی هست که مردمش خورشیددوستاند و خورشید همیشه عزیز و مورد توجه است مثل مناطق شمالی. قسمتهایی نیز هستند که مردم در آن خورشیدگریزند و خورشید زندگی را تهدید میکند. اما در مرکز فلات ایران، هم خورشیدگریزی و هم خورشیدنیازی و خورشیددوستی وجود دارد. در فصل زمستان آفتابنشینی یک سنت ایرانی است. ایوانهای رو به آفتاب مساجد پاتوق آدمهایی بوده که اوقات فراغت خود را در آن میگذراندند و با پنجدریها در خانهها، از سوی دیگر در تابستان خورشیدگریزی رواج دارد و سایه نعمتی بزرگ است. بنابراین در این منطقه جهات شمال و جنوب اهمیت بسیاری پیدا میکند. اینگونه است که عنصری چنین مؤثر که زمانی به آن پناه میبریم و زمانی از آن میگریزیم؛ زمانی به آن عشق میورزیم و زمانی از آن روی گردان می شویم، در تمامی اسطورهها و ادبیات وارد میشود و در مرتبهای دیگر، پایهگذار نوعی فلسفه میشود.
{…} در دراندازی طرح، تأثیر خورشید بر معماری ما آشکار است و با این تبعیت تداوم حیات خود را تضمین میکنیم. این نوعی پیروی از اسطوره است که امری انتزاعی است اما درعین حال شکلی مادی دارد و زمان و مکان در آن ممزوج میشوند. به همین دلیل هر خانهای، حريم نوعی معبد را دارد و هر معبد و مسجدی مکانی امن چون خانه است؛ تخت جمشید که در آن مناسک نوروز را به جا میآورند هم کاخ است و هم معبد، فضاهایی مانند مساجد یا کعبه، به عنوان خانهخدا یا حتی خانههای مردم حامل این تقدس و حرمت هستند. اگر کسی تهدید شود، به مسجد پناه میبرد و بست مینشیند و نمیتوان متعرض او شد. (در گفتوگو با سید رضا شهرستانی، منتشر شده در مجلهٔ بیناب، ش ۲۷، سال ۱۳۹۶)
شاخصترین ویژگی معماری ایران، که آن را از آثار دیگر معماری جهان در تمامی سرزمینها و ادوار مشخص میکند، شفافیت آن است. این شفافیت از یک اصل مهم هستیشناسی یعنی حرکت همیشگی و تکاملی هستی از یک کیفیت مادی به یک کیفیت روحی نشأت میگیرد و تجسم آن در تاریخ معماری ایران سیر دایمی و تکاملی کاهش ماده و افزایش فضاست.
اگرچه تخت جمشید در قیاس با آثار بزرگ همعصر خود در جهان مانند معماری باستانی یونان و یا معماری فرعونی مصر از شفافیت و سبکی بیش از اندازهای برخوردار است، با این حال با مقایسهٔ تالار آپادانای تخت جمشید و عمارت هشت بهشت که هر دو از یک سازمان فضایی واحد برخوردارند، میتوان حرکت تکاملی معماری ایران در جهت کاهش ماده و افزایش فضا را به درستی مشاهده کرد. این ویژگی علاوه بر روند تکاملی معماری ایران، در یک اثر تنها نیز زمانی که از زمین به سوی آسمان افراشته میشود مشاهده میشود که یکی از بهترین نمونههای آن عمارت عالیقاپو است. (در پاسخ به پرسشهایی دربارهٔ «معماری ایرانی»، منتشر شده در مجلهٔ آبادی، ش ۱۹، سال ۱۳۷۴)