دسته‌ها
تام مین

تام مین: می‌توان یک بنا را پسندید یا نپسندید، اما باید نسبت آن را با هدفش و زمینهٔ اقتصادی، فرهنگی و سیاسی‌اش درک کرد

طراحی تجلی نیروهایی است که آن را هدایت می‌کنند، (اما) بناها در زمینهٔ انعکاس تغییرات {زمانه} از وسایل الکترونیکی کندتر عمل می‌کنند. مردم {نیز} در مورد آنها محافظه‌کارتر هستند.

من وقتی دربارهٔ ساختمان سانفرانسیکوی خودمان توضیح می‌دهم، می‌توانم از نظر عملکرد {این بنا} حرف بزنم و پوستهٔ دوگانهٔ آن نیز جزوی از همین بحث است. زیبایی‌شناسی بنا {بعد از این توضیح} مناسب به نظر می‌رسد. در حین {توضیح} وجوه هنری، زیبایی‌شناسی و سوبژکتیو می‌توانید عملکرد بنا را به زیبایی‌شناسی آن متصل کنید.

شما می‌توانید یک بنا را بپسندید یا نپسندید، اما {برای فهم و نقد آن} باید نسبت آن را با هدفش و زمینهٔ اقتصادی، فرهنگی و سیاسی‌اش درک کنید. (در گفت‌وگو با Ted Smalley Bowen، منتشر شده وب‌سایت Architectural Record، سال ۲۰۰۷)

دسته‌ها
دنیل لیبسکیند

دنیل لیبسکیند: هر کس در معماری خود به دنبال معنا باشد برای من یک معمار دیکانستراکتیویست است

هر بنایی را که پس از {ساختن} نخستین بنایم، یعنی موزهٔ یهود در برلین، پیش بردم -چه موزه‌های سان‌فرانسیسکو و دنور و درسدن، چه خانه‌ای در کنتیکت، یا مرکز هنرهای نمایشی در دوبلین، و یا مگی‌سنتر جدید در لندن- همین نوع گرایش را داشته که اجازه ندهم معماری خودش را منجمد کند و در خواب فرو رود، نگذارم که معماری صرفاً تبدیل به گونه‌ای از کار تجاری شود، این که فقط چیزی بسازم. چرا که من واقعاً علاقهٔ بسیار اندکی به صرفاً ساختن چیزها دارم.

ساختن چیزی که معنا دارد {مورد علاقهٔ من است} و شاید دیکانستراکتیویسم همین باشد؛ واقعاً همین است. دیکانستراکتیویسم معماری‌ای است که به دنبال معناست. این همان چیزی است که من فکر می‌کنم ما را به معنای فلسفی دیکانستراکشن در فلسفه یا ادبیات نزدیک می‌کند؛ همان دیکانستراکشنی که به دنبال آشکار کردن چیزی است که در جایی وجود دارد اما در هیچ‌کجا با چراغ‌های چشمک‌زن در پیش چشمان ما به آسانی قابل دست‌یابی نیست.

بنابراین، بله، من آن حرف آخر را خواهم گفت، برای من، در حالی که دارم در اینجا صحبت می‌کنم، {سخن آخر} این است که معماری در تکاپو برای معناست. و البته معنا می‌تواند گم شود، می‌تواند مبهم شود، می‌تواند فراموش شود، درست مثل حقیقت، زیبایی یا خیر. اما به نظر من جست‌وجو برای معنا آن چیزی است که مهارت معماری را به هنر تبدیل می‌کند. و فکر می‌کنم هر کس که {در معماری خود} به دنبال آن معنا باشد، برای من یک معمار دیکانستراکتیویست است. (در گفت‌وگو با Lizzie Crook، منتشر شده در وب‌سایت dezeen، سال ۲۰۲۲)

دسته‌ها
رنزو پیانو

رنتسو پیانو: مرکز پمپیدو را طراحی نکردیم که صرفاً یک چیز متفاوت خلق کرده باشیم؛ این بنا گواه گویای زمانهٔ درحال تغییرش بود

همین حالا ما در حال تکمیل یک بیمارستان کوچک جراحی اطفال در اوگاندا هستیم و معتقدم این بنا حتی انقلابی‌تر از مرکز پمپیدو خواهد بود، چرا که داریم دیوارهای خیلی ضخیم را از خاک می‌سازیم که انرژی خورشید را جذب می‌کند و این بنا بسیار زیبا نیز خواهد بود، موضوعی که برای یک بیمارستان بسیار مهم است. {همچنین} طرح ما برای آکادمی علوم کالیفرنیا در سان‌فرانسیسکو بخاطر استفاده از فن‌آوری‌های پایدارْ انقلابی بود؛ این بنا نخستین بنای عمومی با گواهی پلاتینیوم استاندارد لید در کل کشور بود.

می‌دانید، من به پمپیدو فکر نمی‌کنم. آن چه مرا رو به جلو می‌راند آنچه انجام داده‌ام نیست، بلکه آن چیزی است که هنوز انجام می‌دهم. ما خوش‌شانس بودیم که در زمان درست با یک طرح درست به چالش کشیده شدیم. پمپیدو آن زمان را، زمان تغییر بزرگ را، نمادپردازی کرد. فراموش نکنید که آن بنا فقط چند سال بعد از جنبش دانشجویی ماه مه سال شصت و هشت ساخته شد. و در واقع، کسی گفت که طرح ما برای مرکز پمپیدو تنها شاهد بصری از ماه مه سال شصت و هشت میلادی است.

{…} شما راست می‌گویید {که دیگر نمی‌شود چنین بنایی ساخت}، آن هم در پاریس! مطمئناً نمی‌شود. و صادقانه بگویم که فکر نمی‌کنم فرانسوی‌ها واقعاً درک می‌کردند که چه چیزی نصیبشان خواهد شد. هر زمان که از ما سوالی پرسیده می‌شد ما به فرانسوی می‌گفتیم: «حرفتان را نمی‌فهمیم». [می‌خندد.]

من مطمئنم که چیزهای جدید همچنان می‌تواند رخ دهد. فقط نیازمند یک لحظهٔ خاص هستید. با مقداری شانس و کنجکاوی می‌تواند رخ دهد. همچنین شما باید خطر کنید. اگر فقط ترسیم کنید می‌دانید که به هیچ جا نخواهید رسید. در معماری تغییر یک اصل است. ما مرکز پمپیدو را طراحی نکردیم که صرفاً یک چیز متفاوت خلق کرده باشیم. این بنا از حیث بصری یک گواه گویای زمانهٔ درحال تغییرش بود. (در گفت‌وگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌سایت archdaily، سال ۲۰۱۹)