صالحترین شخصی که میتواند به نگهداری درست ساختمان بپردازد همان کسی است که درون و پیرامون آن میزید. کوتاهی ساکنان و شاغلان در ساختمانهای گونهگون کشور ما در رفغ نارساییهای آنها امری غریزی و ذاتی نیست بلکه زادهٔ شرایطی است که بازار رابطههای مالی – اقتصادی و اداری – مدیریتی و جو تصنعی و ملتهب اجتماعی – ساختمانی فراهم آورده است.
از دیدگاه ما جدایی یا فاصلهٔ معماری از معمار را از راه آگاهانه مسئول کردن مردم به نگهداشت درست آنچه دارند میتوان از میان برداشت. برای این امر خطیر میتوان به ساکنان و شاغلان، مالکان و صاحبان، ابزارهای لازم فنی – اقتصادی – اجتماعی داد و همزمان با این تدبیر که راه مشارکت مستقیم شهروندان را در ساخت و نگهداشت ساختمانها هموار میکند بازار سرمایهگذاری در عرصه و اعیان را از سودجویان داخلی کوردلی که از تجربههای جهانی همین بازار تغذیه میشوند زدود.
و جز این هیچ تضمینی وجود ندارد که سودجویان در تضمین منافع مادی خویش نفوذ خود را تا حد قانونگذاری گسترش ندهند و تمامی موهبتهای خدادادی کشورمان را هزینهٔ خانهسازی – شهرسازیهای ناسنجیده نکنند. و یادمان باشد که مردم ما درحالیکه تشنهٔ خانهٔ نوساز وانمود میشوند، هیچگونه آموزشی برای تمییز آنچه که میخواهند و سنجش آنچه که دارند با آنچه را که به عالم تصوراتشان دربارهٔ خانه و شهر راه داده شده است ندارند. امروزه مردم ما به خواستههایی خام و تصورهایی ناسنجیده که به عنوان آرمانیشان میشمرند مجهز شدهاند و به دور از اندیشههایی هستند که حفاظت مستمر و بهسازی و مرمتهای دورهای خانه و مدرسه و بازار را همزمان با طراحی و اجرای ساختمان فهم میکنند. (در مقالهای با عنوان «کاربرد اندیشهها در حفاظت ثروتهای ساختمانی ایران» در مجلهٔ معماری و شهرسازی، ش ۱۶، سال ۱۳۷۱)