دسته‌ها
ولف دی. پریکس

ولف دی. پریکس: ما معماران روز به روز قدرتمان کمتر می‌شود و این تقصیر خودمان است

ما معماران باید {بر سر حرفمان} پافشاری کنیم. اگر شما تحت عمل جراحی قلب باشید به دکتر نمی‌گویید که بریدگی دوست ندارید. چنین حرفی مسخره است. اما این همان روشی است که مردم با معماران رفتار می‌کنند. {مردم به معمارشان می‌گویند:} «من این کاری که کردی دوست ندارم، چون دوست دارم برعکس این کار را برایم انجام دهی».

این وضعیت تقصیر ماست. تقصیر ماست که داریم قدرتمان را از دست می‌دهیم. روز به روز قدرتمان را از دست می‌دهیم و در عین حال مسئولیت بیشتری بر عهده‌مان گذاشته می‌شود.

{…} {معماران این روزها} دغدغهٔ کاشت درخت دارند، دغدغهٔ نگرش ساکنان را دارند، دغدغهٔ اقلیم را دارند؛ {این روزها} همهٔ چیزهای دیگر مهم‌تر از ساختمان است. (در گفت‌وگو با Tom Ravenscroft، منتشر شده در وب‌سایت dezeen، سال ۲۰۲۲)

دسته‌ها
ژان لویی کوئن

ژان لویی کوئن: واضح است که سوء تفاهمی اساسی میان معماران و ساکنان بناها وجود دارد

واضح است که در فرانسه (و شاید در کل دنیا) سوء تفاهمی اساسی میان معماران و ساکنان بناها وجود دارد. معماران معتقدند که ساکنان صلاحیتی {برای نظر دادن راجع به معماری} ندارند و معتقدند که معماران بهتر می‌دانند که مردم باید چگونه زندگی کنند.

از سوی دیگر، ساکنان بنا فکر می‌کنند که معماران مطلقاً بی‌فایده هستند و برای ساخت بناها یا سر و کار داشتن با فضای خانه به آنها اعتماد نمی‌کنند. اگر این امر یک ناهماهنگی اساسی است که هیچ‌گاه از بین نخواهد رفت، لااقل می‌توان روی آن کار کرد تا دیالوگی {میان معماران و ساکنان بناها} برقرار شود یا امکان مشاهدهٔ فضاهای تازهٔ بالقوه فراهم آید، یا از طریق گزارش {وضعیت موجود} چیزی برای دنیای معماری فاش شود. (در گفت‌وگوی منتشر شده در مجلهٔ October، شمارهٔ ۸۹، تابستان ۱۹۹۹)

دسته‌ها
منصور فلامکی

محمد منصور فلامکی: امروزه مردم ما به خواسته‌هایی خام و تصورهایی ناسنجیده دربارهٔ خانه و شهر تجهیز شده‌اند

صالح‌ترین شخصی که می‌تواند به نگهداری درست ساختمان بپردازد همان کسی است که درون و پیرامون آن می‌زید. کوتاهی ساکنان و شاغلان در ساختمان‌های گونه‌گون کشور ما در رفغ نارسایی‌های آنها امری غریزی و ذاتی نیست بلکه زادهٔ شرایطی است که بازار رابطه‌های مالی – اقتصادی و اداری – مدیریتی و جو تصنعی و ملتهب اجتماعی – ساختمانی فراهم آورده است.

از دیدگاه ما جدایی یا فاصلهٔ معماری از معمار را از راه آگاهانه مسئول کردن مردم به نگهداشت درست آنچه دارند می‌توان از میان برداشت. برای این امر خطیر می‌توان به ساکنان و شاغلان، مالکان و صاحبان، ابزارهای لازم فنی – اقتصادی – اجتماعی داد و همزمان با این تدبیر که راه مشارکت مستقیم شهروندان را در ساخت و نگهداشت ساختمان‌ها هموار می‌کند بازار سرمایه‌گذاری در عرصه و اعیان را از سودجویان داخلی کوردلی که از تجربه‌های جهانی همین بازار تغذیه می‌شوند زدود.

و جز این هیچ تضمینی وجود ندارد که سودجویان در تضمین منافع مادی خویش نفوذ خود را تا حد قانون‌گذاری گسترش ندهند و تمامی موهبت‌های خدادادی کشورمان را هزینهٔ خانه‌سازی – شهرسازی‌های ناسنجیده نکنند. و یادمان باشد که مردم ما درحالی‌که تشنهٔ خانهٔ نوساز وانمود می‌شوند، هیچ‌گونه آموزشی برای تمییز آنچه که می‌خواهند و سنجش آنچه که دارند با آنچه را که به عالم تصورات‌شان دربارهٔ خانه و شهر راه داده شده است ندارند. امروزه مردم ما به خواسته‌هایی خام و تصورهایی ناسنجیده که به عنوان آرمانی‌شان می‌شمرند مجهز شده‌اند و به دور از اندیشه‌هایی هستند که حفاظت مستمر و بهسازی و مرمت‌های دوره‌ای خانه و مدرسه و بازار را همزمان با طراحی و اجرای ساختمان فهم می‌کنند. (در مقاله‌ای با عنوان «کاربرد اندیشه‌ها در حفاظت ثروت‌های ساختمانی ایران» در مجلهٔ معماری و شهرسازی، ش ۱۶، سال ۱۳۷۱)