مصدر ترسیم کردن {to draw} به معنای بیرون کشیدن است، و بیرون کشیدن به معنای آشکار کردن است و آشکار کردن به معنای فهمیدن است. از طریق کامپیوتر، شما به نقطهٔ پایان میرسید، پیش از آن که معنای آن نقطهٔ پایان را درک کنید.
یکی از مشکلات دورهٔ ما این است که ابزارهایی را توسعه دادهایم که سرعت {در طراحی کردن} را ممکن میکند، اما سرعت و تکرار {لزوماً} به راه حل درست منتهی نمیشود. ادراک است که راه حل درست را به ما میدهد. میدانم که یک نفر ممکن است که از کامپیوتر برای کشف کردن بهره ببرد، اما آنچه او از طریق کامپیوتر تولید میکند فرم است. این محصول میتواند مجسمه باشد، اما لزوماً اثر معماری نیست. امروز آثار بسیاری وجود دارند که محض خاطر متفاوت بودن متفاوتند. این منجر به تولید معماری پر سر و صدا میشود، معماریای که بر سر شما فریاد میزند.
{…} تفاوت معماری من از اوضاع {خاص هر پروژه} ناشی میشود. {…} من خودم را در حال تلاش برای خلق معماری از مکان آن، از زمان آن، از فنآوری آن و از فرهنگ آن میبینم.
مبادی و اصول معماری پرسشها هستند. پیش از شروع هر پروژه میپرسم: وضعیت بستر از حیث زمینشناسی و ژئومورفولوژی چگونه است؟ تاریخ آن چیست؟ باد از کدام سمت میوزد؟ خورشید از کجا طلوع میکند؟ الگوی سایهاندازی چیست؟ نظام زهکشی آن کدام است؟ از حیث گیاهشناسی بستر چه وضعیتی دارد؟ من صرفاً در حال کار در قلمرو خودم هستم، به شکلی که مناسب است. این یک نوع نگرش است و من آن را به منزلهٔ یک مسئولیت کامل فرض میکنم. (در گفتوگو با Andrea Oppenheimer Dean منتشر شده در وبسایت Architectural Record، سال ۲۰۰۷)