دسته‌ها
کیشو کوروکاوا

کیشو کوروکاوا: آوانگاردی که تجاری‌سازی شود دیگر آوانگارد نیست

این رسم تاریخ است. می‌دانید که یک‌زمان آرت‌نووو آوانگارد بود، بعد صنعت تلاش کرد که این جنبش آوانگارد را به شکل صنعتی جهانی درآورد. پس از آن هنر آوانگارد دیگر آوانگارد نیست، چون تجاری‌سازی شده است. {…} به همین شکل، من فکر می‌کنم که ایده‌های گروپیوس، باوهاوس و لوکوربوزیه و معماری آوانگارد به تدریج در بخش صنعت جذب شد.

پس سبک بین‌المللی در واقع به وسیلهٔ صنعت تجاری‌سازی شده است. هر کس می‌تواند با استفاده از فولاد، شیشه و بتن معماری معاصر خلق کند. بدون لوکوربوزیه، هر کسی می‌تواند معماری معاصر را به شکلی کم‌ارزش طراحی کند. بنابراین، لوکوربوزیه دیگر آوانگارد نیست، او در این روند از آوانگارد بودن تبدیل به معمار خالق یک سبک می‌شود. (در گفتگو با Betty J. Blum در سال ۲۰۰۱، منتشر شده در وب‌گاه انستیتو هنر شیکاگو)

دسته‌ها
موشه سفدی

موشه سفدی: ما معماران باید دست از بله قربان گفتن برداریم

آنچه ما {معماران} انجام می‌دهیم تاثیر عظیمی بر زندگی مردم می‌گذارد. مسئله سبک یا بیان معماری نیست؛ مسئله کیفیت قابل اندازه‌گیری زندگی است که مسئولیت بزرگی بر دوش معماران می‌گذارد. متاسفانه تاثیر ما بر تصمیمات {کلان} محدود است. تصمیمات اصلی را قانون‌گذاران، کارفرمایان، اقتصاددانان و بازار می‌گیرند، اما ما معماران مسئولیت داریم تا حد ممکن بر این تصمیمات تاثیر بگذاریم {…} خیلی مهم است که ما در مقام معمار دست از بله ‌قربان گفتن برداریم و در عوض موضعی انتقادی اتخاذ کنیم. {درست است که} اگر چنین کنیم در معرض دردسر قرار می‌گیریم، اما لازم است این دردسرها را همچون بخشی از حرفه‌مان بپذیریم. (در گفتگو با Debika Ray منتشر شده در مجله ICON در سال 2014)

دسته‌ها
دیوید چیپرفیلد

دیوید چیپرفیلد: پیروی از سبک بین‌المللی توجیه منطقی ندارد

یک ساختمان تا مدت زمان زیادی ممکن است باپرجا بماند، روی زمین ثابت است و باعث به وجود آمدن نوعی «مکان» می‌شود. هر چقدر هم که سعی کنیم معاصر باشیم ما همچنان به دنبال ویژگی‌های مختلف در مکان‌های مختلف هستیم. وقتی به مکزیک می‌رویم دوست داریم معماری‌ای ببینیم که چیزی در مورد آن مکان و فرهنگش به ما بگوید. وقتی در شهری شروع به ساختن می‌کنیم به نوعی وظیفه داریم به آن متصل بشویم و سر دربیاوریم که چرا ساختمان‌ها اینطور که در این شهر ساخته شده‌اند هستند و چه چیزی به آن اضافه می‌کنند. به نظر من این خیلی بد است که یک معمار تاریخ و فرهنگ یک شهر را به کلی نادیده بگیرد و بگوید «من پیرو سبک بین‌المللی هستم». این واقعا هیچ توجیه منطقی‌ای ندارد. مثل این است که در آشپزی هیچ تنوعی نداشته باشید و انواع مختلف غذا را در مخلوط کن بریزید و مانند یک معجون پروتئین قوی مصرف کنید. این مفهوم رمانتیک سبک‌های مختلف و رویکردهای مختلف خیلی مهم است، یک معنی‌ای برای مردم دارد و وقتی معنی را از چیزها می‌گیرید نتیجه کار موجودیتی کسل کننده می‌یابد. معماری باید شما را تحت تاثیر قرار دهد. اینجاست که سیرت مهم می‌شود. ما باید حواسمان باشد که محصولاتی بی‌مزه تولید نکنیم. (در گفتگو با Andy Butler منتشر شده در وبسایت دیزاین بوم، سال 2014)

دسته‌ها
ایرج اعتصام

ایرج اعتصام: مرجع اصلی معمارانِ ما مجلات معماری خارجی است

تقلیدهای سطحی و نابجا چه در معماری «عشق به فرنگ» که پس از سفر ناصرالدین شاه به اروپا متداول گردید چه معماری «شبه اکسپرسیونیستی آلمانی» و شهرسازی «شبه دههٔ بیست اروپا» که در زمان پهلوی اول و پس از اعزام هیئت‌های دانشجویی به آلمان و بعضی از کشورهای اروپایی متداول شد و به معماری مدرن و شهرسازی به اصطلاح «منشور آتنی» و در هم‌ریختگی افکار و سبک‌های معماری تحت تاثیر تحولات دههٔ شصت به بعد اروپا و آمریکا در دوران پهلوی دوم رسید عملا اروپا و آمریکا را به «دستگاه فرستندهٔ سبک‌ها» و ایران را به «دستگاه گیرندهٔ سبک‌ها» تبدیل کرده است.
حتی امروز که «انقلاب اسلامی» را «انقلاب ارزش‌ها» نام نهاده‌اند هنوز مرجع اصلی معماران ما مجلات معماری و شهرسازی خارجی است که از آنها به طور تقلیدی بهره‌گیری سطحی شده و در عمل شاهد ملقمه‌ای از انواع سبک‌های التقاطی مدرن و پست‌مدرن و رومی و غیره هستیم. (در مقالهٔ «بررسی تطبیقی معماری و شهرسازی معاصر ایران با اروپا»، سال 1374)

دسته‌ها
عبدالعزیز فرمانفرماییان

عبدالعزیز فرمانفرماییان: افسوس می‌خورم که چرا هرچه بیشتر از معماری سنتی ایران الهام نگرفتم

اگر توصیه‌ای برای همکاران جوانم داشته باشم این است که بر خلاف آرشیتکت‌های نسل ما که نه تنها در ایران بلکه در سراسر جهان اینطور آموختند که باید از گذشته به کلی بُرید و در همه جا فقط سبک بین‌المللی یا به اصطلاح مکتب باهاوس را الگو قرار داد، حداکثر استفاده از هنر و معماری سنتی ایران را در کارهای خود به کار برند و از میراث غنی خودمان هرگز غافل نمانند. افسوس من شخصاً همین است که چرا هرچه بیشتر از جنبه‌های معماری و هنری و رنگ‌های سنتی ایران الهام نگرفتم. (مصاحبه با مجلهٔ شهرنگار، سال 1385)