معماری فقط هنر یا تخصصی که باید سفارش و تقاضا داشته باشد، نیست. معماری سبک زندگی را رقم میزند و مطبوعات و رسانههای مرتبط به این موضوع هم وظیفهشان در همین راستا تعریف میشود. مطبوعات باید سلیقه تولید کنند. مطبوعات باید مبادی زندگی شهری و ارزشها را به مخاطبان و جامعه شهری نشان دهند. قبل از انقلاب، نشریات آرشیتکت، معماری نوین و دیگر مجلاتی که بسیار وسیع با تیراژ زیاد از آمریکا، فرانسه، ایتالیا و انگلستان به ایران فرستاده میشدند، این موضوع را حمایت میکردند. امروز باید دنبال این سؤال باشیم که اکنون فضای معماری معاصر و بهتبع آن سبک زندگی در شهرها، چطور از سوی نشریات بررسی میشود. (در میزگردی با موضوع رسانههای معماری، با حضور محمد محمدزاده، احمد زهادی و سعید برآبادی، منتشر شده در روزنامهٔ شرق، سال ۱۳۹۶)
برچسب: سبک زندگی
معمار تابع سفارش کارفرماست. قصری در اسپانیا ساخته شده به نام قصر الحمرا که به یکی از فرمانداران عرب مربوط بوده است. اسلام حدود هفتصد سال در این کشور حکومت کرد. این حاکم سفارش میدهد قصرش شبیه همان تعاریفی باشد که قرآن از بهشت ارائه میدهد. قرآن را به زبان اندلس ترجمه میکنند و به معمار میگویند این را بساز. یعنی آن حاکم سفارش فیزیکی به معمار میدهد. در بهشت آبها در جریان و درختان زیبا پر از شکوفه و میوه هستند، حوریان بهشتی در آن میچرخند و … . معمار همین ایده را با معماری ایرانی، اسپانیایی و مراکشی تجسم میکند. چندین معماری ایرانی هم در آن کار میکردند. حاکم چهار زن داشته که برای هرکدام از آنها چهار پاویون پر از گلوریحان ساختهاند، سالنی برای گردهمایی این چهار همسر، از کنار تمام پلهها جوی آب گذر میکند، به جای حوریان مجسمههای زیبا در قصر گذاشته شده است. کارفرما سفارش را داده و پی کارش رفته است.
معماری، به فضا کشیدن لایفاستایل فرد، شهر و عملکرد آدمهاست. معماری نحوهٔ زندگی است. وقتی نحوهٔ زندگی تغییر میکند، معماری هم فرق میکند. زمانی که ما دوران پدرسالاری داشتیم و همه بچهها، نوهها و نتیجهها در یک جا زندگی میکردند، پس دورتادور خانه اتاق بود و در وسط حیاط و حوض آب و ساختمان اصلی از پدربزرگ که هم خرج خانواده را میداد و هم دستورات را صادر میکرد. وقتی این شیوهٔ زیست عوض شد، معماری ما هم عوض شد. (در گفتگو با افسانه شفیعی، منتشر شده در روزنامهٔ شرق، سال ۱۳۹۴)
بستر آثار اخیر من مناطقی دور از شهرها بوده است. این نخستین بار بوده که من بنایی را در یک محیط زیبای طبیعی طراحی کردهام، با این حال حتی مردم ساکن در چنین مناطق زیبای طبیعیای به همان سبک مردم توکیو زندگی میکنند. پس معنای {سبک زندگی} طبیعی هم به وضوح تغییر کرده است. {توجه به} زمینه یا سیاق فقط به معنای پرسش از آنچه به شکل بصری درک میکنیم نیست.
در حال حاضر ما در یک سیاق خصوصاً متوسط و میانهای زندگی میکنیم که نه فقط در ژاپن بلکه در کل جهان جریان دارد. یک رویکرد این است که با توجه به بستر مادی بنا را طراحی کنیم، اما من به ساختنی که معطوف به زمینهٔ حقیقی وجودمان باشد علاقهمندم؛ آنچه میان ما و مردم سایر کشورها اشتراک دارد. (در گفتگو با Annabel Lahz و Andrew Nimmo در سال ۱۹۹۷)
ده سال پیش را به خاطر میآورم که در قامت یک مرد جوان در دانشگاه پکن سخنرانی کردم. بعد از سخنرانی دانشجویان جوان در مقابلم ایستادند و از من پرسیدند: «چرا باید معماری ما معماری چینی باشد؟ ما حالا جزئی از یک جهان هستیم و چه لزومی دارد {معماری مخصوص به خود داشته باشیم}؟» در نظام آموزشی ما تقریبا هیچ اثری از سنت وجود ندارد. در زندگی امروز، تنها قشر بسیار فقیر جامعه به شکل سنتی زندگی میکنتد و قشر متوسط و بالای جامعه حتی نمیدانند هدفشان در زندگی چیست.
البته، از طرف دیگر بعضی از مردم احساسات نوستالژیک دارند، این که ما سنت و تاریخ بزرگی داریم، این که باید کاری برای این فرهنگ بکنیم. اما {هنگام عمل} فقط به کارهای تبلیغاتی و تجاری مثل استفاده از چند نشانه و چند نماد بسنده میکنند، طوری که در کارشان هیچ احساسی نسبت به سنت وجود ندارد. اصلا چرا راجع به سنت در چین صحبت میکنیم؟ چون موضوع فقط خود سنت نیست، بلکه روش سنتی زندگی ما طبیعیتر و پایدارتر و هماهنگتر با محیط زیست بوده است. نه فقط سنت خود را از دست دادهایم، که روش تفکر راجع به آن را نیز فراموش کردهایم. فراموش کردن طرز تفکر مهمتر از فقدان سنت است، برای همین است که من با نسلهای جوانتر صحبت میکنم. (در گفتگو با Anna Tweeddale منتشر شده در مجلهٔ Architectural Review ش 127، سال 2012)
طراحی یک خانه بهمراتب سختتر از طراحی موزهٔ هنر یا یک بنای اداری است. هنگام طراحی خانه، شما یک کارفرمای مشخص دارید که باید طرح شما با سبک زندگی او همخوانی داشته باشد، اما هنگام طراحی یک اداره، شما تنها با کلیات معماری مواجه هستید. بر همین اساس، وقتی یک معمار مشهور شود، تمایلی به طراحی بنای مسکونی ندارد. در پروژههای مسکونی پولی وجود ندارد و در عین حال مشکلات و مسئولیتها زیاد است. اما هستند معمارانی همچون لوکوربوزیه، میس وندرروهه و آلوار آلتو که سرتاسر عمر حرفهای خود به طراحی خانهها مشغول بودهاند و من به آنها احترام میگذارم. این معماران در حین طراحی خانهها آزمونهای طراحانهٔ خویش را انجام دادند. (در گفتگو با Edan Corkill نویسندهٔ وبسایت the Japan Times، سال 2013)