دسته‌ها
غلامحسین نامی

غلامحسین نامی: هنرمند زمانی به آزادی کامل در آفرینش هنری می‌رسد که همۀ مبانی و اصول خلق هنری را هضم کرده باشد

در حقیقت به اینجا رسیده‌ام که فرم و قالب و ایسم و سبک و این قبیل چیزها قید و بندهای بی‌ربطی است. انسان باید برای بیان ایده‌ها و آرمان‌های خود آزاد باشد و از هر تکنیک و روش و شیوۀ بیان و سبکی که می‌خواهد بهره گیرد. اما هنرمند زمانی به آزادی کامل در آفرینش هنری می‌رسد که همۀ مبانی و اصول خلق هنری و دانش‌های گوناگون آن را هضم کرده باشد.

دنباله‌روی از قوانین و فرمول‌های سنتی هنرمند را گرفتار ابتذال و سکون می‌کند. راستش دیگر در بند بد و خوب بودن کارهایم نیستم و هر طور که بتوانم و بشود حرف‌هایم را می‌زنم؛ هر هنرمندی باید به چنین آرامشی و راحتی انتخاب برسد. (در گفت‌وگو با مرتضی ممیز، منتشر شده در مجلهٔ کِلک، سال ۱۳۷۵)

دسته‌ها
فریده لاشایی

فریده لاشایی: نوع نقاشی‌ای که در ایران تولید می‌شود بازتولید هنر غربی است

نقاشی مثل هنرهای دیگر، تنها به دنبال اقتدار سیاسی و اقتصادی است که می‌تواند جایگاه خود را در شکل‌گیری فرهنگ جهانی باز کند، مرکزیت یابد و یا به حاشیه رانده شود. هنگامی که از هنر معاصر جهان حرف می‌زنیم، بیشتر هنر معاصر قرن برایم تداعی می‌شود، چرا که «هنر معاصر جهان» به خاطر هژمونی فرهنگ و زبان جهان غرب، با آن به ناچار یکی گرفته می‌شود. این است که هنر غیر غربی تنها در صورتی جایگاه خود را در هنر معاصر جهان باز می‌کند که با زبان غربی بیان شود. امروز نه‌تنها نقاشی ایران جایگاه تعیین‌کننده‌ای در هنر معاصر جهان ندارد، بلکه اصلا زبان نقاشی در حال حاضر زبان اصلی هنر معاصر به شمار نمی‌آید. طی بیست سال گذشته هرچه بیشتر هنر ویدئویی، چیدمان و مجموعه کارهای متشکل از چند «مدیوم» مختلف، مورد توجه قرار گرفته است. (گرچه طی این دو سه سال اخیر دوباره نقاشی در نمایشگاه‌های مطرح جهانی عرضه شده‌است.)

نکته دیگر این که به علت مرکزیت یافتن هنر غربی به دلایل سیاسی و اقتصادی، نوع نقاشی‌ای که در ایران تولید می‌شود به نحوی بازتولید هنر غربی است. در مجموع آثار «سبک‌ساز» و خاص ایرانی کمتر تولیده شده‌است. فکر می‌کنم تلاش‌های کادر اخیر موزه هنرهای معاصر ایران و شخص آقای سمیع‌آذر در معرفی نقاشی و هنر ایران در نمایشگاه‌ها و مراکز بزرگ عرضه هنر معاصر جهان وضعیت جدیدی را برای هنر و نقاشی ایران در عرصه جهانی نوید می‌دهد. (در گفتگو با کوروش صفی‌نیا منتشر شده در ماهنامه هفت، شماره ۱۹، سال ۱۳۸۴)

دسته‌ها
ویلم دکونینگ

ویلم دکونینگ: اینکه سعی کنی به زور و اجبار سبکی داشته باشی ایدهٔ بسیار مزخرفی است

«سبک» یک جور کلاهبرداری است. من همیشه احساس می‌کردم که یونانی‌ها پشت ستون‌هایشان پنهان شده‌اند. اینکه سعی کنی به زور و اجبار یک سبکی داشته باشی ایده بسیار مزخرفی است. توان ارتجاعی قدرت طوری است که سبب می‌شود سبک و دیگر چیزها ادامه داشته باشد. فهمیدن اینکه یک سبک از کجا شروع شده غیرممکن است. من فکر می‌کنم این بورژواترین ایده ممکن است که آدم فکر کند می‌تواند از قبل پدیدآورنده سبکی خاص باشد. در اشتیاق پدید آوردن یک سبک بودن مثل این است که به خاطر اضطراب خود معذرت خواهی کنی. بهرحال به نظر من نوآوران، در پایان یک دوره ظاهر می‌شوند. (در سخنرانی A Desperate View در مدرسه Subjects of the Artist در سال ۱۹۴۹)