بیقانونی و غیر عقلایی بودن، زندگی در کلانشهرهای کشور را بسیار مشکل کرده است. مبارزه برای استقرار قانون که از عهد مشروطه صورت نهادی به خود گرفت و به استقرار پارلمان و مشروط کردن قدرت خودکامه منجر شد، تا امروز برای برنشاندن قانون به جای بیقانونی ادامه دارد. در کشور ما اگرچه به اندازه کافی قانون وجود ندارد یا قوانینمان از دقت و عمق کافی برخوردار نیست، اما رعایت همین مقدار قانون میتواند شرایط معقولتر و منطقیتری را برای زندگی در شهرها و کلانشهرهای ما فراهم کند.
از آنجا که نقض قانون در کشور ما بسیار بیشتر از نقص قانون است، توجه به این نکته بسیار حائز اهمیت است که سرمایهداری تمرکزگرای بیقانون و عدم پایبندی مدیریت شهری به قوانین و طرحهای شهری با اتخاذ تصمیمات ناگهانی و غیرعقلایی، وضعیت حاکم بر کلانشهرهای کشور ما را رقم زدهاند. مهمترین و برجستهترین انعکاس فضایی این وضعیت در دهههای گذشته عقب ماندن شهرسازی از شهرنشینی است و در دوره کلانشهرنشینی ما در ایران، عقبماندگی شهرسازی از کلان شهرنشینی شدت بیشتری یافته است. (در گفتوگوی منتشر شده در مجلهٔ کوچه، شمارهٔ ۷، پیاپی ۲۴، سال ۱۴۰۰)