من همیشه برای پیدا کردن مشتری مشکل داشتهام ولی پس از پیدا کردن او دیگر مشکلی نبوده، حتی اگر جاهایی بعضی مسایل را نتوانستهام حل بکنم تقصیر خودم بوده است. ولی این مطلب غیرقابل انکار است که سفارشدهنده خوب شرط اصلی پروژه موفق است.
مشتری خوب، کسی است که سختگیر باشد، کسی که مسایل را خوب بشناسد. این به نفع معمار است و مشکلترین کار دست و پنجه نرم کردن با کارفرمایی است که خود جوابها را میداند. به عنوان مثال در مورد طراحی و ساخت موزهٔ هنر سانفرانسیسکو برای سفارشدهنده دو راه وجود داشت: جاسازی تمام تجهیزات موزه در ۶ طبقه اول یک آسمانخراش، پیدا کردن زمین و ساخت آن. او مسیر طولانیتر یعنی راه دوم را انتخاب کرد چون به این نتیجه رسید که موزه باید علامت و تصویر باشد و باید ارزش نمادی و سمبولیک داشته باشد.
معماری معاصر باید علاوه بر معمار، سفارشدهنده را نیز آموزش دهد و او را نیز تربیت کند وگرنه معماری که همه قواعد و قوانین کاریاش قبلاً مشخص شده «گریموری» بیشتر نمیتواند باشد. (در گفتگوی با محمد قاریپور، منتشر شده در مجلهٔ آبادی، ش ۳۳، سال ۱۳۷۸)