دسته‌ها
ماریو بوتا

ماریو بوتا: کارفرمای خوب کسی است که سخت‌گیر باشد

من همیشه برای پیدا کردن مشتری مشکل داشته‌ام ولی پس از پیدا کردن او دیگر مشکلی نبوده، حتی اگر جاهایی بعضی مسایل را نتوانسته‌ام حل بکنم تقصیر خودم بوده است. ولی این مطلب غیرقابل انکار است که سفارش‌دهنده خوب شرط اصلی پروژه موفق است.

مشتری خوب، کسی است که سخت‌گیر باشد، کسی که مسایل را خوب بشناسد. این به نفع معمار است و مشکل‌ترین کار دست و پنجه نرم کردن با کارفرمایی است که خود جواب‌ها را می‌داند. به عنوان مثال در مورد طراحی و ساخت موزهٔ هنر سانفرانسیسکو برای سفارش‌دهنده دو راه وجود داشت: جاسازی تمام تجهیزات موزه در ۶ طبقه اول یک آسمان‌خراش، پیدا کردن زمین و ساخت آن. او مسیر طولانی‌تر یعنی راه دوم را انتخاب کرد چون به این نتیجه رسید که موزه باید علامت و تصویر باشد و باید ارزش نمادی و سمبولیک داشته باشد.

معماری معاصر باید علاوه بر معمار، سفارش‌دهنده را نیز آموزش دهد و او را نیز تربیت کند وگرنه معماری که همه قواعد و قوانین کاری‌اش قبلاً مشخص شده «گریموری» بیشتر نمی‌تواند باشد. (در گفتگوی با محمد قاری‌پور، منتشر شده در مجلهٔ آبادی، ش ۳۳، سال ۱۳۷۸)

دسته‌ها
ایرج کلانتری

ایرج کلانتری: مطبوعات و رسانه‌های معماری باید سلیقه تولید کنند

معماری فقط هنر یا تخصصی که باید سفارش و تقاضا داشته باشد، نیست. معماری سبک زندگی را رقم می‌زند و مطبوعات و رسانه‌های مرتبط به این موضوع هم وظیفه‌شان در همین راستا تعریف می‌شود. مطبوعات باید سلیقه تولید کنند. مطبوعات باید مبادی زندگی شهری و ارزش‌ها را به مخاطبان و جامعه شهری نشان دهند. قبل از انقلاب، نشریات آرشیتکت، معماری نوین و دیگر مجلاتی که بسیار وسیع با تیراژ زیاد از آمریکا، فرانسه، ایتالیا و انگلستان به ایران فرستاده می‌شدند، این موضوع را حمایت می‌کردند. امروز باید دنبال این سؤال باشیم که اکنون فضای معماری معاصر و به‌تبع آن سبک زندگی در شهرها، چطور از سوی نشریات بررسی می‌شود. (در میزگردی با موضوع رسانه‌های معماری، با حضور محمد محمدزاده، احمد زهادی و سعید برآبادی، منتشر شده در روزنامهٔ شرق، سال ۱۳۹۶)

دسته‌ها
عبدالرضا زکایی

عبدالرضا زکایی: معماری نحوهٔ زندگی است؛ وقتی نحوهٔ زندگی تغییر کند معماری هم تغییر می‌کند

معمار تابع سفارش کارفرماست. قصری در اسپانیا ساخته شده به نام قصر الحمرا که به یکی از فرمانداران عرب مربوط بوده است. اسلام حدود هفتصد سال در این کشور حکومت کرد. این حاکم سفارش می‌دهد قصرش شبیه همان تعاریفی باشد که قرآن از بهشت ارائه می‌دهد. قرآن را به زبان اندلس ترجمه می‌کنند و به معمار می‌گویند این را بساز. یعنی آن حاکم سفارش فیزیکی به معمار می‌دهد. در بهشت آب‌ها در جریان و درختان زیبا پر از شکوفه و میوه هستند، حوریان بهشتی در آن می‌چرخند و … . معمار همین ایده را با معماری ایرانی، اسپانیایی و مراکشی تجسم می‌کند. چندین معماری ایرانی هم در آن کار می‌کردند. حاکم چهار زن داشته که برای هرکدام از آنها چهار پاویون پر از گل‌وریحان ساخته‌اند، سالنی برای گردهمایی این چهار همسر، از کنار تمام پله‌ها جوی آب گذر می‌کند، به جای حوریان مجسمه‌های زیبا در قصر گذاشته شده است. کارفرما سفارش را داده و پی کارش رفته است.

معماری، به فضا کشیدن لایف‌استایل فرد، شهر و عملکرد آدم‌هاست. معماری نحوهٔ زندگی است. وقتی نحوهٔ زندگی تغییر می‌کند، معماری هم فرق می‌کند. زمانی که ما دوران پدرسالاری داشتیم و همه بچه‌ها، نوه‌ها و نتیجه‌ها در یک جا زندگی می‌کردند، پس دورتادور خانه اتاق بود و در وسط حیاط و حوض آب و ساختمان اصلی از پدربزرگ که هم خرج خانواده را می‌داد و هم دستورات را صادر می‌کرد. وقتی این شیوهٔ زیست عوض شد، معماری ما هم عوض شد. (در گفتگو با افسانه شفیعی، منتشر شده در روزنامهٔ شرق، سال ۱۳۹۴)

دسته‌ها
ایرج کلانتری

ایرج کلانتری: امروز برای فارغ‌التحصیلان دانشکدهٔ معماری سفارش‌دهندهٔ بالقوه وجود ندارد

امروز یک مسئله‌ای وجود دارد که عمومی است و اصلاً محدود به جغرافیای ایران نیست. در دههٔ چهل که من از دانشکده فارغ‌التحصیل شدم یا حتی پیش از آن و از همان سال سوم تحصیلم برای من کارفرمای بالقوه وجود داشت. برادر من با هفت سال اختلاف سنی از من می‌توانست از طریق حقوقی که می‌گرفت پس‌اندازی داشته باشد که در منطقهٔ دروس پانصد متر زمین بخرد و از من بخواهد که در آن زمین برای او ویلایی بسازم که آتلیهٔ نقاشی‌ در آنجا داشته باشد. آیا امروز چنین سفارش‌دهنده‌ای وجود دارد؟ مسلماً نه. برای اینکه هیچ‌کس از پس‌انداز حقوقش نمی‌تواند مالک چنان زمینی شود و دوماً هیچ عقل سلیمی امروز حکم نمی‌کند که در پانصد متر زمین ویلا بسازد که آتلیه هم داشته باشد. حتما باید بنایی ساخته شود که چند برابر قیمت زمین فروخته شود.

بنابراین می‌خواهم بگویم که امروز فارغ‌التحصیل دانشکدهٔ معماری اصلاً سفارش‌دهندهٔ بالقوه ندارد. در نتیجه این مسئله به دوران برمی‌گردد. ما آدم‌های خوشبختی بودیم که دوره‌ای متولد شدیم و زندگی کردیم که به‌واسطهٔ قشر متوسط مدام برایمان کار وجود داشت. در آن شرایط با آدم‌های فرهیخته‌ای مرتبط می‌شدم که ثروتشان فکرشان بود و با محدودیت‌های مالی که داشتند به من رجوع می‌کردند که برایشان خانه بسازم و قرار هم نبود که همه این خانه‌ها به یکدیگر شبیه باشند. مثلاً برای مهشید امیرشاهی یک‌جور خانه ساخته می‌شود و برای نجف دریابندری جوری دیگر. این یک فرصتی بود که برای ما وجود داشت و امروز اصلاً وجود ندارد. با همه این محدودیت‌ها صمیمانه می‌گویم که من از کسانی که یک روزی شاگرد من بودند کار یاد می‌گیرم. بچه‌های جوان‌تر فکرهای عالی دارند اما فرصت تحقق ایده‌هایشان نیست و نمی‌دانم مقصر این آشفتگی موجود کيست و واقعاً متحیرم. (در گفتگو با روزنامهٔ شرق به مناسبت انتشار کتاب «معماری معاصر ایران»، سال ۱۳۹۷)

دسته‌ها
علی اکبر صارمی

علی اکبر صارمی: هر اثر بزرگ و مهم معماری کارفرمای مهمی نیز می‌طلبد

هر اثر بزرگ و مهم معماری کارفرما و سفارش‌دهندهٔ مهمی نیز می‌طلبد. آیا امروزه چنین قصدی و چنین خواستی برای صاحبان قدرت و سیاست و سرمایه وجود دارد؟ من همیشه فکر می‌کردم که شاه‌عباس چگونه از دروازهٔ دولت به طرف زاینده‌رود بلوار چهارباغ را در خیال خود طراحی کرد و چندی بعد اجرا شد. بنابراین تخیل و رویاهای معماران هنگامی که با کارفرمایانی که رویای ساختن بناهای ماندگار را دارند به هم آمیخت در این صورت معماری ماندگار و هنرمندانه خلق می‌شود. متأسفانه امروزه سیاستمداران و تصمیم‌گیرندگان ما آنچنان درگیر مسائل دیگری هستند که در آخرین فرصت، اگر فرصتی باقی بماند به معماری ماندگار می‌پردازند.

در اینجا کلمهٔ Visionary به معنای تخیلی، آینده‌نگری جاه‌طلبانه و حتی رویایی به خوبی تعریف‌کنندهٔ سفارش‌دهندگان بزرگی است که طی تاریخ در شرق و غرب بناهای ماندگار و زیبای جهان را آفریده‌اند. (در مقاله‌ای با عنوان «دیدن آنچه امروز می‌گذرد»، منتشر شده در مجلهٔ معماری و شهرسازی، ش ۸۴، سال ۱۳۸۵)