[et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffde00″ custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_post_title meta=”off” admin_label=”Post Title” _builder_version=”4.2.2″ title_font_size=”30px” title_line_height=”1.3em” background_color=”rgba(255,255,255,0)” parallax=”on” parallax_method=”off” text_orientation=”center” parallax_effect=”on” module_bg_color=”rgba(255,255,255,0)” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”] [/et_pb_post_title][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ fullwidth=”on” custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#222222″ custom_padding=”0px|0px|0px|0px” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_fullwidth_header title=”ترجمهٔ نیوشا حاجیان” text_orientation=”center” content_max_width=”none” admin_label=”Fullwidth Header” _builder_version=”4.2.2″ title_font_size=”19″ background_color=”rgba(255, 255, 255, 0)” button_one_letter_spacing_hover=”0″ button_two_letter_spacing_hover=”0″ button_one_text_size__hover_enabled=”off” button_two_text_size__hover_enabled=”off” button_one_text_color__hover_enabled=”off” button_two_text_color__hover_enabled=”off” button_one_border_width__hover_enabled=”off” button_two_border_width__hover_enabled=”off” button_one_border_color__hover_enabled=”off” button_two_border_color__hover_enabled=”off” button_one_border_radius__hover_enabled=”off” button_two_border_radius__hover_enabled=”off” button_one_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_one_letter_spacing__hover=”0″ button_two_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_two_letter_spacing__hover=”0″ button_one_bg_color__hover_enabled=”off” button_two_bg_color__hover_enabled=”off”][/et_pb_fullwidth_header][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ text_font=”|600|||||||” text_font_size=”16px” background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]
مروه الصابونی، معمار سوری، در طول بمبارانهای جنگ داخلی زادگاهاش را ترک نکرد و در حمص ماند و تلاش کرد در بطن کشتارها بنای امید بگذارد. او در شرححالی که از خود نوشته، از اندیشهها و مبانی فکریاش صحبت میکند؛ اما آیا کسی به او گوش میدهد؟
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffffff” custom_padding=”0px||0px|” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_row admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2020/03/Marwa_Alsabouni_Herself.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_phone=”” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”4.2.2″ custom_margin=”0px||0px||false|false” custom_padding=”0px||0px||false|false” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ text_font_size=”10px” background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” custom_margin=”0px||||false|false” custom_padding=”0px||0px||false|false” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]
یک روح زیبا: مروه الصابونی در حمص، عکس را همسرش غسان جانسیز برداشته است.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ custom_padding=”0px||0px||false|false”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]
ضربالمثلی سوری میگوید: «کسی که گذشتهای ندارد، نمیتواند اکنونی داشته باشد». قبل از روزهای سیاه جنگ داخلی، این ضربالمثل برای نصیحت به جوانان شجاعی به کار میرفت که به طرز نگرانکنندهای مدرن شده بودند و عقیده داشتند که گذشته از مدافتادهتر از آن است که کارکردی داشته باشد: عقیده داشتند خیابانهای تنگ، بازارهای شلوغ، کارگاههای کوچک شهر دیگر کارکردی ندارد. اما از سال ۲۰۱۱ که جنگ آغاز شد: این ضربالمثل حامل مفهوم دردناکتری شد. با نابود شدن بخش عظیمی از کشور، آینده چگونه خواهد بود؟ مردم چشمهایشان را میبستند و فکر میکردند: آیا اصلاً در چنین شرایطی، آینده را میشود تصور کرد؟
مروه الصابونی معتقد است که بله در این شرایط هم آینده قابل تصور است حتی با چشمان کاملاً باز. معماری سیوچهارساله و مادر دو فرزند که در حمص به دنیا آمده و بزرگ شده است. شهری که صحنهٔ جنگهایی وحشیانه بوده است. برخلاف خیلیها او سوریه و حتی حمص را در طول جنگ ترک نکرد. استودیویی که او و همسرش در میدان اصلی شهر باز کرده بودند، خیلی زود بسته شد: این بخش از شهر خیلی زود به منطقهای متروکه تبدیل شد. اما کوچکترین آسیبی به خانهٔ آنها که در نزدیکی همین میدان قرار داشت نرسید و او و خانوادهاش در آن جان سالم به در بردند.
«من خوششانس بودم». «من مجبور نشدم که خانهام را ترک کنم. ما آنجا گیر افتاده بودیم، انگار که در زندان بودیم؛ ما ماه را برای دو سال ندیدیم؛ اما به جز پنجرهها که شکسته بودند دیگر چیزی آسیب ندیده بود.» او میخندد و حیرت من را برمیانگیزد. (با او در اسکایپ صحبت میکنم که بسیار عجیب است، ماشینها در خیابان آنها میروند و میآیند و بوق میزنند، انگار همه چیز عادی است).
«بله! ما سه ماه پیش دمشق بودیم و مردم آنجا به اندازهٔ شما تعجب کرده بودند. به نظرت من چون میخندم، دیوانه به نظر میرسم؟ خب! من خودم را خوششانس میدانم. من همسر فوقالعادهای دارم که بسیار خوشبین است؛ خوشبینی او و باورهای معنویمان به ما کمک کرد. زندگی بالا و پایین دارد. ما به آن به چشم چیزی نگاه میکردیم که در نهایت از ما آدمهای بهتری میسازد. من هنوز با رواندرمانگر صحبت نکردهام اما راستش امیدوارم که بعد از همهٔ اینها همچنان از لحاظ روحی و روانی سالم باشم.»
آنها چگونه از عهده مشکلات برآمدند؟ «ما مراحل مختلفی را از سر گذراندیم و در هر مرحله با مشکلاتی جدید دست و پنجه نرم کردیم. در مرحلهٔ نخست تظاهراتها. شما صدای آزاردهندهٔ مردم و برخورد نیروهای مخالف را میشنوید. پس از آن درگیریها آغاز شد؛ صدای شلیک گلوله از خیابان به گوش میرسد و شما نمیدانید که آنجا چه اتفاقی دارد میافتد؛ اولین باری است که در زندگیتان صدای تیراندازی میشنوید. چیزی که عادت داشتیم دربارهاش جوک بگوییم و با آن شوخی کنیم. فکر میکنید فردا صبح که در خانه را باز کنید، هیچ چیز باقی نمانده است؛ اما در حقیقت همه چیز سالم است. حیرت میکنید که پس این همه تیراندازی و درگیری چه بود؟ چه شد؟»
«بعد از آن نوبت به بمباران میرسد؛ جنگندههای بر فراز شهر پرواز میکنند و تانکها در خیابان ایستادهاند. اینجاست که صدای ویران شدن ساختمانها را میشنوید. خیلی ترسناک است. اینجا پر بود از تکتیراندازهایی که منطقه را تحت کنترل داشتند. عده زیادی مردند؛ بسیار عادی انگار که پرندهای مرده باشد. شما در خیابان راه میرفتید و هر لحظه ممکن بود کسی کنارتان به زمین بیافتد. خیلی سخت بود… خیلی. هیچ شهری به اندازهٔ شهر ما نگونبختی را تجربه نکرد. حتی هنوز هم بخشهایی از حمص تحت محاصره است.»
او و همسرش میتوانستند کار کنند؟ عجب سوال احمقانهای! «نه. دو سال ما هیچکاری نکردیم.» بچهها چهطور؟ «آنها برای چند ماه در خانه درس خواندند؛ اما بعد به مدرسه رفتند.» و حالا؟ «من در دانشگاهی در حمات، شهری نزدیک حمص، تدریس میکنم. از اینجا ۳۰ کیلومتر فاصله دارد؛ قبلاً با ماشین حدود بیست دقیقه طول میکشید تا به آنجا برسم اما الان برای رسیدن به آنجا باید منطقه جدید را دور بزنید. [منطقهٔ جدید تعبیری است که برای مناطق تحت کنترل دولت اسلامی و نیروهای مخالف دیگر دولت سوریه به کار میرود؛ همهٔ مردم از این اصطلاح استفاده میکنند.] در این شرایط رفت و آمد به آنجا در هر مسیر حدود دو ساعت طول میکشد.»
امن است؟ «همم. بستگی دارد که امن را چه تعریف کنیم. نه، نیست. هنوز اتفاقی نیفتاده؛ اما هر لحظه ممکن است رخ دهد. دولت فقط محدودهٔ کوچک از اطراف جاده را کنترل میکند بنابراین نیروهای مخالف هر زمان که بخواهند میتوانند به محدوده وارد شوند. اما من باید به دانشگاه بروم و همین است که هست.»
از اواخر ۲۰۱۵ که آتشبس اعلام شد، آخرین گروه شورشیان اصلی از شهر خارج شدند و حمص از آن وقت بسیار آرام است؛ اما کاملاً تغییر کرده: بافت قدیمی شهر که بازار آنجا بود به طول کامل تخریب شده و شصت درصد محلات دیگر تنها کمی فراتر از ویرانه است: «میزان تخریب فراتر از تصور است.»
با این حساب اگر او بخواهد میوه یا نان بخرد، کجا میرود؟ «کاسبان تا حدی به مناطق مسکونی وارد شدهاند. دکهداران الان در کپرهای فلزی در خیابان مستقرند. زیر آپارتمان ما الان یک نجاری، یک کارواش، یک شیرینیفروشی قرار دارد. مردم برای گذران زندگی مشغول به کارهای مختلف میشوند. همسر من همزمان چهار یا پنج شغل دارد. حسابداران در بازار کار میکنند، مهندسان مکانیک مسافرکشی میکنند. قبل از جنگ حمص را به تعداد کم بیخانمانهایش میشناختند، حمایت مؤسسات خیریه اسلامی جلوی بالا رفتن تعداد بیخانمانها را میگرفت؛ اما الان خیابانها پر است از بیخانمانها. دنیا فکر میکند که بزرگترین مشکل ما اسلحهها هستند اما حقیقت این است که بیمارستانهایی که امکانات مناسب ندارند، مردم را بیشتر از گلولهها میکشند.»
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2020/03/Marwa_Alsabouni_Demolished.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_phone=”” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”4.2.2″ custom_margin=”0px||0px|” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ text_font_size=”10px” background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]
مسجد جنگزدهٔ خالد بن الولید در پسزمینهای از شهر ویران قد برافراشته است.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”4.2.2″ custom_margin=”0px||||false|false” custom_padding=”0px||||false|false”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]
آثار تاریخی شهر چه شدند؟ گرچه تا پیش از جنگ هم تنها بخش کوچکی از بافت قدیمی حمص باقی مانده بود اما حمص قدیم به واسطهٔ دو بنای مهم در محلهٔ الحمیدیه شهرت داشت: مسجد عثمانی خالد بن الولید که قسمتی از منبر چوبی حکاکی شده اش به دستور صلاحالدین ایوبی ساخته شد و كليسای ام الزنار که به کهنترین کلیسای جهان معروف است و گفته میشود که کمربند مقدس یا زنار مریم مقدس آنجا قرار دارد. وجه تسمیه کلیسا نیز اعتقاد به وجود این کمربند در آن است. (کلیسا در میانه قرن نوزدهم بازسازی شد اما تاریخ ساخت آن را تا سال ۵۰ میلادی تخمین میزنند). هر دو بنا در جنگ بسیار آسیب دیدند. منبر مسجد دزدیده شد، گرچه گفته میشود که کمربند بکارت، که طبق سنت در روز ۱۵ آگوست در خیابانها گردانده میشود، در مکانی مخفی قرار دارد و جایاش امن است.
صابونی میگوید که «تا به حال آنجا نبوده است. درواقع هیچکس اجازه ندارد که وارد آنجا شود؛ اما تا آنجا که شنیدهام حتی نیروهای سازمان ملل که عهدهدار مرمت بافت قدیمی حمصاند حق ندارند دربارهٔ نحوهٔ مرمت آن ـ مصالح یا روشها ـ اظهار نظر کنند.»
شرایط دژ شهسواران نیز مشابه است. این قلعه که در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده، قلعه جنگجویان جنگهای صلیبی است و در ۴۰ کیلومتری غرب حمص قرار دارد. «علیرغم اینکه مرمت این مکان آغاز شده بود، مقامات رسمی چیزی درباره آن نمیگفتند. همسر من از آنجا بازدید کرده بود و عملیات مرمت را دیده بود. در مرمت شتاب کردند. من حدس میزنم که مرمت با دستورهایی از بالا انجام شد».
احساسات او درباره مرمت بقایای سوریه و بازسازی بخشهای ویرانشده پیچیده است. زمانی که داشتیم حرف میزدیم، تنها ۲۴ ساعت از اعلان بازپسگیری شهر باستانی پالمیرا از سوی دولت میگذشت. پالمیرا یکی دیگر از آثار ثبتشده در میراث جهانی یونسکو است که داعش معابد آن را ویران کرد و از موزهٔ آن به عنوان دادگاه استفاده کردند. او نه میتواند مانند مأمون عبدالکریم، سرپرست میراث باستانی سوریه که میگوید روز بازپسگیری پالمیرا یکی از بهترین روزهای زندگی اوست، شاد باشد و نه میتواند مانند افرادی که اغراقآمیز از مزایای بازسازی سریع آثار باستانی با بهرهگیری از تکنولوژی دیجیتال صحبت میکنند، آسودهخاطر باشد. (بوریس جانسون و سیمون جنکنز در زمرهٔ این افرادند).
اندیشیدن به مردم مستأصل پالمیرا منشأ احساسات پیچیده اوست: «من نگران مردم آنجا هستم، مردمی که از هر طرف گلوله به سمتشان شلیک میشود و هیچ پزشکی نیست که به داد آنها برسد. مدام از آنجا اخبار بد میرسد.»
اما مسئله پیچیدهتر از اینهاست. «راستش را بگویم؟ من نمیدانم احساسم چیست. زمانی که دانشآموز بودم پالمیرا را دیدم، حتی آن زمان هم دور ستونها سیمهای برق به چشم میخورد و کسانی نام خودشان را روی ستونهای باستانی کنده بودند. شهرسازی، گردشگری، مرمت فکرنشده همه و همه پالمیرا را تهدید میکرد. وسط بیابان بدون حفاظ به حال خود رها شده بود. هرکس میخواست میتوانست وارد آن شود، از ستونهایش بالا بکشد. به عکس این به اصطلاح موزه نگاه کن: به این سقف تقلبی و این در فلزی. گاهی با خودم فکر میکنم که شاید بهتر شد که اینها خراب شد.»
لحظهای مکث میکند و به اظهار نظر تندش فکر میکند. سپس میگوید: «من میفهمم چرا خراب شدن پالمیرا انقدر احساسات غرب را برانگیخته است اما زمانی که شما اینجا زندگی کنید، مسئله را از وجوهی دیگر میبینید.»
صابونی در مجموعه خاطراتاش که تحت کتابی با عنوان «نبردی برای زادگاهام» منتشر شده، مفصلاً نگرشش را دربارهٔ نقش حیاتی معماری در آیندهٔ کشورش، در صورتی که صلح برقرار شود، شرح میدهد. گویی کتابی که او در اوج بمبارانها نوشت و از طریق اینترنت سعی کرد ناشری برای آن بیابد به اندازهٔ کافی معجزه نبود که او از راجر اسکروتن، فیلسوف، خواست تا بر کتاباش مقدمهای بنویسد. اسکروتن، در مقدمهای که بر کتاب نوشته، مروه را توصیف میکند و او را در زمرهٔ خارقالعادهترین آدمهایی معرفی میکند که تا کنون دیده است.
آنها تاکنون [آوریل ۲۰۱۶] یکدیگر را ملاقات نکردهاند و تنها از طریق اینترنت با هم در ارتباط بودهاند. دو سال پیش [ سال ۲۰۱۴ م] صابونی بیمقدمه برای او از حمص نامهای نوشت و از او خواست تا مطلبی را از کتاباش، زیباییشناسی در معماری، برای او توضیح دهد. اسکروتن شگفتزده شد. این آدم عجیب که بود که درست زمانی که شهر باستانیاش در حال نابودی بود، به شناخت زیباییشناسی معماریانه همت گمارده بود؟ او بیمعطلی پاسخ مروه را داد و پس از آن، آنها مرتباً با هم مکاتبه میکردند. نظر او دربارهٔ کتاب مروه چه بود؟ اسکروتن میگوید به نظرش نه تنها کتاب نتیجهٔ «کار یک متفکر عمیق» است بلکه «مظهر یک روح زیباست که برای ما پیغامآور امید است».
من مطمئن نیستم که امیدواری مفهوم کاملی برای توصیف مروه باشد، من او را بیش از آنکه بتوان به کلام توصیف کرد الهامبخش یافتم. سخن اصلی کتاب این است که محیط انسانساخت حمص به پیشروی و تشدید جنگ کمک کرد؛ چون بسیاری از مردم در محیطی زندگی میکردند که براساس طبقه، قوم، نژاد، دین و دارایی منطقهبندی شده بود و نویسنده معتقد است که دولت در بازسازی شهر نباید این اشتباه را تکرار کند. حتی اگر فرض کنیم که کسی صدای مروه را در دولت سوریه بشنود، تقریباً میتوان مطمئن بود که کسی به او اهمیت نمیدهد. (کتاب صابونی هنوز به زبان عربی منتشر نشده است.)
بااینحال شکی نیست که آنچه او میگوید هم مهم است و هم تیزبینانه. او میگوید که معماری قرن بیست و یکم را در بیشتر مناطق خاورمیانه میتوان به لحاظ ظاهری به دو دستهٔ کلی تقسیم کرد: مدل دوبی، معماری بیروح و فقط مناسب ثروتمندان و دستهٔ دوم بدلی از معماری اسلامی، بلوکهای مستطیلشکلی با سقفی تیرپوش که گاهی گنبدی مانند «یک کلاه» روی آن قرار گرفته است. با بسیاری از بناهای قدیمی بیرحمانه رفتار میشود، یا تخریبشان میکنند یا به حال خود رهاشان میکنند تا ویران شوند. حال آنکه بناهای امروزی چیزی جز حجم عظیمی از بتن خاکستری نیستند. آنچه او به بیهویتی و فقدان عزت نفس تعبیر میکند. «نازیبایی، وعدهٔ زندگی خوب که معماری میتواند نویدبخش آن باشد… حمص قدیم را مادر فقرا میخواندند. زیرا برای زندگی در آنجا نیاز به پول نداشتید. آنجا پر بود از میوه و درخت و گل یاس؛ اما کمی بعد بلوکهای مدرن شهر جدید با آشفتگی گسترش یافت و در آن نفوذ کرد. برای او ناامیدی به ارمغان آورد و در نهایت ناپدیدش کرد.»
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”4.2.2″ custom_margin=”0px||0px||false|false” custom_padding=”0px||0px||false|false”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2020/03/Marwa_Alsabouni_flag.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_phone=”” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”4.2.2″ custom_margin=”-2px||0px||false|false” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ text_font_size=”10px” background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” custom_margin=”0px||0px||false|false” custom_padding=”0px||0px||false|false” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]
ویرانه: پرچم سوریه بیرون یک قرارگاه نظامی در محلهٔ بابا عمرو به اهتزاز درآمده است.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]
صابونی در رفتوآمد هر روزهاش به حمات از میان ویرانههای شهر قدیم عبور میکند و هر روز با صحنهای دردناک روبهرو میشود، صحنهای که نمیداند کجایاش را نگاه کند. گرچه کاری از دست او برنمیآید اما به دقت به ویرانهها نگاه میکند چون به نظر میرسد که این ویرانهها مصداق خوبی برای نظریهاش باشد. «حتی گیاهان تفاوت بین معماری گذشته و امروز را میفهمند! از میان سنگهای بازالت بناهای قدیم گلهای زرد ریز و سبزه میروید. اما بناهای سیمانی امروز نه گلی دارند و نه سبزهای. بیشتر شبیه جنازهاند؛ درحالی که بناهای قدیمی هنوز تاحدی زندهاند. او نگران شتاب دولت برای بازسازی شهر است و عقیده دارد که دولت برنامهٔ درستی برای این کار ندارد. «ما با چالشهای بسیاری روبهروییم. نیاز مردم به مسکن ضروری است و تأمین مسکن برای آنها نخستین چالشی است که با آن رو به رو هستیم. بعد از آن به دست آوردن دوبارهٔ آنچه از دست دادهایم ضروری است. من عمیقاً معتقدم که از دست رفتن آنچه بودیم و از دست دادن آنچه داشتیم ما را به اینجا کشاند. ما ارزشهای معماری اسلامی گذشتهمان را با معماری مصرفگرای امروز معامله کردیم و در این فرآیند هویتمان را گم کردیم.»
پدر صابونی پزشک است و او به عنوان فرزند یک پزشک هیچوقت قلباً نمیخواست معمار شود. «در سوریه نمرههای ما تعیین میکند که برای چه حرفهای مناسبایم، علاوه بر آن در سوریه حق انتخابی به آن صورت وجود ندارد. کسانی که بالاترین نمرهها را دارند برای پزشکی واجد صلاحیت شناخته میشوند، بعد از آن به ترتیب دندانپزشکی، داروسازی و در آخر مهندسیها مانند معماری. باتوجه به نمرههایم من فقط اجازه داشتم مهندسی بخوانم و واقعاً ناراحت بودم که نتوانستهام نمرههای بهتری کسب کنم.»
چه قدر طول کشید تا او به معماری علاقهمند شود؟ «دو ماه!» او در کتابش تعریف میکند که آموزش معماری در مدرسهٔ معماریشان چه قدر بیروح و بیمزه بود و این شیوهٔ آموزش سبب میشد که دانشآموزان طرحهایشان را از روی مجلهها کپی کنند و روشن بود که با این روش هیچکدام از آنها در حرفهٔ معماری آیندهای نخواهند داشت. با این روش تدریس بیشترین سهم آنها از معماری نقشهکشی بود. اولین شغل مروه هم بعد از فارغالتحصیلی برایاش بسیار عذابآور بود. بی داشتن رابطهٔ نزدیک با آدمهای ردهبالا و بدون پرداخت رشوه، او تنها توانست در ادارهای دولتی شغلی خستهکننده بیابد. او مینویسد: «من حتی در رویا هم نمیدیدم که زاها حدید ثانی باشم». «بااینحال، امید منطق نمیشناسد و همیشه میتواند راهش را به قلب انسانها بیاید، همانطور که به قلب من راه یافت.»
زمانی که او در دفتر معماری بخش اداری دانشگاه شهر مشغول به کار شد، از او خواسته شد تا برای خوابگاههای دانشگاه مبلمان طراحی کند، او برای این کار بسیار هیجانزده بود و به موانعی که همکاراناش در کار ایجاد میکردند اهمیت نمیداد. درواقع همکاراناش فقط دنبال پول بودند اما مروه با جدیت غرق در طراحی مبلمان شد؛ هر روز به محض اینکه به میزش میرسید مشغول طرحهایش میشد. اما کارهایش به نتیجهای نرسید. تمام طرحهایش بدون هیچ توضیحی رد شد.
او محل کارش را ترک کرد. او و همسر معمارش استودیوی معماری خود را تأسیس کردند. (همسرش اهل محلهٔ بابا عمرو است، از اولین محلههای حمص که با اسد به مبارزه برخاست و حالا «با توجه به اینکه در چه موضعی باشید هم نمادی است از شجاعت بیسابقه و هم خیانت علیه حکومت». آنها با وجود مخالفتهای خانوادههایشان در سال ۲۰۱۱ ازدواج کردند؛ از همان زمان مشکلاتشان شروع شد. همسرش در راه کویت، زمانی که برای دریافت جایزهای برای وبگاه معماریاش، دستگیر شد و برای مدتی در زندان بود، درواقع به جرم به دنیا آمدن در محلهٔ بابا عمرو.)
پروژه گرفتن آسان بود؟ «پروژههای کوچک خصوصی، معمولاً طراحی داخلی، میتوانند منابع خوب درآمد باشند. اما ضوابط ساختوساز اینجا قدیمی و محدودکننده و مانع خلاقیت است. هیچکس جز بساز بفروشها نمیتواند با این قوانین کار کند». و بعد از آن جنگ آغاز شد.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”4.2.2″ custom_margin=”0px||0px||false|false” custom_padding=”0px||0px||false|false”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2020/03/Marwa_Alsabouni_Sketch.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_phone=”” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”4.2.2″ custom_margin=”||0px||false|false” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ text_font_size=”10px” background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]
تصور مروه الصابونی از طرحاش با سازماندهی درختی برای توسعهٔ دوبارهٔ منطقهٔ ویران بابا عمرو.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]
بعد از چهار سال جنگ، بسیاری از مردم به حمص قدیم بازگشتند. مروه و همسرش هم با بقیه به مرکز شهر آمدند تا نگاهی به استودیو متروکشان بیاندازند. آنجا که آنها تمام رویاهایشان را جا گذاشته بودند. مروه انتظار پوکههای گلوله و سنگرهای شنی و بوی زنندهٔ دود را داشت؛ اما او انتظار جنونی را نداشت که در هوای سوخته موج میزد. او میگوید مردمی که آنجا بودند شبیه گردشگران با ویرانهها عکس میگرفتند. «هیچوقت در زندگیام به اندازهٔ آن روز احساس غربت نکرده بودم.» اطراف او، مردم اموال ویران و بیاستفادهشان را از میان خرابهها جمع میکردند: یک قاب عکس شکسته، مخزن گاز، یک گرمکن. این شد که در نهایت آن دلخوشی اعصابخردکن به عصبانیت بدل شد. «همین را کم داشتیم. نه تنها خانههایمان خراب شده بود، احساس میکردم که حملهٔ بعدی در راه است؛ ما تحقیر شده بودیم؛ خرابهها را زیر و رو میکردیم تا خرت و پرتهایمان را پیدا کنیم، فقط برای اینکه یادمان نرود که بودیم». با گذشت روزها، غارت و چپاول آغاز شد.
بیراه نیست اگر بگوییم کتاب او از میان همین خشم جمعی سربرآورد. او میخواست بداند که چهطور جوامعی که تا پیش از این در آرامش و هماهنگی با هم زندگی کرده بودند میتوانند اینگونه به انحطاط برسند و مرتکب چنین «کشتار حیوانی»ای شوند؟ او عقیده دارد که بخشی از پاسخ این سوال را باید در معماری پی گرفت. در سال ۲۰۱۰، نه میلیون نفر از مردم سوریه ـ نزدیک به نیمی از جمعیت کشور ـ در زاغهها و خانههای غیرقانونی زندگی میکردند. این هشداری است که میگوید تاریخ تکرار میشود، حتی قبل از اینکه چرخهٔ خشونت خاموش شود. برای مثال دولت دارد محلههای مسیحیان را بازسازی میکند (مسیحیان حامی رژیم علویهاند، اقلیتی که از آنها دفاع میکند. اقلیتی که حامی اقلیتی دیگر است)؛ اما محلههای سنینشین که مخالف رژیماند، بازسازی نمیشود. حتی بعضی از سنیها حق این را ندارند که برگردند و در خرابههای خانههایشان زندگی کنند. این تبعیض یادآور دو دوره در تاریخ سوریه است: دورهٔ عثمانیان و دورهٔ استعمار فرانسویها. آن زمان هم جوامع مسیحی مورد حمایت این دو رژیم فاسد بودند و نتیجهٔ خوبی از آن تبعیض حاصل نشد.
اما او همچنان امیدوار است و نمیتواند از امید دست بکشد. در کتابش از طرح بازسازی محلهٔ ویران بابا عمرو رونمایی میکند. او با این طرح در مسابقهٔ طراحی زیستگاههای سازمان ملل متحد (UN-Habitat) شرکت کرد. طرح او «سازماندهی درختی» دارد: مغازهها و فضاهای جمعی محور اصلی یا همان تنهٔ طرحند که آپارتمانها و حیاطهای خصوصیشان از آن منشعب شدهاند و شاخههای طرح را تشکیل میدهند. لطافت و احساس تعلق به محله در این طرح کاملاً در تضاد با ایدههای حکومت است که شامل برجهای یکه و تک است. طبیعتاً مسئولان طرح او را رد کردند اما بازخوردهای مثبتی که او در شبکههای اجتماعی دریافت کرد، مشوق او بود.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”4.2.2″ custom_margin=”0px||0px||false|false” custom_padding=”0px||0px||false|false”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2020/03/Marwa_Alsabouni_Sketch_2.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_phone=”” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”4.2.2″ custom_margin=”0px||0px||false|false” custom_padding=”0px||0px||false|false” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ text_font_size=”10px” background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]
مدل دوبی: طرح مقامات حکومتی برای بازسازی بابا عمرو.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]
او هر از گاهی به حمص قدیم [بافت مرکزی و تاریخی شهر] سر میزند. «من و همسرم یک کتابفروشی در حمص باز کردهایم.» او میگوید: «ما کتابهای انتشارات دانشگاه آکسفورد، کمبریج و وایلی را میفروشیم. کتابفروشیمان کوچک است اما استقبال مردم حیرتانگیز بوده است. مردم توانایی مالی خرید کتاب را ندارد. کتابها بسیار گرانند و ارزش پول ما بسیار پایین آمده است. بااینحال آنها وارد کتابفروشی میشوند و از ما تشکر میکنند. آنها میگویند: ‘دیگر وقتاش است که حمص چیزهایی شبیه به این داشته باشد.’ شما میفهمید که مردم چهقدر تشنهٔ آنند که به شعورشان احترام گذاشته شود.»
او در تاریکترین روزها بر این باور بود که بالأخره روزی همه چیز بهتر خواهد شد و هنوز هم بر این باور است. «من امید دارم که روزی صدایم شنیده میشود.» تاکسیای با صدای بلند از بیرون موافقتش را با او اعلام میکند.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ disabled_on=”on|on|on” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ disabled=”on”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ text_font_size=”11″ text_line_height=”1.1em” background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]
توضیحات:
1- Starchitects
2- Jingdezhen Imperial Kiln Museum
3- Yang Liping Performing Arts Center
4- Dali Museum of Contemporary Art
5- Shou County Culture and Arts Center
6- Shijingshan Cultural Center
7- Digital Beijing
8- Blur Hotel in Beijing
9- OCT Design Museum in Shenzhen
10- La Tourette
11- Ronchamp
12- hutong
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ text_font_size=”17″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]
منبع: The Guardian
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” disabled_on=”off|off|off” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffffff” custom_padding=”0px|0px|0px|0px” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on” global_module=”4602″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_divider color=”#000000″ _builder_version=”4.2.2″][/et_pb_divider][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” disabled_on=”on|on|on” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffde00″ custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on” disabled=”on”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_button button_url=”http://goftaar.ir/?cat=225″ button_text=”فهرست گفتارهای پیتر زومتور” button_alignment=”center” admin_label=”Button” _builder_version=”3.16″ custom_button=”on” button_text_color=”#232f45″ button_border_color=”#232f45″ button_letter_spacing_hover=”0″ button_text_size__hover_enabled=”off” button_one_text_size__hover_enabled=”off” button_two_text_size__hover_enabled=”off” button_text_color__hover_enabled=”off” button_one_text_color__hover_enabled=”off” button_two_text_color__hover_enabled=”off” button_border_width__hover_enabled=”off” button_one_border_width__hover_enabled=”off” button_two_border_width__hover_enabled=”off” button_border_color__hover_enabled=”off” button_one_border_color__hover_enabled=”off” button_two_border_color__hover_enabled=”off” button_border_radius__hover_enabled=”off” button_one_border_radius__hover_enabled=”off” button_two_border_radius__hover_enabled=”off” button_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_letter_spacing__hover=”0″ button_one_letter_spacing__hover_enabled=”off” button_two_letter_spacing__hover_enabled=”off” button_bg_color__hover_enabled=”off” button_one_bg_color__hover_enabled=”off” button_two_bg_color__hover_enabled=”off”] [/et_pb_button][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section]