اندیشمند معاصر، شهید دکتر علی شریعتی، {…} انسان و خصلتهای روحی وی را توصیف میکند و فرار انسان از جهان تعلقات را منشأ زایش هنری میداند. انسان به دنبال گمشدهٔ خویش این سو و آن سو میرود، اما مظاهر جهان مادی، هیچ یک قادر به پاسخگویی نیاز معنوی وی نیستند. از این رو در پی گم گشتهاش از جهان مادی فاصله میگیرد و تنها میشود. در این فاصله گرفتن و پر برکشیدن، به تدریج به تجرید میگراید و در این تنهایی و تجرید، شور و شوق خود را در جستجوی آن محبوب محجوب، با زبان هنر توصیف میکند و این جوشش درونی سبب زایش هنری میشود.
{…} هنر نیز، همچون انسان، هر چه رنگ تعلق از خود بزداید و مجردتر شود، ارزشمندتر و ممتازتر میگردد و آثار هنری هم بر اساس رفتن از عینیت و مادیت به تجرد و ذهنیت، سیر رو به کمال خود را طی میکنند. مجسمهسازی و معماری در قالبهای سهبعدی مادی شکل میگیرند و به نسبت دیگر هنرها عینیتر و مادیترند. به عبارت دیگر، تعلقشان به جهان مادی، بیش از دیگر هنرهاست و در سابقهٔ تاریخیشان هم جزء اولین شیوههای بیان هنری هستند که بشر بدان دست یافته است. انسان نخستین از کنار هم گذاردن سنگها برای خود پناهگاه میساخت و ساختههایش در سه بعد طول و عرض و ارتفاع شکل میگرفت.
به تدریج انسان نگارگری آموخت و بر دیوارهٔ غارها نقشهای ابتدایی تصویر کرد. یعنی زمینه و بستر اثرش از سه بعد طول و عرض و ارتفاع به دو بعد طول و عرض، تغییر یافت. یک بعد حذف شد، یک درجه به تجرید نزدیکتر شد و یک رتبه از هنر قبلی خود ممتازتر گردید.
اگر با دقت بیشتری روند مذکور را بررسی کنیم، میبینیم مجسمهسازی، معماری و نقاشی، دارای بسترهای مکانی هستند؛ یعنی هر سه بخشی از مکان را اشغال میکنند، با این تفاوت که مجسمه سازی و معماری سهبعدی هستند و نقاشی دو بعدی. و اصولاً کمتر از دو بعد در واحد مکان برای هنر قابل دسترسی نیست. {…} هنری که تنها در یک بعد قابلیت شکلگیری دارد هنر موسیقی است. بستر هنر موسیقی زمان است و از قیود مکانی رسته است. {…} پس از این مرحله شعر مطرح میشود که هیچ قیدی اعم از زمان و مکان نمیپذیرد. (در مقالهٔ «موسیقی و سیر تجریدی هنرها»، منتشر شده در مجلهٔ سوره، ش ۳، سال ۱۳۶۸)