من اصالت را در استفاده از گذشته نمیدانم. من جور دیگری میبینم. نگاه میکنم اگر کاری که معماری انجام داده در من یک احساس خوب برمیانگیزد، میگویم کار خوبی است. اصلاً کاری ندارم که این از گذشته به صورت اصیل برداشت کرده یا نکرده. اصیل به نظر من شعر است. من و شما وقتی یک شعر زیبا میخوانیم ممکن است شما یاد شعر حافظ بیفتید و من به یاد شعر خیام. مثلاً من شعر شاملو را که میخوانم احساس میکنم ممکن است یاد نثر قرن چهارم پنجم هجری تاریخ بیهقی بیفتم.
اینکه آیا آن کار اصیل است یا نیست بحث دیگری است. ولی اصولاً یک چیزهایی از هنر به نظر من این است که هم انسان معمولی از آن لذت ببرد و ایجاد شعف برایش بکند، هم آدمی که فرهیخته است. به این خاطر به نظر من هنر و معماری هم، آن بخش هنرمندانهاش را شما میتوانید ببینید که آیا اصیل است یا نیست. به نظر من همان دیدن لحظهای آن و در آن گشتن و دیدن و اینکه آیا آن احساس خوب را میدهد یا نمیدهد مهم است. اگر داد هست و اگر نداد نیست. (در گفتگو با علی کیافر، منتشر شده در مجلهٔ معمار، ش ۱۰۳، سال ۱۳۹۶)